۳۱ خرداد ۱۳۹۰ - ۱۳:۰۳

وقتي حجاب ما را ژاپني ها رديف مي كنند

کد خبر : ۲۴۱۱۸

مريم خطيبي - فرزانه تهجا - بچه كه بودم، عاشق سر كردن چادر بودم. مي خواستم اداي مامانم و بزرگ تر ها را دربيارم! وقتي چادر سرم مي كردم و با دستان كوچكم به سختي جلويش را نگه مي داشتم، حس بزرگ شدن همه وجودم را فرامي گرفت! خودم را مي گرفتم! قدم هايم سنگين مي شد و زمين را له مي كرد!... يادم مي آيد همين چند سال پيش بود كه مادرم پارچه چادري را وسط اتاق روي زمين پهن مي كرد تا برش بزند. بعد هم چادر را جلوي آينه سرش مي كرد و چندين بار مي چرخيد و از ديگري كمك مي گرفت كه آيا كاملا درست قيچي زده است و كوتاهي و بلندي ندارد؟... روزهاي خاطره انگيزي بود. شايد ماهي يك بار يا دو بار در خانه ما اين اتفاق تكرار مي شد.

بعضي اوقات دوست و آشنا يا همسايه ها؛ پارچه هاي چادري خود را به منزل ما مي آوردند تا مادرم براي آن ها برش كند و بدوزد. معتقد بودند، دست مادرم خوب است؛ هم براي آن ها آمد دارد و هم اينكه مادرم خوب چادر برش مي زند. يادش بخير، ديگر از آن روز ها در خانه ما خبري نيست. هم مادر چشمي براي دوختن چادر ندارد هم اينكه اكنون نيازي نيست پارچه چادري بخريم و كسي آن را برش كند. چادرهاي آماده، بازار را قبضه كرده است. همه مدل چادر در بازار يافت مي شود. چادرهاي دوخته شده در جعبه هاي بسته بندي، آماده و بدون زحمت، فقط بايد در قبالش پول بپردازي؛ با اين حال چادر دوخته شده يا ندوخته به هر صورت جزئي جدايي ناپذير از زن ايراني شده است. باور ها و سنت هاي عميقي پشت اين پارچه مشكي است كه نمي توان براحتي آن را در معادلات مربوط به مسائل زنان ايراني ناديده گرفت. اينكه اين پوشش با اين ويژگي ها سوغات اعراب مسلمان و فاتح بوده يا ريشه در فرهنگ اصيل و باستاني ايران دارد، جاي مناقشه اهل فن است؛ اما هرچه كه هست چادر حجاب ملي ماست؛ يك حجاب كاملا ايراني و البته تنها «مشكي» كه رنگ عشق است!
يكم؛ كي، كجا، چطوري حجاب داشته؟
مي گويند اولين نشانه هاي وجود پوشش براي زنان به پيش از ميلاد مسيح و دوره فرمانروايي آشوريان برمي گردد. در آن دوره، حجاب مشخصه خاص زنان اشرافي و نجيب زاده بود و زنان طبقه پايين و متوسط، اجازه برخورداري از آن را نداشتند. چرا كه از نظر آنان، حجاب براي زنان اشرافي، زينت محسوب مي شده است.

در تمدن فنيقي ها نيز كه چهار هزار سال پيش از ميلاد مي زيستند زنان داراي حجاب بودند و براي پوشش از پارچه هايي سرخ رنگ استفاده مي كردند. زنان آريايي نيز داراي حجاب بودند بويژه زنان طبقات بالاي اجتماعي كه برايشان حجاب داراي ارزش ويژه اي بود. در بين يونانيان نيز رسم بود كه زنان حتي صورت هاي خويش را با قسمتي از روپوش بسيار ظريف بپوشانند. دختران اسپارتي هم پس از ازدواج حجاب مي گرفتند. دقت كنيد همه چيز عكس الان بوده كه برخي به خاطر شرايط اجتماعي شان، فكر مي كنند اصلا نيازي به حجاب ندارند چون به جايش پول دارند و يا اينكه حجاب خوب است تا قبل از ازدواج و بعد از تاهل كلا، حجاب نيازي نيست!

