به گزارش صراط مازیار خسروی در روزنامه شرق نوشت:
اتهام ادعايي واشنگتن عليه تهران شامل دو بخش است؛ نخست تلاش براي ترور سفير پادشاهي سعودي و دوم طرحريزي بمبگذاري در سفارت اسراييل. يك هفته پس از اوج گرفتن كارزار رسانهاي و ديپلماتيك، بخش دوم اتهام اگر نگوييم كلا تا حد زيادي از دستور كار خارج شده است. اكنون رسانهها و دولتمردان آمريكايي يكصدا از لزوم افزايش فشار بر جمهوري اسلامي به اتهام تلاش براي ترور عادل الجبير، سفير رياض در واشنگتن سخن ميگويند. شكواييهاي نيز در همين راستا به شوراي امنيت سازمان ملل متحد تسليم شده كه عربستان مدعي نخست آن است. بخش دوم اتهام ادعايي يعني طرحريزي انفجار سفارت اسراييل، مسكوت مانده و عملا به بايگاني سپرده شده است. اكنون اسراييل سكوت توأم با رضايت پيشه كرده و كارزار ديپلماتيك عليه تهران را سياستمدارانه به نظاره نشسته است. اگر تهران در روزهاي آينده نتواند ابتكار عمل را به دست بگيرد و بازي را بر هم بزند، تنگتر شدن حلقه تحريمها يكي از گزينههاي محتمل به نظر ميرسد. مساله مهمتر اما، ژرفتر شدن شكاف ميان دو سوي خليجفارس است. خاندان سعودي اكنون قديميترين سلسله در قدرت باقيمانده در سراسر خاورميانه به شمار ميروند و حكومت ديرسال بر حجاز همراه با دسترسي به درآمد بيكران نفتي، زعامتي ويژه براي آنان نزد اعراب به ارمغان آورده است. در چنين شرايطي عدم مديريت به موقع بحران و تعلل در مهار سطح رو به تزايد تنش ميان تهران و رياض ميتواند مساله را به سرعت از چارچوب منطقي و قابل حل خارج كرده و به مناقشهاي عربي - ايراني تبديل كند. ناگفته پيداست هدف طرف آمريكايي از بزرگنمايي بخش نخست اتهام ادعايي خود عليه تهران و چشمپوشي زيركانه از آن بخش از ادعا كه به اسراييل مربوط ميشود نيز همين است.
كاخ سفيد به خوبي ميداند كه ايراد اتهام طرحريزي بمبگذاري در سفارت اسراييل، در خاورميانه عربي كمتر خريدار دارد و هرگز نميتواند افكار عمومي را عليه كشور مورد اتهام بسيج كند. در مورد عربستان سعودي اما ماجرا از بيخ و بن متفاوت است.
اكنون پرسش اصلي اين است؛ تهران چه بايد – بخوانيد ميتواند - بكند؟ يك پاسخ همان است كه اين روزها كم و بيش از زبان دولتمردان و سياستمداران ايراني شنيده و به دستشان اجرا شده است. اين يعني تكذيب و ضد حمله رسانهاي و ديپلماتيك عليه آمريكا در كنار فرستادن پالسهاي مثبت و آشتيجويانه به عربستان. پاسخ پيشگفته و اجراشده گرچه لازم است اما در شرايط كنوني به هيچ روي كافي نيست. به زبان ديگر اين همه آن چيزي نيست كه ميتوانيم – بخوانيد بايد – انجام بدهيم.
در كنار ادامه اين تلاشها و كوشش براي در اختيار گرفتن ابتكار عمل ديپلماتيك، باز كردن مجراها و منفذهاي ديپلماسي خصوصي نيز بايد در دستور كار قرار بگيرد. نخستين هدف جدا كردن عربستان سعودي از آمريكاست. گره بحران رو به افزايش كنوني نيز به گونهاي است كه جز در عاليترين سطوح دو كشور بازشدني به نظر نميرسد. ضمن آنكه در ميان ديپلماتهاي مياني دو طرف نيز چنين منفذ و مجرايي را سراغ نميتوان گرفت. اكبر هاشميرفسنجاني از دوستان ملك عبدالله بن عبدالعزيز محسوب ميشود. او سالها پيش و زماني كه احتمال در دستور كار قرار گرفتن سياستهاي منطقيتر از سوي آمريكا در منطقه وجود داشت، به يك روزنامه عربي گفته بود: شخص ملك عبدالله ميتواند ميانجيگر خوبي باشد. اكنون شايد زمان آن باشد كه ميانجي سابق خود مورد خطاب قرار بگيرد.
