به گزارش خبرنگار صراط، پيام فضلينژاد پژوهشگر موسسه كيهان در نشست دانشجويان نخبه رشتههاي علوم انساني دانشگاههاي كشور كه با عنوان «ولايت فقيه در انديشه شهيد مطهري» برگزار شد، ضمن بازخواني مباني «ولايت مطلقه فقيه» در آراء امام خميني، در پاسخ به سوالات دانشجویان به بیان محورهای دیدار خصوصی خود با علامه مصباح یزدی پرداخت. وی اظهار داشت: مقام معظم رهبري فرمودند كه آيتالله مصباح يزدي، خلاء شهيد مطهري(ره) و علامه طباطبايي(ره) را پر كردهاند، بنابراين بايد به هشدارهاي پياپي مطهري زمان خود در اين روزها توجه جدي داشته باشيم و به تبيين تاريخي و نظري و سياسي آنان براي افكار عمومي بپردازيم.
وي با بيان اينكه ايجاد معرفت، آرمان وحياني اسلام است، گفت: يكي از معارف بنيادين ديني ما، نظريه معرفتي- الهي «ولايت مطلقه فقيه» است كه در زمره «احكام اوليه اسلام» است؛ چنانكه علامه مصباح يزدي گفت، همچنان در فهم يكپارچه از اركان كليدي اسلام دچار نقص هستيم، از اينرو امروز نيز ميبينيم برخي دچار توهم شده كه خودشان خاكريز ولايت فقيه يا راه اتصال مردم به مقام ولي امر هستند و اين يعني كجفهمي از اصول و اساس ولايت.
پژوهشگر مؤسسه كيهان در ابتداي اين نشست و در پاسخ به سؤال دانشجويان پيرامون محتواي ديدار خصوصياش با علامه مصباح يزدي پس از نگارش مقاله «آيتالله عليه ماسونها» اظهار داشت: محور بحث ضمن عرض ارادت به شخصيت كمنظير علامه مصباح يزدي، بحثهاي تئوريك و تاريخي پيرامون فراماسونري و تجديد حيات آن در ايران معاصر بود كه استاد مصباح رهنمودهاي راهگشايي را ارائه فرمودند كه انشاءالله اگر دفتر علامه مصباح صلاح بداند، مشروح اين ملاقات را در آينده منتشر خواهد كرد.
فضلينژاد با بيان اينكه بيشك حضور در محضر علامه مصباح يزدي، يكي از زيباترين لحظههاي زندگي براي هر مسلماني است، اظهار داشت: تفاسيري كه گاه در اردوگاههاي سياسي مختلف از سخنان و جايگاه ولايت مطلقه فقيه ميشود و تقسيمبنديهاي ناصوابي كه از احكام ولي امر مسلمين جهان به نحو غيرتخصصي رواج داده ميشود، در نگاهي حداقلي، اولاً نشانگر عدم فهم مباني معرفتي ولايت فقيه توسط اين جريانات و ثانياً نمايانگر بيارادتي آنان به مقام عظماي ولايت است.
وي اضافه كرد: هيچ كس نميتواند ادعا كند كه سپر بلاي ولايت فقيه يا خاكريز ايشان است؛ چراكه ولي امر به عنوان شخصيتي كه جانشين معصوم است، اتصال به چشمههاي وحياني و قدسياي دارد كه براي هر كسي شناخته شده نيست و نميتوان آنرا در بحثهاي محض سياسي خلاصه كرد.
نويسنده كتاب شواليههاي ناتوي فرهنگي ادامه داد: اين ما مسلمانان هستيم كه نيازمند لحظه لحظه توجه ولي امر هستيم و طبيعي است اگر لايق اين توجه نباشيم، بنابر متون و نصوص قدسي، اين نعمت از ما دريغ خواهد شدف؛ از اينرو وظيفه ما به عنوان فعالان عرصه علوم انساني اين است كه هر كدام به وسع و توان خود، مباني عقلاني و عرفاني و فقهي نظريه ولايت مطلقه فقيه را بازكاوي و بازشناسي كنيم.