در ايران باستان نيز حجاب وجود داشته، در ميان مجسمه هاي باقيمانده از اين دوران، پيكره هايي از زنان پوشيده به چشم مي خورد كه نشانه اعتقاد ايرانيان باستان به حجاب به عنوان نماد پاكي و پاكدامني است. در واقع در ايران باستان چادر قبل از حضور دين اسلام به عنوان مقوله اي ملي مطرح بوده است.

يافته هاي پژوهشي نشان مي دهد كه زنان ايران زمين از زمان ماد ها كه نخستين ساكنان اين ديار بوده اند حجاب كامل شامل پيراهن بلند چين دار و شلوار تا مچ و شنلي بلند روي لباس ها داشته اند. اين حجاب در دوران پارس ها نيز معمول بوده است. در همه آن زمان ها پوشاندن موي سر و داشتن لباس بلند و شلوار و چادر رايج بوده است و زنان با آزادي در محيط بيرون خانه رفت و آمد و همپاي مردان كار مي كردند .در زمان ساسانيان نيز علاوه بر چادر، پوشش صورت نيز در ميان زنان اشراف معمول بود. در ايران قبل از اسلام در ميان زرتشتيان استفاده از چادر رواج داشته و پوششي بوده كه موي سر زنان را پوشانده و تا نزديكي هاي زانو مي آمده است. براي همين است كه مي گويند چادر بيشتر از آن كه پوششي عربي باشد پوششي ايراني است.

حالا كاري نداريم كه بعد از انقلاب، به فكر همه چيز بوديم جز «فرهنگ» و در اين مقوله هم دنبال هر چيزي بوديم جز «حجاب». همين هم شد كه روز به روز در همين داستان دچار مساله شديم و رسيديم به اينجا كه ما مانديم و نيروي انتظامي و طرح ضربتي. بندگان خدا تنها جايي كه دارد وظيفه اش را انجام مي دهد همين ناجاست اما غصه اصلي اين قصه آن است كه باقي دستگاه ها به طور كاملا اتفاقي(!؟) هيچ كاري انجام نداده و نمي دهند. اين شده كه چادر هم تحت تاثير دنياي هزار رنگ مد قرار گرفته انواع مدل هايش وارد بازار شد تا بلكه راهگشا باشد؛ چادر ملي، چادر دانشجويي، چادر عربي، چادر اسلامي، چادر مريمي و...اسم هاي جديدي است كه چند سالي وارد فرهنگ پوششي ما شده است.

دوم؛ ژاپن؛ قطب توليد چادر ايراني است!

با وجود آنكه ايراني ها مدتهاست كه چادر را به عنوان پوشش اصلي خود برگزيده اند اما هنوز هم كه هنوز است نتوانسته اند در توليد چادر خودكفا شوند. ايران با جمعيت بيش از هفتاد ميليون نفر بيشترين ميزان مصرف چادر مشكي را در ميان كشورهاي منطقه به خود اختصاص داده و اين كالا بازار پررونق تجارت پارچه و سودآوري در خريد و فروش چادر مشكي را به حد مطلوبي تحت تاثير قرار مي دهد و با توجه به اين ميزان مصرف كننده در كشور، ما مثل خيلي حوزه هاي ديگر «واردكننده» بسيار خوبي هستيم كه اندازه همه كشورهاي صادركننده «ادعا» داريم!

كلا در كشور ما و در دولت هاي مختلف پس از انقلاب هميشه يك جاي كار لنگ مي زده است؛ در واقع توليد چادر مشكي هميشه با موانع و مشكلاتي از قبيل «نبود نخ، مواد اوليه، عدم حمايت دولت از توليدكنندگان و فراهم نبودن زيرساخت هاي توليد» روبه رو بوده است.

