۰۱ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۷:۰۵

تعجب می‌کنم که خیلی‌ها نور را نمی‌بینند

او از فرماندهان محبوب "لشگر7 ولی عصر(عج)" که سرانجام در منطقه "حلبچه" و در عملیات "والفجر10" شربت شهادت نوشید.
کد خبر : ۲۲۸۳۰۱
صراط: "علی کمیلی فر" در سال 1340 در "دزفول" چشم به جهان گشود.پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ابتدا به "جهاد سازندگی" پیوست و بعد به "سپاه پاسداران" ملحق شد. او از فرماندهان محبوب "لشگر7 ولی عصر(عج)" که سرانجام در منطقه "حلبچه" و در عملیات "والفجر10" شربت شهادت نوشید.

آن چه خواهید خواند، متن وصیتنامه این شهید عزیز است:

تعجب می‌کنم که خیلی‌ها نور را نمی‌بینند
بسم ‏الله الرحمن الرحيم
بعد از مدتي كه در جبهه توفيق حضور داشته ‏ام تصميم گرفته‏ ام چند جمله به عنوان وصيت‏نامه بنويسم .
حال كه ما نهايتاً بايد برويم و مرگ حق است پس چه بهتر كه با سربلندي به حضور يار برويم و اين حجابها را كنار بگذاريم و سربلند بگوئيم"اشهدان لا اله الا الله و اشهدان محمد رسول الله". شهادت مي‏ دهم ائمه معصومين امامان ما هستند و امام عزيز رهبر كبير انقلاب است و بايد خدا را شكر كنيم كه ما را از ظلمت رهانيد و در چنين كشوري آفريد. سالها بود كه مي‏ گفتم اي كاش در "كربلا" بوديم و سر می داديم و امروز را خدا جهت آزمايش نصيب ما كرد و از اين آزمايش سربلند بيرون آمديم كه مرگ سرخ به از زندگي با ننگ است .

اي كاش من بي‏ نهايت جان مي‏ داشتم و فداي حفظ اين انقلاب اسلامي و امام عزيز مي‏ كردم. من با ميل خود به جبهه رفته‏ ام و خدا را شكر مي‏كنم كه چنين توفيقي را به من عطا كرد و تعجب مي‏ كنم از خيلي مردم كه بعد از هشت سال كه از انقلاب گذشته، و با اين همه شهيدان اين همه توطئه دشمنان هنوز در خواب هستند و بي‏ تفاوت بسر مي‏ برند و نور را با اين همه روشني نمي ‏بينند و جداً نمي‏ دانم آن دنيا در مقابل خدا وشهيدان چه دارند بگويند؟

اين انقلاب يك آزمايش بود و جنگ آزمايش بزرگتر كه همه مردم و مسئولين و دنيا را براي همه نشان داد و احسنت بر اين امت مسلمان و قهرمان كه تا اينجا خوب مقاومت كرده‏ اند و خدائي نكرده اگر كوتاهي بكنيم و دشمنان ما را نابود خواهند كرد و چيزي جاي ما نخواهند گذاشت و بي‏ تفاوتها هم در اين بين بي‏ بهره نخواهند بود. البته ترسي در پيش نيست. ما وظيفه را انجام مي ‏دهيم و باكي از نتيجه نداريم، پيروزي و شهادت براي ما فرقي ندارد چون هرچه خدا بخواهد آن حق است .

شهادت فوز عظيم است كه نصيب همه ‏كس نمي شود. من كه دوست دارم و نهايت آمال و آرزوي من اين است و دائماً در دعا درخواست توفيق عاقبت به خيري را دارم .

شكر خدا كه انقلاب راه خود را مي‏ رود و مردم هم راجع به خيلي از مسائل آگاه شده ‏اند و خيلي از مسائل براي آنها حل شده. مقدار سختي جنگ هم تمام شدني است، اصلاً دنيا و مدت عمر آدمي كوتاه و تمام شدني است فقط توشه اعمال اوست كه باقي مي‏ماند و همراه اوست و خدا هم اعمال خالص مي‏خواهد .

