۲۶ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۴:۱۸

طرفداران احمدی‌نژاد چند دسته‌اند و چه قضاوتی درباره سایر گروه های سیاسی دارند؟

اسفندیار رحیم مشایی احتمالا مهم ترین عامل انشقاق میان حامیان احمدی نژاد است.
کد خبر : ۲۵۸۸۶۵
صراط: اسفندیار رحیم مشایی احتمالا مهم ترین عامل انشقاق میان حامیان احمدی نژاد است.

به گزارش صراط، این عامل در نحوه حمایت از احمدی نژاد به اندازه ای پررنگ است که احتمالا دو دسته اصلی حامیان رییس جمهور سابق هیچ نسبتی با یکدیگر نداشته باشند.

روزنامه اصلاح طلب شرق با در نظر گرفتن این عامل حامیان احمدی نژاد را این گونه توصیف کرده است: حامیان او دو دسته‌اند؛ آنها که «احمدی‌نژاد» را مساوی با «مشایی» و برعکس می‌دانند و کوچک‌ترین انتقادی را علیه هیچ‌کدام برنمی‌تابند، اقبالشان به این دو نفر از جنبه حمایت فراتر رفته و شکلی تقدیس‌گرایی و شخص پرستی پیدا کرده است. تعبیری مانند اینکه «اگر دکتر یک کار کرده باشد و آن معرفی مشایی به دنیا، کافی است». «احمدی‌نژاد» به نظر آنها مظلوم‌تر از رجایی و بهشتی است.

در واکنش به تقدیس‌گرایی‌ها البته هستند حامیانی که نگاهی منطقی و منصفانه دارند: «ما راضی به رفتن هیچ‌کس نیستیم. خالی‌کردن میدان راه چاره نیست. نشنیدن و حذف صورت‌مسئله مشکل هیچ‌کس‌رو حل نکرده. اینکه ما این‌قدر روی یک نفر تعصب داشته باشیم که نقد به او را در سطح نقد به انبیا و اولیا بدانیم، خیلی داستانه. آقای دکتر هم انسان بوده و انسان اشتباه می‌کند. اینکه نخواهیم هیچ انتقادی‌ رو بپذیریم و طرف‌رو در حد معصوم بدونیم واقعا جای شک در اعتقاد داره! یک مقدار سعه‌صدر را بالا ببرید. ما به هیچ‌کس اهانت نکردیم و سعی می‌کنیم نکنیم. اگر دوستان در این حد هم تحمل نکنند، وای به‌حال آزادی بیان.».
در ادبیات سیاسی آنها، جریان‌های سیاسی به سه دسته تقسیم می‌شود. احمدی‌نژادی، اصلاح‌طلب و اصولگرا. تقریبا هیچ اصولگرایی را قبول ندارند. با پایداری‌ها که کاردوپنیرند. مقایسه‌شان هم جالب است مثل این پرسش که «از کی تا به حال اصولگراها احمدی‌نژادی شدند یا مگر اصولگراها احمدی‌نژادی بودند؟!». انگار اول احمدی‌نژاد و احمدی‌نژادی‌ها متولد شده‌اند و پس از آنها اصولگرایی زاده شد. از نگاه آنها فقط یک احمدی‌نژاد و مشایی وجود دارد و لاغیر. برایشان تقریبا اصلاح‌طلب و اصولگرا یکی است: «من چون بالاوپایین اصلاح‌طلب‌ها و اصولگراها و عماریون و کیف‌اللهی را دیدم، تقریبا معتقدم یکی هستند... در دهه گذشته و آینده، معیار احمدی‌نژاد است که پرچم دستشه...».

این روزنامه همچنین نوشت: اما دسته دیگر به اصولگرایان منتقد احمدی‌نژاد شبیه‌ترند. آنها اگرچه حامی احمدی‌نژادند، اما با مشایی زاویه و درباره برخی اقدامات احمدی‌نژاد هم شبهه دارند. این شبهات تمام هم نمی‌شود؛ از مذاکره با آمریکا تا ١١ روز خانه‌نشینی تا خود «مشایی» و... . دسته اول موظف به رفع شبهه دسته دوم هستند و یکی از شیوه‌های رفع شبهه هم استفاده از تشابه‌سازی تاریخی است، مثلا احمدی‌نژاد را عدالت‌گستری می‌دانند که تنها مانده و یارانش او را یک‌به‌یک واگذاشتند. گرچه برخی از مریدان دسته دوم اعتقاد دارند جرقه مخالفت را خود احمدی‌نژاد زد و پتانسیل‌هایش را سوزاند. نمونه‌هایی از این شبهات اینهاست: «...آیا اینکه رئیس دولت کار مملکت را رها و شخصا تبلیغ کاندیدای خاصی را کند و اصلا با جانبداری به‌همراه آن شخص به ستاد انتخابات برای ثبت‌نام برود، موضوع مهمی نیست؟ اینکه تورم در دولت ایشان نزدیک به ٣٧ درصد بود، مهم نیست. چرا با افزایش تورم در سال ٩٠، احمدی‌نژاد میزان یارانه را افزایش نداد...». دسته دوم هنوز هم نتوانسته‌اند علت این‌همه حمایت مشایی از سوی احمدی‌نژاد را با وجود همه حواشی‌ای که تراشید، هضم کنند. صحبت‌های مشایی درباره دوستی با مردم اسرائیل یا نوشته روزنامه «هاآرتص» که: «ما امروز به احمدی‌نژاد احتیاج داریم»، برای آنها محل پرسش است..  یکی از پاسخ‌هایی که به این شبهه داده می‌شود، این است که «طرح بچه‌های دانشگاه امام‌صادق بوده برای اختلاف‌افکنی». یک نفر پاسخ می‌دهد که «مشایی گفته ما نمی‌خواستیم چهره خشنی از ایران ارائه شود و برای همین تقسیم کار کردیم که درعین‌حال که دکتر به اسرائیل حمله می‌کند، ما مردم این کشور را مستثنا کرده تا بگوییم حساب مردم و دولت را از هم جدا کنیم». اما پاسخ‌ها کفایت نمی‌کند و شبهه همچنان جاری است. درنهایت پاسخ دسته اول به دوسته دوم، این است که «شما احمدی‌نژادِ خودتان را قبول دارید نه احمدی‌نژاد واقعی را. احمدی‌نژاد گفته است احمدی‌نژاد یعنی مشایی» یا «در پاسخ به کسانی که می‌گویند دکتر مشایی را کنار گذاشته است، باید گفت اینها در جمع‌های خصوصی کنار هم دیده می‌شوند و اتفاقا مهندس خودش را سیبل دکتر کرد و هر تهمتی را برای فرمانده احمدی‌نژاد به جان خرید...».