حالا داستان چيست؟ براي توليد چادر مشكي به مواد خاصي به نام «ديپ شيپ» نياز است كه قابليت توليد آن در ايران وجود نداشته و بايد از كشورهايي مانند ژاپن و كره جنوبي وارد شوند. ( يك وقت فكر نكنيد كه ما دانشمند هسته اي داريم اما بلد نيستيم چادر توليد كنيم ها!؟) اين ماده باعث عمق رنگ مشكي در پارچه چادر مي شود. البته واردات ديپ شيپ بار هزينه اي زيادي براي توليدكنندگان ندارد، اما نقش كليدي از نظر تكنيكي و كيفيتي در توليد چادر مشكي را ايفا مي كند.

در حال حاضر تعرفه وارداتي پارچه چادر مشكي به صورت كامل ۱۶ درصد است، در حالي كه تعرفه واردات ساير پارچه ها بين۶۶ تا ۷۰ درصد تعيين شده كه اين وضع براي توليدكنندگان به هيچ وجه به صرفه نيست. از سوي ديگر تعرفه واردات نخ ۲۰ درصد است و اجناس وارداتي به صورت كامل مانند چادر مشكي ضايعات ندارد، اما واردات مواد اوليه براي توليد چادر مشكي با ضايعات توليد نيز همراه است . مجموعه اين عوامل توليد چادر مشكي را در ايران دور از صرفه اقتصادي مي كند.

( البته خداي نكرده شما يك وقت به ذهن تان خطور نكند كه ما ايراني ها اصولا دنبال كار توليدي نيستيم و دلالي برايمان بيشتر صرفه دارد يا اينكه كاري كرده ايم كه اصولا كارگاه هاي توليدي، بروند دنبال قاچاق و دلالي و بزن دررويي!؟)

بد نيست بدانيم كه اين محصول در حال حاضر به شكل عمده از كشورهاي ژاپن، كره جنوبي، اندونزي وارد ايران مي شود اما به شكل عمده بازار چادر مشكي ايران در اختيار ژاپن، قرار دارد. البته شنيده ها حاكي است كشور دوست و غيرهمسايه «چين» به خوبي توانسته با كپي كاري حرفه اي جاي بسياري از كشورهاي مذكور را بگيرد.

خبرهاي جديد هم حاكي از آن است كه هند، پاكستان، تركيه و چين (همانطور كه اشاره شد) سنگ بناي توليد پارچه را بنيان نهادند و سريع به توليد انبوه رسيدند و براي گرفتن بازارهاي مختلف از هيچ اقدامي كوتاهي نكردند و اكنون مي بينيم كه ايران سهمي از توليد چادر مشكي مورد استفاده بانوان ايراني را ندارد، هيچ، صادرات و اين مسائل هم كلا قصه است! براساس آخرين آمارهاي رسمي، سازمان توسعه تجارت ارزش وارداتي رسمي چادر مشكي در سال ۸۸ ، ۱۳۲ ميليون دلار اعلام كرد كه اين رقم از نظر حجم وزني ۳۹ هزار و ۹۴۸ تن است. (بزن زنگو كه ما ماهواره فرستاديم هوا ولي چادر وارد مي كنيم!)

سوم؛ برنامه مورد نظر در دسترس نمي باشد
عدم حمايت دولت به عنوان عامل اصلي در عقب ماندگي توليد پارچه و دست هاي نامريي براي جلوگيري از ايجاد اين صنعت در كشور هنوز جاي ابهام دارد و علامت سوال بزرگي در ذهن است كه كسي پاسخي براي آن ندارد. يكي از فروشندگان باسابقه ۲۱ ساله در فروش چادر پيرامون اين صنعت و مصرف آن در كشور مي گويد: «بهترين توليدكننده چادر از ابتدا كشور ژاپن بوده است، اما در حال حاضر كره هم وارد بازار توليد شده ولي توليدش به كيفيت ژاپن نمي رسد و اين موضوع به جهت انحصار مواد اين صنعت در اختيار كشور ژاپن است. مصرف كننده به تنوع و كيفيت نگاه مي كند و به همين دليل محصولات توليد ژاپن از اقبال بالايي در ايران برخوردار است. حداقل قيمت يك قواره چادر كره اي ۱۲ هزار تومان و حداكثر ۴۵ هزار تومان است كه اين رقم در محصول ژاپني حداقل ۴۵ هزار تومان و حداكثر ۱۳۰ تا ۱۷۰ هزار تومان است.»