فضلينژاد ضمن انتقاد به برخي از برخوردهاي صرفاً سياسي با تئوريهاي معرفتي و لزوم توجه به آراء شهيد مطهري در اين عرصه گفت: بايد به بازخواني آراء امام خميني(ره)، رهبرفرزانه انقلاب و دانشمنداني چون شهيد مطهري، علامه مصباح يزدي و استاد رحيم پور ازغدي و... بپردازيم.
وي با بازخواني سير تاريخي ارائه نظريه ولايت فقيه ادامه داد: سه دهه پيش كه نظريه «ولايت فقيه» توسط امام خميني(ره) از عرصه تئوريك به حيطه عمل سياسي وارد شد و نظام مقدس جمهوري اسلامي بر پايه آن بنا گشت، جدالهاي سياسي و گفتگوهاي علمي بسياري پيرامون كاربستهاي اين نظريه و كاركردهاي آن به راه افتاد؛ چنانكه در نخستين ماههاي پيروزي انقلاب اسلامي، مجلس خبرگان قانون اساسي صحنه مباحثات داغ طيفهاي فكري متنوع پيرامون نظريه ولايت مطلقه فقيه شد.
عضو كميته تخصصي علوم اجتماعي نهاد كتابخانههاي عمومي كشور افزود: چهرهها و گروههاي سياسي سكولار با مغالطههاي بسيار كوشيدند تا از «ولايت فقيه» چهره يك «ديكتاتوري مذهبي» را بسازند و روشنفكران غربزده لائيك نيز نظام مبتني بر آن را «سلطنت اسلامي» ناميدند كه مانند ماركسيسم به بازتوليد يك نظم ايدئولوژيك فاشيستي ميانجامد. حتي برخي از روحانيون نيز نظريه «ولايت مطلقة فقيه» را يك «بدعت» در انديشه سياسي اسلام دانستند و آن را فاقد مباني وحياني و قدسي فرض كردند.
فضلينژاد افزود: در آن هياهوي بسيار و البته از پايان دهه 1340 در كتاب تاريخساز «ولايت فقيه»، امام خميني(ره) نه تنها بر حقانيتِ ذاتي و معرفتشناختيِ اين نظرية و «نظام سياسي- الهي» برآمده از آن پاي فشردند، بلكه از جنبه «وحياني» و «فقهي» اثبات كردند «حكومت اسلامي، شعبهاي از ولايت مطلقه رسولالله (ص) است» و آن را در زمره «احكام اولية اسلام» و «مقدم بر تمام احكام فرعيه» برشمردند.
وي در ادامه سخنان خود اظهار داشت: امام(ره) با بازشناسي فطرتِ الهيِ انسان نشان دادند كه «تصور ولايت فقيه، موجب تصديق» آن است و همچنين، از حيث «فلسفي» بر مقبوليتِ عقلانيِ آن صحه نهادند و نشان دادند كه برخلاف تئوريهاي ليبراليستي و ماركسيستي، «ولايت مطلقة فقيه» نه برادر دوقلوي «فاشيسم» است و نه پيوندي با «ديكتاتوري» دارد.
برنده تنديس رتبه اول جنگ نرم از جشنواره مطبوعات با بيان «بنيانهاي عرفاني نظريه ولايت مطلقه فقيه» گفت: از نقطه عزيمت عرفاني، اين نظريه را كه به تاسيس حكومت اسلامي ميانجامد، اوج مراتب سير و سلوكِ امام خميني(ره) براي قرب الهي دانستهاند كه هم به «خدمتِ خلق» و هم به «جنگ عليه باطل» ميانجامد و از اين روست كه بنيانگذار جمهوري اسلامي، «اسلام ناب محمدي(ره)» را «اسلام عارفان مبارزهجو» نيز مينامند.
فضلينژاد صورتبندي نظريه «ولايت مطلقة فقيه» را اداركي ناب از عرفان سياسي شيعه دانست و افزود: زيرا بنياديترين دغدغة امام خميني(ره) آن بود كه «ما چطور آرمانهاي توحيدي را، آرمانهاي عرفاني را، كه انبياء براي آن مبعوث شده بودند، ما چطور آنها را بيابيم و در قلب ما وارد بشود، بعد هم در شهود ما وارد بشود؟» نيل به اين رويكرد آرماني را امام در جمع 3 عنصر ميدانند: «تزكيه، تعلم و حكمت.» يعني، در حد وسع خود بكوشيم تا به آن مقصدي كه انبياء و رسول خدا (ص) داشتند، نزديك شويم و ميفرمايند «اين وظيفهاي است براي بشر كه نزديك بشود به آرمانهاي وحي، حالا كه نميتواند ماهيت وحي را ادراك كند، به آرمانهاي وحي نزديك بشود. اين هم كمال بسيار زيادي است.»
