۲۳ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۲:۳۰

نفوذ و دولت موقتی‌‌های دهه ۱۴۰۰

مهمترین ویژگی «دولت موقتی‌ها» احساس حقارت در برابر آمریکایی‌ها و در پی آن تلاش برای اجرای اهداف و سیاست های استعمار در درون کشور است.
کد خبر : ۲۹۲۲۳۸

سایت دیده بان نوشت: تسخیر سفارت آمریکا توس دانشجویان خط امام(ره) و در پی آن انتشار اسناد لانه جاسوسی تحولات مستمری را در دوران پس از انقلاب اسلامی ایجاد نمود که یکی بارزترین آنها حذف کامل جریان ملی مذهبی از صحنه سیاسی ایران توسط مردم بود.

آنچه در این مقال مد نظر است ظهورعناصری در دوران کنونی است که میتوان از ایشان به عنوان "دولت موقتی های دهه ۱۴۰۰" یاد کرد و البته رهبر معظم انقلاب در یکی از سخنرانی هایشان ذیل مسئله موشکی کشور اشاره ای به ایشان می نمایند.

مهمترین ویژگی "دولت موقتی ها" احساس حقارت در برابر آمریکایی ها و در پی آن تلاش برای اجرای اهداف و سیاست های استعمار در درون کشور است.

متن زیر به بخشی از اسناد لانه جاسوسی اشاره دارد که محور آن "سیاست آمریکا در قبال ایران" که به جرئت می توان اذعان نمود که دولت موقتی های کنونی نیز به دنبال چنین خط مشی هایی هستند.

این مطالب بدون هیچ دخل و تصرفی نگاشته می شود و قضاوت و تطبیق ماهیت وابستگان و عوامل آمریکا در دوران کنونی را بر عمده مخاطبین گذارد.

متن اسناد لانه جاسوسی درباره سیاست های آمریکا در قبال ایران

حالا شروع به رفع مسایل دو طرف

(مامور آمریکایی می نویسد:)مااحتیاجی نداریم که روی مسئله اهمیت ایران برای غرب ایستادگی کنیم ٬ کافی است بگوییم استقلال و ثبات ایران از هر چیز دیگری ٬ حالا برای ما از زمان شاه بیشتر ارزش دارد.

ما می خواهیم برای ایرانی کار کنیم که میانه رو باشد و ناسیونالیست های مخالف روحانیت ٬ تسلط بیشتری دراداره مملکت ٬ داشته باشند و در ضمن تا قبل ازاستقرار دولت جدید مامی توانیم طریق نفوذ در ایران را امتحان کنیم. بایستی موقعیت توأم با اطمینان و احترام در ایران رواج دهیم. ما معتقدیم که بایستی حالا شروع به رفع مسایل دو طرف بکنیم و پیشنهادهای زیر را ارائه دهیم.( از ساندرز به نیوسام شهریور 58)

پیوند با گروه های ضدانقلاب در عین ایجاد رابطه!

مادامی که جهت سیاسی دقیق ایران اتخاذ نشده و مادامی که قدرت روحانیت توسط دیگر گروهها کم نشده ٬ ما باید طوری رفتار کنیم که با جناح روی کار آمده ٬ بتوانیم سازش کنیم و این در حالی است که یک پیوند محکم بتوانیم با دیگر گروههای مخالف سیاسی برقرار کنیم.

در این موقع حساس هیچ دولتی قادر نیست که حکومت ایران را سرنگون کند. پس باید از در مسالمت آمیز با ایران در آمد و به گسترش کارهای عملی کمک نمود. جلب عناصری در ارتش و گروههای میانه رو مذهبی که در آینده نقش حساسی خواهند داشت و جلب اعتماد رژیم در جهت کاهش عکس العملهایی که در آینده به نوبه خود در ثبات مؤثر خواهد بود.

در مدت زمان کوتاه می خواهیم همه مسایل گذشته حل شود و از هر گونه مجادله دوری شود. در این مدت ما یک معامله را با دولت موقت جدیدی که امیدواریم دارای قدرت مؤثر بیشتری شود خواهیم ریخت. ما می خواهیم در عرض این مدت سوءظن رهبران را برطرف و تا جایی که ممکن است با آنها طرح دوستی بریزیم.