از سوي ديگر رابطه ميان هاشميرفسنجاني و پادشاه عربستان سعودي در سطحي است كه يكي به هنگام بيماري ديگري، خود را ملزم و مجاز به احوالپرسي شخصي و تلفني ميبيند (كمتر از يكسال پيش، احوالپرسي هاشمي و آرزوي ديدار در حرمين شريفين از سوي ملك عبدالله). هاشمي همچنين سه سال پيش 10روز ميهمان پادشاه سعودي بود (بهانه سفر شركت در كنفرانس «گفتوگوي اسلام» بود و دستاورد آن كاهش تنش ميان دو كشور پس از جنگ 33روزه لبنان و نيز حل برخي مشكلات مربوط به زايران ايراني). به اين فهرست ميتوان چندين نمونه ديگر افزود. اينجا خاورميانه است. جايي كه روابط شخصي ميان سياستمداران، گاه همسنگ الزامات ديپلماتيك بر امكان يا امتناع وقوع يك رويداد تاثيرگذار است. يك روزنامهنگار عرب روزگاري نوشت سخن گفتن از رابطه ميان دولتهاي عرب بيهوده است، همه آنچه وجود دارد، رابطه ميان دولتمردان است. اگر چنين است كه هست، چرا جمهوري اسلامي از اين امكان استفاده نكند. هاشمي هنوز هم ميتواند مرد عبور از بحران باشد.
كاخ سفيد به خوبي ميداند كه ايراد اتهام طرحريزي بمبگذاري در سفارت اسراييل، در خاورميانه عربي كمتر خريدار دارد و هرگز نميتواند افكار عمومي را عليه كشور مورد اتهام بسيج كند. در مورد عربستان سعودي اما ماجرا از بيخ و بن متفاوت است.
اكنون پرسش اصلي اين است؛ تهران چه بايد – بخوانيد ميتواند - بكند؟ يك پاسخ همان است كه اين روزها كم و بيش از زبان دولتمردان و سياستمداران ايراني شنيده و به دستشان اجرا شده است. اين يعني تكذيب و ضد حمله رسانهاي و ديپلماتيك عليه آمريكا در كنار فرستادن پالسهاي مثبت و آشتيجويانه به عربستان. پاسخ پيشگفته و اجراشده گرچه لازم است اما در شرايط كنوني به هيچ روي كافي نيست. به زبان ديگر اين همه آن چيزي نيست كه ميتوانيم – بخوانيد بايد – انجام بدهيم.
در كنار ادامه اين تلاشها و كوشش براي در اختيار گرفتن ابتكار عمل ديپلماتيك، باز كردن مجراها و منفذهاي ديپلماسي خصوصي نيز بايد در دستور كار قرار بگيرد. نخستين هدف جدا كردن عربستان سعودي از آمريكاست. گره بحران رو به افزايش كنوني نيز به گونهاي است كه جز در عاليترين سطوح دو كشور بازشدني به نظر نميرسد. ضمن آنكه در ميان ديپلماتهاي مياني دو طرف نيز چنين منفذ و مجرايي را سراغ نميتوان گرفت. اكبر هاشميرفسنجاني از دوستان ملك عبدالله بن عبدالعزيز محسوب ميشود. او سالها پيش و زماني كه احتمال در دستور كار قرار گرفتن سياستهاي منطقيتر از سوي آمريكا در منطقه وجود داشت، به يك روزنامه عربي گفته بود: شخص ملك عبدالله ميتواند ميانجيگر خوبي باشد. اكنون شايد زمان آن باشد كه ميانجي سابق خود مورد خطاب قرار بگيرد.