وي اظهار داشت: امام خميني(ره) «ايجاد معرفت» را «آرمان اصلي وحي» ميدانست و از اين حيث نظريه «ولايت مطلقه فقيه» ايشان يك كوشش ناب وحياني، عرفاني، حِكمي و معرفتي است كه وقتي از رهگذر «جهاد سياسي» با «تاسيس حكومت» گره ميخورد، تجليگاه يك «نظام الهي» ميگردد. اين چنين است كه ديگر تناقضي بين عرفان و سياست، عقل و وحي، دين و حكومت و... باقي نميماند و تمام اين نزاعهاي تاريخي با آمدن نظريه «ولايت مطلقه فقيه» از حاشيه بحثهاي فقهي به متن زندگي سياسي شيعيان، رنگ ميبازد. از اين رو، امام خميني(ره) با پافشاري بر حقانيت ذاتي- الهي اين نظريه، نه تنها احياگر «آرمان سياسي شيعه» بلكه احياگر «آرمان وحياني اسلام» است و با تاسيس نظام «جمهوري اسلامي» پرچم «وراثت انبيايي» را در دست گرفت و مسير «كمال الهي» را به ما نشان داد.
پژوهشگر موسسه كيهان در پايان اين نشست 2 ساعته به پرسشهاي دانشجويان پاسخ داد.
وي با بيان اينكه ايجاد معرفت، آرمان وحياني اسلام است، گفت: يكي از معارف بنيادين ديني ما، نظريه معرفتي- الهي «ولايت مطلقه فقيه» است كه در زمره «احكام اوليه اسلام» است؛ چنانكه علامه مصباح يزدي گفت، همچنان در فهم يكپارچه از اركان كليدي اسلام دچار نقص هستيم، از اينرو امروز نيز ميبينيم برخي دچار توهم شده كه خودشان خاكريز ولايت فقيه يا راه اتصال مردم به مقام ولي امر هستند و اين يعني كجفهمي از اصول و اساس ولايت.
پژوهشگر مؤسسه كيهان در ابتداي اين نشست و در پاسخ به سؤال دانشجويان پيرامون محتواي ديدار خصوصياش با علامه مصباح يزدي پس از نگارش مقاله «آيتالله عليه ماسونها» اظهار داشت: محور بحث ضمن عرض ارادت به شخصيت كمنظير علامه مصباح يزدي، بحثهاي تئوريك و تاريخي پيرامون فراماسونري و تجديد حيات آن در ايران معاصر بود كه استاد مصباح رهنمودهاي راهگشايي را ارائه فرمودند كه انشاءالله اگر دفتر علامه مصباح صلاح بداند، مشروح اين ملاقات را در آينده منتشر خواهد كرد.
فضلينژاد با بيان اينكه بيشك حضور در محضر علامه مصباح يزدي، يكي از زيباترين لحظههاي زندگي براي هر مسلماني است، اظهار داشت: تفاسيري كه گاه در اردوگاههاي سياسي مختلف از سخنان و جايگاه ولايت مطلقه فقيه ميشود و تقسيمبنديهاي ناصوابي كه از احكام ولي امر مسلمين جهان به نحو غيرتخصصي رواج داده ميشود، در نگاهي حداقلي، اولاً نشانگر عدم فهم مباني معرفتي ولايت فقيه توسط اين جريانات و ثانياً نمايانگر بيارادتي آنان به مقام عظماي ولايت است.
وي اضافه كرد: هيچ كس نميتواند ادعا كند كه سپر بلاي ولايت فقيه يا خاكريز ايشان است؛ چراكه ولي امر به عنوان شخصيتي كه جانشين معصوم است، اتصال به چشمههاي وحياني و قدسياي دارد كه براي هر كسي شناخته شده نيست و نميتوان آنرا در بحثهاي محض سياسي خلاصه كرد.