(مامور آمریکایی)مسایل موردعلاقه ما درایران عبارت است از حفظ تمامیت ارضی ایران واستقلالش؛ دوم ٬ حفظ واداره

کارصنعت نفت ایران؛ سوم ٬ سیاست خارجی ایران که مانع از نزدیک شدن زیاد ایران به عناصر رادیکال ( غیر متعهدها ) می شود. ( از نامه لینگن به وزارت امور خارجه 29 مرداد 58)

دانشجویان خط امام عنوان می کنند: با توجه به مشکلاتی که آمریکا در ایران دارد و شناخت موضع امام خمینی و مردم در مقابل آمریکا واستحکام انقلاب ٬ به این نتیجه می رسد که این حکومت را نمی تواند از طریق معمول و آنچه که در کشورهای دیگر از طریق اشغال و کودتا عمل می نموده اند سرنگون کند. لذا دست به طرح یک سیاست بلند مدت می زند تا بعد از چند سال بتواند دوباره سلطه سیاسی اقتصادی خود را بر ایران حاکم کند.

آمریکا درصدد است که اهداف خود را در ایران بشمارد و تکیه برمنافعی می کند که طی 25 سال از این خوان گسترده برداشت نموده و لزوم و حیاتی بودن این منافع را تجربه کرده است؛ این است که فقط منافع خود را آن هم به طور اختصار بر می‌شمارد:

دسترسی به نفت برای ماشین اقتصادی امپریالیسم بسیار حیاتی و مهم است. و می تواند با قطع خود شریانهای اقتصادی صنعتی اروپا، آمریکا، ژاپن و دیگر اقمار امپریالیست ها را بخشکاند.

" نفوذ شوروی که می تواند موقعیت ایران را از نظر سیاسی وموقعیت استراتژیک و سوق الجیشی مورد اهمیت قرار دهد. و رقابت آمریکا و شوروی را در موردایران از نظر منافع اقتصادی و سیاسی و رسیدن به آبهای گرم خلیج فارس نشان دهد.

ایجاد یک دولت با ایران که به ظاهر غیرمتعهدانه نسبت به آمریکا باشد. به طوری که ایرانیها فکر نکنند که آمریکا دوباره قصد تسلط و تعهد امپریالیستی نسبت به ایران دارد. در حقیقت می خواهد با یک فریب سیاسی و بلند مدت با ایران از در دوستی درآمده تا ارگانها و نهادهای خود را دوباره محکم کرده و شروع به نفوذ و حمله نماید. و بالاخره برپایی یک دولت میانه رو.

درحقیقت آمریکا به خوبی دریافته است که جریانِ امام تسلیم ناپذیر وضد آمریکا و ضداستبداد است و هرگز سازش نخواهد کرد و جریان کلی انقلاب را به حالت افراطی خواهد کشاند و تنها میانه روی و محافظه کاری است که می تواند این حالت انقلابی را که در آن جایی برای آمریکا و نفوذ جهنمی آن وجود ندارد متلاشی کند و به نفع آمریکا به عقب براند.

طبیعی است که آمریکا این نیت خود را درجای به خصوصی جستجومی‌کند که عمدتاً پایگاه آن تفکر و خواست آمریکا خواهد بود. محافظه کاران ٬ میانه روها و ... پایگاه این خواست آمریکا در ایران است.

حال سیاست آمریکا با توجه به اهداف و شناخت او از انقلاب اسلامی چنین ترسیم می شود.

باید از در مسالمت آمیز با ایران درآمد و در بعضی کارها کمکش نمود و جلب اعتماد رژیم ایران.

درمدت زمان کوتاه تمام سوءتفاهمات وهمه اعمالی که طی سالها درایران انجام شده بایدبرطرف شود و رفع سوءظن نسبت به آمریکا.

باید قدرت دولت موقت را تقویت نمود. زیرا ثبات ایران به نفع ماست ( کلاً در این وضع).

کلاً جریان انقلاب را به میانه روی کشاند و ناسیونالیست ها از مذهبیون قدرتشان بیشتر شود.

در یک مدت کوتاه معامله ای با دولت موقت بنماییم.

ما باید طرح نفوذ در ایران را تا قبل از استقرار حکومت رسمی در ایران امتحان کنیم.