سختي‏ ها و بلاها براي مؤمنين است، پيامبر و ديگر امامان تمام عمرشان در جنگ و سختي بوده، چون برحق بوده ‏اند، ما هم همينطور، چون شياطين از بسم ‏الله بدشان مي‏ آيد ما نبايد انتظار اين را داشته باشيم كه شرق و غرب ما را راحت بگذارند و بايد براي خدا سختي‏ ها را تحمل كنيم، ما وظيفة استقامت داريم و خدا خود حافظ دين خود است و صد درصد پيروزي با ماست و از آن خداست، اگر از راه حق و امام عزيز جدا نشويم.  پس بايد مقاومت كنند و جوانان به پشتيباني انقلاب به جبهه‏ ها بروند و خواهران و مادران با حجاب و تربيت خوب و صحيح اسلامي خود عملاً به شرق و غرب جواب نه بگويند و اگر اين ملت باهم باشند و پشتيبان اين انقلاب، هيچ كس نميتواند ضربه ‏اي به ما وارد كند، و باطل رفتني است، صدام كه بالاتر از فرعون و نمرود نيست. خدا مي ‏تواند او را بدون ما از بين ببرد و فقط مي‏ خواهد ما را آزمايش كند و خدا در اين مدت خيلي ما را نصرت كرده. مگر فراموش كرده ‏ايم كه با چراغ سبز دنيا، صدام براي يك‏ هفته به ايران حمله كرد و تا دروازه‏ هاي دزفول و اهواز پيش‏ آمد ولي الان غير از پس گرفتن اين مناطق در كنار شهرهاي عراق مشغول مقابله هستيم و ديري نمي‏ رسد كه پيروزي نهائي را نصيب ما مي‏كند .

من فقط يك مسئله از خانواده ‏ام مي‏ خواهم و آن هم ادامه راه است و در اين مصيبت بي‏ تابي نكنند كه دشمنان شاد شوند و من از همه تقاضاي عفو و بخشش دارم و التماس دعا براي عفو من، كه اگر خدا مرا نبخشد چه كنم؟

من در زندگي خيلي اشتباه كرده ‏ام كه خدا راضي به بيان آنها نيست و فقط او مي‏ داند ولي تقاضاي عفو دارم و اميد بخشش دارم و از خدا بعيد نيست و براي او مشكل نيست كه اين حقير را مورد عفو قرار دهد. از پدر و مادر و تمام اهل خانواده، خواهران و برادران، تقاضاي عفو دارم و اگر پسري و يا برادري خوب براي خانواده نبوده ‏ام مرا ببخشيد و مرا حلال كنيد. از همه دوستان همكاران تقاضاي عفو دارم و اگر رنجشي از من ديده ‏ايد ناديده بگيريد.

من تنها ناراحتي كه دارم آن هم بچه‏ هاي يتيم است كه دوست دارم آنها را نوازش دهيد و تنگي نكشند. من از همسرم تشكر مي‏كنم و از او مي‏ خواهم كه ناراحت نباشد و بچه ‏هايم را نيكو و اسلامي تربيت كند. من بچه‏ هايم را زياد دوست مي ‏داشتم. سعي كنيد اگر صحيح دانستيد آنها را بر مزارم بياوريد تا قلب من آرام بگيرد. همچنين دوتا دخترم سميه و رقيه را بگوئيد، يادتان نرود كه شما دختران شهيد هستيد و بايد راه مرا كه همان راه اسلام است برويد.

به هر حال انشاءالله مرا ببخشيد مرا عفو كنيد و از خدا براي من آمرزش بخواهيد و من از شما پشتيباني انقلاب و امام و اسلام را دارم كه سعادت دنيا و آخرت همه ما در اين است.

مرا در "بهشت علي" كنار ديگر شهدا به خاك بسپاريد و از شما تقاضا دارم كاري نكنيد كه مورد رنجش روح من شود، مخصوصاً همسرم و دو بچه‏ ام .براي پيروزي اسلام و طول عمر امام دعا كنيد

خدايا همه ما فداي امام عزيز

علي كميلي ‏فر
منطقه عملياتي كربلاي ۵
۱۳/۱۲/۶۵