نويسنده كتاب شواليههاي ناتوي فرهنگي ادامه داد: اين ما مسلمانان هستيم كه نيازمند لحظه لحظه توجه ولي امر هستيم و طبيعي است اگر لايق اين توجه نباشيم، بنابر متون و نصوص قدسي، اين نعمت از ما دريغ خواهد شدف؛ از اينرو وظيفه ما به عنوان فعالان عرصه علوم انساني اين است كه هر كدام به وسع و توان خود، مباني عقلاني و عرفاني و فقهي نظريه ولايت مطلقه فقيه را بازكاوي و بازشناسي كنيم.
فضلينژاد ضمن انتقاد به برخي از برخوردهاي صرفاً سياسي با تئوريهاي معرفتي و لزوم توجه به آراء شهيد مطهري در اين عرصه گفت: بايد به بازخواني آراء امام خميني(ره)، رهبرفرزانه انقلاب و دانشمنداني چون شهيد مطهري، علامه مصباح يزدي و استاد رحيم پور ازغدي و... بپردازيم.
وي با بازخواني سير تاريخي ارائه نظريه ولايت فقيه ادامه داد: سه دهه پيش كه نظريه «ولايت فقيه» توسط امام خميني(ره) از عرصه تئوريك به حيطه عمل سياسي وارد شد و نظام مقدس جمهوري اسلامي بر پايه آن بنا گشت، جدالهاي سياسي و گفتگوهاي علمي بسياري پيرامون كاربستهاي اين نظريه و كاركردهاي آن به راه افتاد؛ چنانكه در نخستين ماههاي پيروزي انقلاب اسلامي، مجلس خبرگان قانون اساسي صحنه مباحثات داغ طيفهاي فكري متنوع پيرامون نظريه ولايت مطلقه فقيه شد.
عضو كميته تخصصي علوم اجتماعي نهاد كتابخانههاي عمومي كشور افزود: چهرهها و گروههاي سياسي سكولار با مغالطههاي بسيار كوشيدند تا از «ولايت فقيه» چهره يك «ديكتاتوري مذهبي» را بسازند و روشنفكران غربزده لائيك نيز نظام مبتني بر آن را «سلطنت اسلامي» ناميدند كه مانند ماركسيسم به بازتوليد يك نظم ايدئولوژيك فاشيستي ميانجامد. حتي برخي از روحانيون نيز نظريه «ولايت مطلقة فقيه» را يك «بدعت» در انديشه سياسي اسلام دانستند و آن را فاقد مباني وحياني و قدسي فرض كردند.
فضلينژاد افزود: در آن هياهوي بسيار و البته از پايان دهه 1340 در كتاب تاريخساز «ولايت فقيه»، امام خميني(ره) نه تنها بر حقانيتِ ذاتي و معرفتشناختيِ اين نظرية و «نظام سياسي- الهي» برآمده از آن پاي فشردند، بلكه از جنبه «وحياني» و «فقهي» اثبات كردند «حكومت اسلامي، شعبهاي از ولايت مطلقه رسولالله (ص) است» و آن را در زمره «احكام اولية اسلام» و «مقدم بر تمام احكام فرعيه» برشمردند.
وي در ادامه سخنان خود اظهار داشت: امام(ره) با بازشناسي فطرتِ الهيِ انسان نشان دادند كه «تصور ولايت فقيه، موجب تصديق» آن است و همچنين، از حيث «فلسفي» بر مقبوليتِ عقلانيِ آن صحه نهادند و نشان دادند كه برخلاف تئوريهاي ليبراليستي و ماركسيستي، «ولايت مطلقة فقيه» نه برادر دوقلوي «فاشيسم» است و نه پيوندي با «ديكتاتوري» دارد.
برنده تنديس رتبه اول جنگ نرم از جشنواره مطبوعات با بيان «بنيانهاي عرفاني نظريه ولايت مطلقه فقيه» گفت: از نقطه عزيمت عرفاني، اين نظريه را كه به تاسيس حكومت اسلامي ميانجامد، اوج مراتب سير و سلوكِ امام خميني(ره) براي قرب الهي دانستهاند كه هم به «خدمتِ خلق» و هم به «جنگ عليه باطل» ميانجامد و از اين روست كه بنيانگذار جمهوري اسلامي، «اسلام ناب محمدي(ره)» را «اسلام عارفان مبارزهجو» نيز مينامند.
