۱۸ آبان ۱۳۹۵ - ۱۲:۵۲

چرا روحاني دانشگاه را دور زد؟/ فرار از رویارویی با دانشجویان در سال آخر دولت

فيلم مربوط به انتقادات صريح يكي از دانشجويان در جريان ديدار مذكور به فاصله كوتاهي، ركورد يك ميليون بازديد را در شبكه‌هاي اجتماعي شكست تا حالا روحاني در آخرين سال حضور خود در پاستور، قيد دوباره آمدن به دانشگاه را بزند!
کد خبر : ۳۳۲۱۴۶
صراط: جوان نوشت: «سفر خارجي رئيس‌جمهور موجب شد تا برگزاري مراسم آغاز سال تحصيلي دانشگاه‌ها با تأخير مواجه شود. اميدواريم كه بعد از بازگشت آقاي رئيس‌جمهور زمان برگزاري اين مراسم مشخص شود.‌»

اينها بخشي از اظهارات محمود نيلي احمدآبادي در تاريخ 18 مهرماه 95 است. دانشگاه تهران پيش از اين و در ابتداي سال تحصيلي جديد نيز، با ارسال نامه‌اي از رئيس‌جمهور براي حضور در مراسم آغاز سال تحصيلي جديد دانشگاه‌ها دعوت كرده بود. با اين حال، خبري از حضور روحاني در مراسم نبود و نيست!
 
رئيس‌جمهور قيد دانشگاه را زد
حسن روحاني در معدود موارد حضور خود در دانشگاه، تنها يك بار به نمايندگان تشكل‌هاي دانشجويي فرصت اظهار نظر داده است. پس از آن بود كه فيلم مربوط به انتقادات صريح يكي از دانشجويان در جريان ديدار مذكور به فاصله كوتاهي، ركورد يك ميليون بازديد را در شبكه‌هاي اجتماعي شكست تا حالا روحاني در آخرين سال حضور خود در پاستور، قيد دوباره آمدن به دانشگاه را بزند!

مسئولان دولتي البته دليل عدم حضور رئيس‌جمهور در مراسم آغاز سال تحصيلي دانشگاه‌ها را مشغله كاري فراوان وي ذكر مي‌كنند. اين استدلال را مي‌توان تا حدي مقرون به صحت دانست، چه اينكه روحاني قرار نبوده بار ديگر به سخنان نمايندگان تشكل‌هاي دانشجويي گوش كند و بابت آن دغدغه‌اي نداشته است! با اين حال، هنوز هم جاي يك سؤال ديگر باقي خواهد بود. سؤال ديگري كه مي‌توان در همين زمينه مطرح نمود اين است كه: مسئله حضور نمادين رئيس‌جمهور در دانشگاه تهران و نفسِ اهميت دادن به جايگاه دانشگاه، چه موقعيتي در بين اولويت‌هاي دولت يازدهم و شخص روحاني دارد؟ و چگونه است كه روحاني ترجيح مي‌دهد در آخرين سال حضور خود در كسوت رياست جمهوري نيز به جاي دانشگاه رفتن به كارهاي مهم‌تر ديگري بپردازد؟! طبيعتاً براي پاسخ دادن به اين سؤال ابتدا بايد به واكاوي جايگاه دانشگاه در منظومه فكري دولت يازدهم پرداخت. از اين نظر ابتدا بايد توجه كنيم كه: دولت يازدهم دو سال ابتدايي عمر خود را صرف چانه‌زني با مجلس و تعويض پي در پي وزير و سرپرست در وزارت علوم نمود.
 
مسئله‌اي كه نشان داد اين وزارتخانه جايگاهي در بين اولويت‌هاي اصلي دولت اعتدال نداشته و قريب يك سال بدون وزير بودن آن هم آسيبي به برنامه‌هاي اصلي روحاني نخواهد زد! معين نبودن تكليف وزارت علوم طي سال‌هاي گذشته باعث شده بود تا بسياري از دانشگاه‌هاي كشور بدون رئيس باقي بمانند و مديريت فضاي علمي كشور به اميد خدا رها شود! روحاني سپس براي نشان دادن عمق نگاه حاشيه‌اي و ابزاري خود به وزارت علوم، بر موج دروغين «بورسيه و ما ادراك البورسيه» سوار شد! موجي كه فضاي علمي دانشگاه‌هاي كشور را براي مدت مديدي تحت تأثير خود قرار داد. خودكشي دانشجويان البته آب را در دل دولتيان تكان نداد. روحاني بدش نمي‌آمد تا همين حالا هم از موج «بورسيه»، سواري بگيرد.
 
