۰۶ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۲:۰۲

دلنوشته سلحشور برای شهید خان طومان +عکس

حاج مهدی سلحشور دلنوشته و خاطره ای را به شهید کابلی از شهدای منطقه عملیاتی خان طومان تقدیم کرد.
کد خبر : ۳۰۱۴۳۳
صراط: حاج مهدی سلحشور دلنوشته و خاطره ای را به شهید کابلی از شهدای منطقه عملیاتی خان طومان تقدیم کرد.
به گزارش مشرق، به مناسبت شهادت پاسداران سرفراز اسلام در منطقه عملیاتی خان طومان حاج مهدی سلحشور دلنوشته و خاطره ای را به شهید کابلی از شهدای این منطقه عملیاتی تقدیم کرد.

متن پیام حاج مهدی سلحشور به شرح زیر است:

بسمه تعالی

وارد خان طومان که شدیم چپ و راست اطرافمان خمپاره فرود می آمد.
بعضی از صدا ها دور وبعضی هم نزدیک. دوست داشتم بالای یک بلندی بروم و منطقه را بیشتر توجیه شوم. محل شلیک و اصابت خمپاره ها را دقیق تر ببینم.

ساختمانی را پیدا کردم و شروع کردم از پله ها بالا رفتن که، یک مرتبه با شهید کابلی مواجه شدم. داشت از پله ها پایین می آمد. تا مرا دید خیلی گرم و صمیمی تحویلم گرفت و احوال پرسی کردیم. خیلی از دیدنش خوشحال شدم. چند سالی بود که از سپاه بازنشسته شده بود، اما هیچ وقت خودش را از فعالیت های فرهنگی و خدمت به شهدا بازنشسته نکرده بود. سن و سالی از او گذشته بود و برای خودش جایگاهی داشت، اما به شدت متواضع و خوش برخورد بود و همیشه سر حال وسرزنده.

با همان گرمی و تواضع در حالی که خنده از روی لبش نمیرفت، دست مرا گرفت و با هم آمدیم بالای پشت بام. بالا که رسیدیم شروع کرد به تشریح دقیق منطقه و مواضع و استحکامات داعش.
خوب، مسئول راویان سپاه کربلا بود و این کار را به نحو احسن انجام میداد.
با دقت نگاهی به اطرافم انداختم. غربت عجیبی در خان طومان حاکم بود.

این را فضا و در و دیوارش گواهی میداد. اما رزمندگان شیردل مازندرانی و فاطمی در عین غربت و مظلومیت، با روحیه ی بسیار بالا و مثال زدنی مشغول حفظ و حراست از حریم و حرم اهل بیت بودند. کم کم داشت غروب از راه میرسید و بر غربت محیط می افزود. یک حس درونی به من میگفت خیلی از این بچه ها به شهادت میرسند. دوست داشتم ساعت ها بنشینم و به چهره ی تک تکشان نگاه کنم. از پشت بی سیم خبر دادند دشمن در حال جابجایی خوردوهای محمول و نیرو است و احتمالا قصد پاتک دارد. فرماندهان دستورات لازم را به نیروها میدادند. رزمندگان کم تعداد بودند اما ضعیف نه. این را به خوبی میشد از صلابت و مردانگیشان فهمید. شهید کابلی میگفت دشمن مقابل ما تا دندان مسلح است و پر تعداد. اما به حول قوه ی الهی محکم در مقابلشان می ایستیم و تا زنده ایم یک وجب عقب نشینی نخواهیم کرد.
روح دلیر مردان مازندرانی شاد که در مقابل خیل عظیم دشمن مردانه جنگیدند و تا زنده بودند حتی یک وجب عقب ننشستند، و تا ابد به ما درس ایستادگی در مقابل دشمنان را دادند.

دلنوشته حاج مهدی سلحشور برای شهید خان طومان +عکسحاج مهدی سلحشور دلنوشته و خاطره ای را به شهید کابلی از شهدای منطقه عملیاتی خان طومان تقدیم کرد.
دلنوشته حاج مهدی سلحشور برای شهید خان طومان +عکسبه گزارش مشرق، به مناسبت شهادت پاسداران سرفراز اسلام در منطقه عملیاتی خان طومان حاج مهدی سلحشور دلنوشته و خاطره ای را به شهید کابلی از شهدای این منطقه عملیاتی تقدیم کرد.

متن پیام حاج مهدی سلحشور به شرح زیر است:

بسمه تعالی

وارد خان طومان که شدیم چپ و راست اطرافمان خمپاره فرود می آمد.
بعضی از صدا ها دور وبعضی هم نزدیک. دوست داشتم بالای یک بلندی بروم و منطقه را بیشتر توجیه شوم. محل شلیک و اصابت خمپاره ها را دقیق تر ببینم.

ساختمانی را پیدا کردم و شروع کردم از پله ها بالا رفتن که، یک مرتبه با شهید کابلی مواجه شدم. داشت از پله ها پایین می آمد. تا مرا دید خیلی گرم و صمیمی تحویلم گرفت و احوال پرسی کردیم. خیلی از دیدنش خوشحال شدم. چند سالی بود که از سپاه بازنشسته شده بود، اما هیچ وقت خودش را از فعالیت های فرهنگی و خدمت به شهدا بازنشسته نکرده بود. سن و سالی از او گذشته بود و برای خودش جایگاهی داشت، اما به شدت متواضع و خوش برخورد بود و همیشه سر حال وسرزنده.

با همان گرمی و تواضع در حالی که خنده از روی لبش نمیرفت، دست مرا گرفت و با هم آمدیم بالای پشت بام. بالا که رسیدیم شروع کرد به تشریح دقیق منطقه و مواضع و استحکامات داعش.
خوب، مسئول راویان سپاه کربلا بود و این کار را به نحو احسن انجام میداد.
با دقت نگاهی به اطرافم انداختم. غربت عجیبی در خان طومان حاکم بود.

این را فضا و در و دیوارش گواهی میداد. اما رزمندگان شیردل مازندرانی و فاطمی در عین غربت و مظلومیت، با روحیه ی بسیار بالا و مثال زدنی مشغول حفظ و حراست از حریم و حرم اهل بیت بودند. کم کم داشت غروب از راه میرسید و بر غربت محیط می افزود. یک حس درونی به من میگفت خیلی از این بچه ها به شهادت میرسند. دوست داشتم ساعت ها بنشینم و به چهره ی تک تکشان نگاه کنم. از پشت بی سیم خبر دادند دشمن در حال جابجایی خوردوهای محمول و نیرو است و احتمالا قصد پاتک دارد. فرماندهان دستورات لازم را به نیروها میدادند. رزمندگان کم تعداد بودند اما ضعیف نه. این را به خوبی میشد از صلابت و مردانگیشان فهمید. شهید کابلی میگفت دشمن مقابل ما تا دندان مسلح است و پر تعداد. اما به حول قوه ی الهی محکم در مقابلشان می ایستیم و تا زنده ایم یک وجب عقب نشینی نخواهیم کرد.
روح دلیر مردان مازندرانی شاد که در مقابل خیل عظیم دشمن مردانه جنگیدند و تا زنده بودند حتی یک وجب عقب ننشستند، و تا ابد به ما درس ایستادگی در مقابل دشمنان را دادند.

دلنوشته سلحشور برای شهید خان طومان +عکس