ما آماده ایم که قدم ها را فراتر نهیم. اگرایران مایل باشد ما آمادگی داریم هر چه بخواهد همکاری کنیم. ما امیدواریم که ایران این حرکات را خالصانه تلقی کند.

همچنین تا زمانی که اهداف سیاسی رژیم ایران روشن نیست و روحانیت به وسیله دیگر گروهها کنار زده نشده است ٬ ما باید دوستی و ارتباط خود را با دیگر گروههای مخالف سیاسی نگه داریم تا در صورت به قدرت رسیدن آنها بتوانیم به راحتی با آنها سازش کنیم.

حال آمریکا با این تحلیل از قضایای ایران و با توجه به خط مشی اساسی خود وارد انقلاب ایران می شود و درقبال هریک از نیروهای انقلاب و جریانات اجتماعی سیاسی یک نوع سیاست اتخاذمی کند و در نهایت به وسیله فعالیت فرهنگی گسترده خود می خواهد در توده های مردم نفوذ کرده و سلطه فرهنگی خود و درنهایت منافع خود را درایران دوباره زنده کند. دراین قسمت فعالیتهای آمریکا در بخش فرهنگی مهمترین فعالیت آمریکا در ایران است.

با اندکی توجه دقیق به مطالب ارائه شده از اسناد و تحلیلهای آمریکاییان در می یابیم که این سیاست مسالمت آمیز دقیقاً به خاطر عدم توانایی آمریکا و دوستانش در سرنگون کردن جمهوری اسلامی ایران است والا این هدف در صدر اهداف آمریکا در ایران بعد از انقلاب می باشد.

در حقیقت سیاست اصلی آمریکا که سرنگونی رژیم ایران است وشکست انقلاب اسلامی است که از نقاط زیر به خوبی استنباط می گردد.

ما باید به ادامه تبادلات اطلاعاتی خود با ایرانیان(جریان نفوذی دولت موقت) ادامه دهیم؛ زمانی که این تبادلات عملی شد جستجو

را برای به کار گرفتن افسران نظامی ایران برای داخل شدن در یک امتحان از تهدید نظامی آغاز کند.

با توجه به احتیاج ایران به قطعات یدکی و احتیاط سوءظن دار ایران در مورد سپرده های فروشهای نظامی در آمریکا ما باید مسئولانه عمل کرده و بازرگان راقدرت بدهیم و مطمئن باشیم که در آینده در ارتش دوستانی خواهیم داشت که می توانند معضلات سیاسی مملکت را راهگشا باشند.

اجازه دهید که به یک موضوع در این خصوص اشاره کنم. از نظر ما ٬ چنانچه محدوده ای وسیع تر از آنچه لازم است پی به اعمال ما در مناطق دارای اقلیتها ببرند خواستهای ما به مخاطره خواهدافتاد...( 1979 مطابق 6 آبان 58 / از نامه لینگن به زبیگنبو برژینسکی مورخ اکتبر 28)

دراین رابطه باید متذکر شد که به تازگی برنامه های خارجی رادیو ٬ شنوندگان بسیار زیادی پیدا کرده ( VOA) است. کسانی که با خمینی می جنگند و طرفداران آنها می خواهند خبرها را از صدای آمریکا کسب کنند. شمامی توانیداز نفوذ خود در ادیوصدای آمریکااستفاده کرده و از راه تأکید بیشتر برروی مشکلات مهم آنها و بازگو کردن علل آن عکس العمل سریعتری بر روی اعمال مقاوم و متقابل نشان دهید. من می دانم این صدا کاری ناچیز است ٬ ولی اثر روانشناسی فوق العاده ای دارد و بسیاری از افراد

مقاوم به میزان همدردی و همفکری مااز طریق این صدا پی می برند. ( از نامه لینگن به برژینسکی)

در این موقع حساس هیچ دولتی قادر نیست که حکومت ایران را سرنگون کند پس باید از درمسالمت آمیز با ایران درآمد و به گسترش کارهای عملی کمک نمود.

همچنین در مورد طرح دو سناریو با برنامه ٬ برای تخریب و ایجاد بلوا و آشوب در ایران. من ( جان گریوز) دو سناریو( برنامه و طرح) را که می تواند منجر به هرج و مرج گردند در نظر دارم.