فضلينژاد صورتبندي نظريه «ولايت مطلقة فقيه» را اداركي ناب از عرفان سياسي شيعه دانست و افزود: زيرا بنياديترين دغدغة امام خميني(ره) آن بود كه «ما چطور آرمانهاي توحيدي را، آرمانهاي عرفاني را، كه انبياء براي آن مبعوث شده بودند، ما چطور آنها را بيابيم و در قلب ما وارد بشود، بعد هم در شهود ما وارد بشود؟» نيل به اين رويكرد آرماني را امام در جمع 3 عنصر ميدانند: «تزكيه، تعلم و حكمت.» يعني، در حد وسع خود بكوشيم تا به آن مقصدي كه انبياء و رسول خدا (ص) داشتند، نزديك شويم و ميفرمايند «اين وظيفهاي است براي بشر كه نزديك بشود به آرمانهاي وحي، حالا كه نميتواند ماهيت وحي را ادراك كند، به آرمانهاي وحي نزديك بشود. اين هم كمال بسيار زيادي است.»
وي اظهار داشت: امام خميني(ره) «ايجاد معرفت» را «آرمان اصلي وحي» ميدانست و از اين حيث نظريه «ولايت مطلقه فقيه» ايشان يك كوشش ناب وحياني، عرفاني، حِكمي و معرفتي است كه وقتي از رهگذر «جهاد سياسي» با «تاسيس حكومت» گره ميخورد، تجليگاه يك «نظام الهي» ميگردد. اين چنين است كه ديگر تناقضي بين عرفان و سياست، عقل و وحي، دين و حكومت و... باقي نميماند و تمام اين نزاعهاي تاريخي با آمدن نظريه «ولايت مطلقه فقيه» از حاشيه بحثهاي فقهي به متن زندگي سياسي شيعيان، رنگ ميبازد. از اين رو، امام خميني(ره) با پافشاري بر حقانيت ذاتي- الهي اين نظريه، نه تنها احياگر «آرمان سياسي شيعه» بلكه احياگر «آرمان وحياني اسلام» است و با تاسيس نظام «جمهوري اسلامي» پرچم «وراثت انبيايي» را در دست گرفت و مسير «كمال الهي» را به ما نشان داد.
پژوهشگر موسسه كيهان در پايان اين نشست 2 ساعته به پرسشهاي دانشجويان پاسخ داد.
جملاتی مثل خرمشهر را خدا آزاد کرد یا آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند، پس از کجا آمده؟
فقه امام هم از عرفان جدا نیست، فلسفه اش هم همینطور
عرفان نظری نوعی نگرش فلسفی است و عرفان عملی نوعی خودسازی است و امام برای اداره ی جامعه هیچ وقت از عرفان استفاده نکردند اصلا عرفان امکان چنین چیزی را ندارد حتی صفویه که کار اصلیشان صوفی گری بود مملکت را را تصوف اداره نکردند. ضمنا فیلم «پری» مهرجویی هم بسیار هنرمندانه و عالمانه موضوع عرفان و زندگی را به تصویر کشیده است. «سر با کار و دل با یار»
ضمنا من اونی که فرمودید نیستم و با م هم به شدت مخالفم.
لشگر امام معصوم هم میمنه و میسره دارد و فرمانده و علمدار. برنامه عملیاتی دارد و مشاور می پذیرد. این چه خبطی است که ولی فقیه چون به امام و منبع لایزال الهی متصل و متصف است خاکریز نمی خواهد یا اگر بخواهد ما نمی توانیم حرفی بزنیم چون برایمان شناخته شده نیست!!
ضمنا حرف رییس جمهور خاکریز رهبری بود نه ولایت فقیه و نه شخص احمدی نژاد بلکه جایگاه رفیع ریاست جمهوری
مجبور نیستید که در هر بابی بیا فضل کنید آقای فضلی نژاد!!
اكثر صحبتهاي آقاي فضلينژاد صحبتهاي امام راحل ميباشند. چقدر كتمان، چقدر دورويي حتي با خط امام هم مخالفيد ضد ولايت فقيه تشريف داريد.
بعدش ادعای روشنفکری هم داره