به گفته وي؛ هيچ نظارتي بر فروش چادر در ايران نيست و بر نرخ و قيمت اين محصول هيچ مديريت و نظارتي صورت نمي گيرد يعني فروش چادر رقابتي است. همه اجناس نرخ مصوب دارد، اما چادر نرخ ندارد و ممكن است شخصي چادري با يك مارك خاص را به يك قيمت بخرد و شخص ديگر همين محصول را با قيمت دو برابر يا بيشتر خريداري كند.
وي با بيان اينكه به طور متوسط در طول سال ۵ تا ۶ هزار قواره چادر مي فروشد، خاطرنشان كرد: «مبلغ بالايي از ارز كشور از اين طريق از ايران خارج مي شود كه اگر اين مقدار فروش يك مغازه را در يكصد مغازه عمده فروش و ۵۰ مغازه خرده فروش ضرب كنيم، مبلغ بالايي به دست مي آيد كه مي توانيم با توليد اين محصول در داخل كشور در اشتغال زايي و كاهش بيكاري مؤثر باشيم. سفارش چادر در ژاپن و واردات آن به كشور در دست چند نفر خاص است كه شايد به تعداد انگشت هاي دو دست نرسد. اگر به طور متوسط قيمت تمام شده اين محصول براي تاجران يكصد هزار تومان باشد سودي نجومي از اين محصول عايد تجار چادر مشكي مي شود.»

وي با بيان اينكه اگر دولت دست افراد را باز بگذارد تا همه بتوانند در اين عرصه وارد شوند مي تواند گامي مؤثر در اين داستان بردارد، ادامه مي دهد: «قبلا به صورت مقطعي گفته شد كه چادر ايراني توليد مي شود، اما به طور نمونه نيز يك سري توليد نشد كه بگويند اين چادر محصول ايران است. چادر تنها كالاي مصرفي و مظلوم كشور است كه هيچ حمايتي از توليد آن نمي شود.»

چهارم؛ اژد ها وارد مي شود
«كره، ويتنام، اندونزي و به تازگي چين نيز وارد توليد چادر شده اند، اما هيچ كشوري به كيفيت و مرغوبيت ژاپن در اين عرصه نمي تواند عرض اندام كند«؛ اين ها گفته فروشنده اي با سابقه ۹۰ ساله خانوادگي در حرفه فروش و تجارت چادر است. وي ادامه مي دهد: «اندونزي، تايلند، هند و پاكستان نيز در عرصه توليد چادرهاي رنگي مجلسي بانوان صاحب سبك هستند، اما متأسفانه ايران به عنوان كشوري كه بيشترين استفاده از چادر را دارد تنها چادر نماز توليد مي كند كه اين محصول نيز به دليل شباهت و نزديكي با ملحفه توليد مي شود كه از كاشان، اصفهان، اردكان و يزد وارد بازار مي شود.»

وي در مورد حداقل و حداكثر قيمت چادر اظهار كرد: «چادر مجلسي رنگي از قواره اي شش تا ۴۵ هزار تومان است كه چين نيز در توليد چادر نماز جنس خوبي را ارايه مي دهد كه صددرصد نخ است، توليدات چين حداقل از ۱۲ يا ۱۵ هزار تومان تا ۴۲ هزار تومان در بازار فروخته مي شود كه در مورد چادر مشكي نيز از ۱۳ يا ۱۴ هزار تومان تا ۷۰۰ هزار تومان چادر مشكي فروخته مي شود. ملاك قيمت گذاري شرعي و عرفي قيمت كالا ضرب در ۲۰ درصد است، اما برخي افراد ضرب در ۶۰ يا ۸۰ و گاه گاهي ۵۰۰ درصد مي كنند كه چادري با بهاي ۷۰۰ هزار تومان فروخته مي شود.»