ورود رهبري به موضوع
رهبر فرزانه انقلاب اما به عنوان مدافع سرسخت و قديمي حركت علمي كشور، نهايتاً خود با ورود به مسئله، مانع از ادامه اين بازي سياسي با محيط علمي و آكادميك كشور شدند.
معظم له سيزدهم تير 94 در جريان ديدار با جمعي از اساتيد دانشگاه‌هاي كشور در همين زمينه فرمودند: «دانشگاه را از حاشيه‌سازي و سياست‌بازي دور نگه داريد. بورسيه‌ها آن‌طور كه روزنامه‌ها با آن بازي كردند، نبود. اگر راست هم بود راهش اين نبود كه مسئله روزنامه‌اي شود. راه قانوني وجود دارد؛ خب لغو كنند. در مسئله بورسيه‌ها به خيلي‌ها ظلم شد و خلاف قانون، تدبير و اخلاق بود.» رهبر انقلاب در بخش ديگري از همان ديدار تأكيد كردند: «رسيدن به رتبه بالاي علمي در دنيا ناشي از شتاب بالاي رشد علمي كشور بود. اين شتاب امروز كم شده. امروز از رتبه شانزدهم علمي جهان تنزل نكرديم اما بايد ترقي مي‌كرديم. كاري كنيد كه شتاب رشد علمي فروكش نكند!» فروكش كردن شتاب رشد علمي كشور در مقايسه با ديگر كشورها تا هم اكنون ادامه دارد و وزير علوم به جاي عذرخواهي و تلاش براي جبران اين موضوع مي‌گويد ما روند قبلي را حفظ كرده‌ايم!

مسئله‌اي كه با واكنش رهبر انقلاب در ديدار اخير ايشان با نخبگان كشور روبه‌رو شد و فرمودند: «برخي مسئولان در مقابل كاهش سرعت پيشرفت علمي كشور مي‌گويند جايگاه علمي ايران پايين نيامده است، اما متوجه باشيم كه قرار بود جايگاه علمي ايران بالاتر هم برود نه اينكه صرفاً پايين نيايد.» ايشان همچنين گزارش‌هاي موجود درباره كند شدن يا توقف طرح‌هاي كلان تحقيقاتي در عرصه‌هاي مهمي همچون هوافضا، ماهواره، هسته‌اي و برخي زمينه‌هاي ديگر را مايه نگراني خواندند و تأكيد كردند: «مسئولان توجه كامل كنند كه اين گونه طرح‌هاي مهم مطلقاً نبايد كند، نيمه‌تعطيل يا متوقف شود، زيرا با ايجاد خسارت علمي، دانشمندان جوان را مأيوس مي‌كند و اين خطر بسيار بزرگي است.»نگاه دولت يازدهم به وزارت علوم اما همچنان حاشيه‌اي و ابزاري است. اين را توقف تخصيص بودجه به طرح‌هاي كلان ملي و سقوط فاجعه‌آميز رشد علمي كشور مي‌گويد.

در سال 2015، جمهوري اسلامي با توليد 39 هزار و 727 مستند علمي در نمايه اسكوپوس در رتبه 16 دنيا قرار گرفته است. با در نظرگرفتن توليد 43 هزار و 389 مستند علمي در سال قبل از آن و با يك حساب سرانگشتي به يك افت خيره‌كننده مي‌رسيم. افت رشد علمي ايران در سال 2015 به عدد منفي رسيده و مقدار منفي 8/5 درصد را به خود اختصاص داده است. اگر تغييرات سرعت رشد علمي كشور را به صورت شتاب رشد علمي تعريف كنيم، درسال 2015 كشور داراي شتابي كاملاً منفي به اندازه 13/5 درصد بوده است. همه اين واقعيات تلخ به ما مي‌گويد كه فرصت نداشتن حسن روحاني براي حضور در مراسم آغاز سال تحصيلي دانشگاه‌ها، چندان هم عادي و بدون معنا نيست. به نظر مي‌رسد بي‌اعتنايي ممتد حسن روحاني به دانشگاه و دانشجو در طول 5/3 سال قبل را بايد معلول بي‌اعتمادي مفرط وي و همفكرانش به نيروهاي جوان و تحصيلكرده داخلي و تكيه يكسره بر وعده‌هاي دشمنان ملت ايران براي حل مشكلات كشور در ابعاد مختلف دانست.
 
با نظريه آبگوشت بزباش به جايي نمي‌رسيم
واقعيت آن است كه حاكميت گفتمان «ما نمي‌توانيم» بر دستگاه‌هاي مختلف دولت، مجالي براي توجه به نيروهاي نخبه داخلي نيز باقي نگذاشته است. كبكانيان عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي چندي قبل گفته بود: «در يكي از جلسات شوراي عالي انقلاب فرهنگي گزارشي از عملكرد شركت‌هاي دانش‌بنيان ارائه داديم اما رئيس اين شورا در پاسخ به اين گزارش‌ها گفت كه شركت‌هاي دانش‌بنيان به جايي نخواهد رسيد. پيشنهاد او اين بود كه بايد اين شركت‌ها را به كمپاني‌هاي بين‌المللي دنيا متصل كنيم!» پيش از اين سخنان تأسف‌بار روحاني البته اكبر تركان مشاور ارشد رئيس‌جمهور نيز گفته بود: « اگر قرار باشد تعرفه واردات برداشته شود، در هيچ صنعتي به جز آبگوشت بزباش و قرمه‌سبزي، در هيچ تكنولوژي توليد رقابتي و برتري نخواهيم داشت.» سؤال اين است كه اولاً اين تفكر چه تفاوتي با تفكر سلسله فخيمه(!) قاجاريه دارد و ثانياً از حاملان اين تفكر مي‌توان چه توقعي در زمينه توجه به دانشگاه‌هاي داخلي داشت؟! قضاوت با شما!