یکی از نیروهای تمرکزیافته ای که توسط نارضایتیهای منطقه ای و قومی تحریک شده باشد و اگر به اینها به اندازه کافی به طرز غلطی رو به رو شوند ممکن است باعث تعطیل شدن و بسته شدن مناطق نفتی گردند و یا اقتصاد نفتی را از هم بپاشد و یاجوری ملی گرایی را خراب کند که توده ها با رهبران مذهبی بی عرضه خود مخالف شوند.

نفاق در مدارس بین محصلین و بین کادر مدارس و یا هر دو که منجر به بسته شدن مدارس یا محیط خشونتهای افراطی که باعث نارضایتی عمومی و همچنین به شیوه قبل از انقلاب چهلم هایی بعد از چهلم گرفته شود. شیوه ای که نقش بزرگی در سقوط شاه داشت.

ما فکرمی کنیم که درملاقاتهای اولیه تاجایی که ممکن است باید به دولت موقت تأکیدکنیم که خطرات داخلی ایران کاملاً از پشتیبانی کشورهای خارجی برخوردار است و طوری وانمود کنیم که ما را از آشوبهای داخلی دولتی و کشوری ایران مبرا سازد. البته کار مشکلی خواهد بود ولی باید تلاش مداوم پیگیری شود.

در تماس هایی که با تبعیدیان ایرانی در اروپا داریم خیلی الزامی است که هیچ گونه اثری که نشانگر آن باشد که دولت آمریکا قصدمداخله درجریانات داخلی ایران را دارد یا اینکه با گروههایی که علیه دولت جدید ایران نقشه می کشند همکاری می کند باقی نماند.

من خاطرنشان کرده ام که ما پشتیبانی خود را از بختیار کرده ایم.

با توجه به وضوح مدارک فوق خطوط اصلی سیاست آمریکا که سیاست مسالمت آمیزتاکتیک مقطعی آن است روشن می شود؛ که این سیاستِ زیرپرده وایذائی درقبال انقلاب اسلامی مردم ایران است.

در حقیقت آمریکا از دو طریق می خواسته است حکومت و انقلاب ایران را به نفع خود متلاشی کند.

از شیوه تخریب و به اعتصاب کشیدن مردم ٬ رو در رو قراردادن ملتها با حکومت ٬ فلج کردن مدارس به وسیله تخریب و تهاجمات افراطی ٬ استفاده از ضرباتی که ارتش چه به طریق کودتا و چه به طرق دیگر می تواند بزند که همه این جریانات را به وسیله شبکه ها و عوامل سرسپرده خود درایران می خواهد اجرا نماید. ( این درست شیوه ای است که انقلاب شیلی را به زانو در آورد.)

استفاده از نفوذ در سیاسیون و تسلط بر حرکتهای سیاسی و اقتصاد مملکت بدین گونه که با ترسانیدن سیاسیون از هجوم شوروی امکانات خود را حساب شده دراختیاردولت قرار دهد و کم کم او را وابسته به خود کند؛ نظیر گندم نفت سفید و... وقطعات یدکی جنگ افزارها ٬ اطلاعات درموردمنطقه و غیره و همچنین برقراری دوباره قراردادهای صنعتی و کشاورزی و ساختمانی به وسیله شرکتهای آمریکایی و از همه مهمتر قرار گرفتن در جریان سیاسی مملکت و تعدیل انقلاب به میانه روی و لیبرالیسم و

سازشکاری و دفع عناصر رادیکال و عمدتاً خارج کردن جریان امام از صحنه اصلی سیاست داخلی و خارجی ایران.

این روش در بلند مدت اتفاق می افتد و احتیاج به مسالمت و نزدیکی با حسن نیت دارد و عمدتاً احتیاج به پایگاههایی دارد که بتواند بدان وسیله نیات خودشان را پیاده کنند. مثلاً هنگامی که از طرف ایران گفته می شود ٬ مااحتیاج به سفیر کبیری داریم که یارغمخوارانقلاب ایران باشد؛ این طرز فکر بهترین پایگاه سیاسی برای اجرای این سیاست آمریکا در ایران است.