رضا سراج کارشناس مسائل سیاسی به شکل دنبالهدار انتخابات اخیر را در کانال تلگرامی اینگونه تحلیل کرده است:
نتایج مؤید انتخاب مجدد آقای روحانی است. سوال اول این است که آیا تحلیلها و پیشبینیها اشتباه بوده؟
چرا پیشبینیها به وقوع نپیوست؟
در تحلیلهای اولیه سقف مشارکت 63 تا 65% پیشبینی میشد و برای آقای رئیسی 18 میلیون رای برآورد میگردید. با سه اتفاق مهم، تغییراتی در نتیجه پیشبینیها ایجاد شد. 1) تا صبح انتخابات 10% (حدود 5 میلیون) تصمیم نگرفته بودند که به چه کسی رای بدهند و ظاهرا آنان در آخرین لحظات به روحانی رای دادهاند 2) مهندسی توزیع تعرفه موجب کاهش آرای آقای رئیسی شد. 3) دو قطبی سازی کاذب فرهنگی و سیاسی توسط روحانی، علاوه بر افزایش مشارکت، آرای سیاسی- فرهنگی را به سبد وی اضافه نمود.
با این تفاسیر، اولا : به رای مردم احترام میگذاریم، اتوبوس به آتش نمیکشیم و کشور را دچار بحران نمیکنیم. ثانیا : انتظار داریم دستگاههای موظف، با تخلفات انتخاباتی برخورد لازم را انجام دهند. ثالثا : بیش از گذشته وعدههای روحانی و حل مشکلات مردم، بویژه اشتغال جوانان را مطالبه خواهیم کرد. از همه مهمتر اینکه، جبهه انقلاب اگر چه به غایت هدف خود برای تغییر وضع موجود به نفع مردم دست نیافت؛ اما با ایجاد یک جریان منسجم و یکپارچه انقلابی- مردمی، به یک پیروزی ارزشمند و راهبردی دست یافته که حتما نیروهای مومن به انقلاب با درک اهمیت آن، در جهت حفظ و توسعه آن اهتمام خواهند داشت. سخن آخر، در هرحال از مردم سپاسگزاریم و راضی به مشیت الهی هستیم.
پس از اعلام نتیجه انتخابات، برخی معتقدند که جریان انقلابی در راهبرد شکست خورد و این جریان نباید با رئیسجمهور مستقر که احتمال پیروزی مجدد او 85% است؛ وارد رقابت میشد. برخی با دیدن نیمه خالی لیوان نتیجه انتخابات، معتقدند که جریان انقلابی میبایست با معرفی گزینه حداقلی، خود را برای رقابت 1400 مهیا میساخت.
پاسخ به این موضوع، به فهم از وضع موجود کشور و مناسبات اشرافیت دولتی با مردم باز میگردد. جریان منتقد روحانی، با درک تهدیدِ ادامه وضع موجود برای مردم، میبایست به صورت حداکثری در انتخابات حاضر میشد تا شرایط تغییر به نفع مردم فراهم گردد. اتخاذ راهبرد حداکثری، دستاوردهای مهمی برای جریان انقلابی به همراه داشت. 1) ایجاد انسجام حداکثری در نیروهای انقلابی برای تغییر 2) ایجاد جریان اجتماعی نه به وضع موجود 3) اتکای به رای 17 میلیونی + (x نرسیدن تعرفه) برای مطالبهگری از وعدههای گذشته و حال دولت روحانی 4) فاصله گذاری از اقدامات ناصواب اشرافیت دولتی و منزه ساختن نظام از این جریان 5) معرفی جریان تغییر و زنده نگهداشتن امید به تغییر در مردم حتی برای آینده، با این تفاسیر باید کمی صبر استراتژیک داشت و به مردم فرصت داد تا همانند جریان انقلابی، به درکی واقعی از وضع موجود برسند. زمان چندانی نمیبرد تا همگان اهمیت و آثار این پیروزی خفیه را ببینند.
روحانی با کمترین رای (50/7%) در سال 92 به پیروزی رسید و اکنون با آرای 23 میلیونی (57/13%) برای بار دوم انتخاب شده است. این آراء، در ادوار ریاست جمهوری، کمترین حد نصاب میباشد.
عوامل موثر بر رای آوری روحانی
1. رئیس جمهور مستقر بودن روحانی
2. بهرهگیری از سناریوی جنگ هراسی
3. شتیبانی تبلیغاتی بیگانگان از روحانی
4. بازی روحانی با کارت یارانه محرومان
5. افزایش حقوق کارمندان در شب انتخابات
6. دخالت بیسابقه مدیران دولتی در انتخابات
7. بهرهگیری از انگاره نیمه راه بودن روحانی
8. بهرهگیری گسترده از تکنیک گذشته هراسی
9. تبدیل دو قطبی اقتصادی به سیاسی-فرهنگی
زمین اصلی و مانور روحانی، سیاست خارجی بود. وی در این زمین تا میتوانست، رقیب هراسی کرد؛ غافل از اینکه با بودن ترامپ، هیچ شانس موفقیتی در سیاست خارجی ندارد. اکنون انتظارات مردم از روحانی بالاتر رفته، منتقدان وضع موجود منسجم و نظارهگرند. کار روحانی سخت تر از قبل شده. تنها کافی است جامعه از فضای انتخابات خارج شود.
آیا خشونت اسم رمز است؟!
سراج همچنین در مطلب دیگری در خصوص شرایط بعد از انتخابات در کانال تلگرامی خود نوشت:
روحانی گفت: "این پیروزی، پیروزی صلح و آشتی بر تنش و خشونت بود." در عین حال مشاور امنیتی و آشنای روحانی نیز توئیت میکند: "صحنه مستعد درگیریست...شاید بعضی از مدیران میدانی این جریان تندرو بدشان نیاید که با ایجاد درگیری، ریزش نیروهای خود را با حماسه مدیریت کنند." ساخت دوگانه خشونت/آرامش آیا سناریوی منفعل ساختن و منزوی نمودن منتقدان وضع موجود است؟! آیا قرار است خشونتی [!] در جایی انجام شود و به نام منتقدان وضع موجود، ثبت گردد؟! آیا برای عدم پاسخگویی به مردم و فرار به جلو در برابر منتقدان وضع موجود، تکرار حوادث سالهای 77 تا 79 در دستور کار است؟! آیا متهم کردن رقیبان به خشونت و منعل ساختن آنان با مشروعیت قهقرایی، همانند قتلهای زنجیرهای و...مورد توجه نفوذیها قرار گرفته است؟! باید مراقب بازی پیچیده جریان نفوذ و امنیتی چیهای اصلاح طلب بود.