اين تاجر باسابقه بازار در مورد دلايل و موانع عدم توليد اين محصول در كشور اينگونه توضيح مي دهد: «حدود ۱۰ يا ۱۱ سال پيش با همكاري كارخانه «عفاف» فردي دستگاه هاي اين محصول را وارد كشور كرد، اما متحمل هزينه اي بالغ بر۳ ميليارد تومان شد كه هيچ پشتيباني از وي به عمل نيامد. تا زماني كه سود خود را در نظر مي گيريم خواب توليد چادر را هم نمي بينيم؛ يعني تا وقتي كه خود را به خواب غفلت زده ايم كسي نمي تواند بيدارمان كند، اگر دولت گمركي مورد نظر را از روي چادر مشكي بردارد قيمت چادر ۱۳۵ هزار توماني ۴۵ هزار تومان مي شود و ۹۰ تومان كاهش قيمت داريم اما دولت اين كار را نمي كند.»

اين فروشنده چادر در مورد خريداري زايران ايراني در كشور هاي زيارتي مي گويد: «تاجران كشورهاي عربي براي پايين آوردن قيمت، سفارش چادر با كيفيت پايين تري را به كارخانه هاي توليد چادر مي دهند و از فروش اين كالا به مصرف كننده نيز با مقياس يارد (۹۰ سانتي متر) اندازه گيري مي كنند و زايران بعد از بازگشت به كشور متوجه كيفيت پايين و كمي چادر خريداري شده مي شوند و از سوي ديگر دولت عربستان به طور نمونه گمركي را از روي اجناس مورد استقبال و پرفروش برداشته و همين امر باعث مي شود قيمت چادر با نرخ نازل تري به دست مصرف كننده برسد.»

وي با بيان اينكه اگر پنج هزار بار پارچه لكسوز چادر مشكي وارد شود، پنج هزار و يكمين يارد با نرخ گمركي بالا وارد مي شود، ادامه داد: «اما در ايران اين موضوع برعكس است و با توجه به فروش چادر و مصرف آن قيمت گمركي آن تصاعدي محاسبه مي شود و به همين جهت تاجر و سفارش دهنده چادر به كارخانه هاي توليدكننده اين محصول به دنبال فرار از ماليات هستند و هر بار جنس مورد نظر را با نام جديد وارد بازار مي كنند تا از پرداخت گمركي فرار كنند.»

پنجم؛ دست هاي پشت پرده و باقي قضايا
بنا به گفته يك فروشنده ديگر چادر مشكي؛ كساني پشت صحنه هستند كه اجازه توليد چادر را نمي دهند و تا وقتي كه به فكر سود باشند اجازه توليد اين محصول را در داخل كشور نمي دهند. خب معلوم است چرا؛ اصلا چه كاري است كه خودمان توليد كنيم، ما مثل آقازاده ها مي نشينيم و ديگران توليد مي كنند و ما پول نفت را مي دهيم و استفاده مي كنيم؛ خلاص!

باز هم بد نيست بدانيد كه بيش از ۵۰ مارك چادر مشكي در جهان وجود دارد؛ «والعصر، يوس الخير، هپي كالكشن، هري كالكشن، هنري كالكشن، سهند، واي واي پي، سااولون، سلونا» از جمله مارك هاي چادر مشكي هستند و البته دفا تر پذيرش سفارش كارخانه هاي چيني، ژاپني و كره اي به طور مستقيم در دوبي مستقر هستند و نماينده اين كشور ها براي قبول سفارش در آنجا حضور بسيار فعال و بشاشي دارد!

بنا بر اظهارات اهل فن، هر يك از مارك هاي عنوان شده به نام شخصي يا شركاء مونوپول شده، به اين معنا كه فرد ديگري نمي تواند نام خود يا چيز ديگري بر اين جنس توليد شده بگذارد و كارخانه توليد اين محصول نيز نسبت به اين امر پايبند است و در صورت استقبال از محصول نوع و كيفيت ديگري از چادر را با نام درخواستي توليد مي كند و در حقيقت امتياز ورود يك مارك در اختيار يك نفر است...و اين همان قصه پرغصه تكراري است كه سالهاست در كشور با آن روبه رو هستيم و هر سال هم بحراني تر مي شود اما فكر چاره اي برايش نمي شود.

ششم؛ ستاره مي ماند

تمام دغدغه يك زن ايراني كه چادر را به عنوان پوشش اصلي خود برگزيده است شايد همان سؤال كليشه اي باشد كه همه آن را مطرح مي كنند؛ اينكه «چرا ايراني ها از توليد پوشش ملي خود هم ناتوان هستند؟ چه كساني از اين ناتواني سود مي برند؟ بازاريان؟ دلالان؟ تجار؟ يا دستهاي پنهاني كه سودهاي كلاني از واردات سالانه ميليون ها مترمربع چادر مشكي و رنگي سالهاست كه سودهاي سرسام آوري به جيب مي زنند؟ غلامعلي حداد عادل، عضو كميسيون فرهنگي مجلس در كتاب فرهنگ برهنگي و برهنگي فرهنگي كه در سال ۱۳۵۹ براي اولين بار چاپ شده است به اين سئوال مي پردازد كه «لباس ژاپني ها چگونه غربي شد؟» كسي چه مي داند شايد سال ها بعد از اين درباره ما بپرسند: «چادر ايراني چگونه ژاپني شد؟»

اين اتفاقات به قدري برايمان عادي شده كه كسي از خودش نمي پرسد وقتي چادر مشكي وطني نداريم، آنچه داريم وارداتي است و البته با قيمت فوق العاده گران، چه توقعي هست كه دختران امروز نيم متر پارچه خنگ و رنگ روشن طراحي شده در قالب «مانتو» را كه در نازل ترين قيمت ها در بازار به وفور يافت مي شود، به جاي چادر انتخاب نكنند؟! واقعا اين مساله كه بازار در قبضه ارزاني و فراواني «مانتو» است، آن هم مانتوهايي كه گاه اصولا مانتو نيستند، اينقدر سخت فهم است كه مسئولان ما همچنان در حال سخنراني و شعاردادن در باب حجاب هستند؟ نسل سوم عاشقانه دست همه دختران محجبه ايران زمين را مي بوسد و تمام قد به احترام آنها كه در حجاب، چادر مشكي را برگزيده اند، مي ايستد چرا كه گرماي اين روزهاي دنياي ما، عجيب مردم را از «دين داري» فراري مي دهد و آنها كه«مردانه» پاي دين داري ايستاده اند، سزاوار بهترين ها هستند حتي اگر مسئولان كشور اين را درك نكنند. بازار مكاره جامعه اين روزهاي ما، ارزاني همان ها كه همچنان بر سكوي شعار و ميتينگ و همايش تكيه مي زنند و در طول سال يك بار هم به پاساژ ها و بوتيك هاي پرزرق و برق كشور قدم نمي گذارند...گويي يادشان رفته كه «جوان» اصولا زيباپسند است و صدالبته انگار دخل و خرج اصولا دستشان نيست كه بدانند يك قواره چادر خوب، براي مردمي كه گاه در پرداخت قسط وام شان مي مانند چقدر سنگين است و اينگونه عطاي چادر را به لقايش مي بخشند و خيلي «نرم» ظاهر شهر و كشور «عوض» مي شود. و در اين ميان، دختران سرزمين آفتاب كه حجاب شان را در رنگ و لعاب سياست بازي و اقتصادزدگي نمي فروشند ـ چه با مانتو و چه با چادر ـ هميشه در تاريخ اين كشور «ستاره» مي مانند.

lمنبع : كيهان