از سوي ديگر رابطه ميان هاشميرفسنجاني و پادشاه عربستان سعودي در سطحي است كه يكي به هنگام بيماري ديگري، خود را ملزم و مجاز به احوالپرسي شخصي و تلفني ميبيند (كمتر از يكسال پيش، احوالپرسي هاشمي و آرزوي ديدار در حرمين شريفين از سوي ملك عبدالله). هاشمي همچنين سه سال پيش 10روز ميهمان پادشاه سعودي بود (بهانه سفر شركت در كنفرانس «گفتوگوي اسلام» بود و دستاورد آن كاهش تنش ميان دو كشور پس از جنگ 33روزه لبنان و نيز حل برخي مشكلات مربوط به زايران ايراني). به اين فهرست ميتوان چندين نمونه ديگر افزود. اينجا خاورميانه است. جايي كه روابط شخصي ميان سياستمداران، گاه همسنگ الزامات ديپلماتيك بر امكان يا امتناع وقوع يك رويداد تاثيرگذار است. يك روزنامهنگار عرب روزگاري نوشت سخن گفتن از رابطه ميان دولتهاي عرب بيهوده است، همه آنچه وجود دارد، رابطه ميان دولتمردان است. اگر چنين است كه هست، چرا جمهوري اسلامي از اين امكان استفاده نكند. هاشمي هنوز هم ميتواند مرد عبور از بحران باشد.
بهترین میزان شخصیت یابی افرد دوستانشان می باشد
خصوصا اينكه اكبر مدعي ارتباط با امام معصوم نيست ، اما مح ......... يه چيز ديگه ميگه !
======
سر به دار میدهیم...تن به ذلت نمیدهیم"
======
....... چکاره نظامه...که همیشه نخود هر آشی هست؟؟؟؟؟
======
اندکی حیا کن
................................................. !
«ما در عین حال که شدیداً متأثر و عزادار از این قتل عام بىسابقه امت محمد- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- و پیروان ابراهیم حنیف و عاملین به قرآن کریم گردیدهایم ولى خداوند بزرگ را سپاس مىگزاریم که دشمنان ما و مخالفین سیاست اسلامى ما را از کم عقلان و بیخردان قرار داده است، چرا که خودشان هم درک نمىکنند که حرکتهاى کورشان سبب قوّت و تبلیغ انقلاب ما و معرف مظلومیت ملت ما گردیده است و در هر مرحلهاى سبب ارتقاى مکتب و کشورمان را فراهم کردهاند که اگر از صدها وسیله تبلیغاتى استفاده مىکردیم و اگر هزاران مبلّغ و روحانى را به اقطار عالم مىفرستادیم تا مرز واقعى بین اسلام راستین و اسلام امریکایى و فرق بین حکومت عدل و حکومت سرسپردگان مدعى حمایت از اسلام را مشخص کنیم، به صورتى چنین زیبا نمىتوانستیم، و اگر مىخواستیم پرده از چهره کریه دست نشاندگان آمریکا برداریم و ثابت کنیم که فرقى بین محمدرضاخان و صدام امریکایى و سران حکومت مرتجع عربستان در اسلام زدایى و مخالفتشان با قرآن نیست و همه نوکر امریکا هستند و مأمور خراب کردن مسجد و محراب و مسئول خاموش نمودن شعله فریاد حق طلبانه ملتها، باز به این زیبایى میسر نمىگردید، و همچنین اگر مىخواستیم به جهان اسلام ثابت کنیم که کلیدداران کنونى کعبه لیاقت میزبانى سربازان و میهمانان خدا را ندارند و جز تأمین امریکا و اسرائیل و تقدیم منافع کشورشان به آنان کارى از دستشان برنمى آید، بدین خوبى نمىتوانستیم بیان کنیم و اگر مىخواستیم به دنیا ثابت کنیم که حکومت آل سعود، این وهابیهاى پست بیخبر از خدا بسان خنجرند که همیشه از پشت در قلب مسلمانان فرو رفتهاند، به این اندازه که کارگزاران ناشى و بىاراده حاکمیت سعودى در این قساوت و بى رحمى عمل کردهاند، موفق نمىشدیم و حقا که این وارثان ابى سفیان و ابى لهب و این رهروان راه یزید روى آنان و اسلاف خویش را سفید کردهاند.»(صحیفه امام، ج20 ص349)
امام در سالگرد شهادت زائران ایرانی به زرسالاری و تحجرگرایی در موافقت با اسلام آمریکایی اشاره می کند، «مگر مسلمانان نمى بینند که امروز مراکز وهابیت در جهان به کانونهاى فتنه و جاسوسى مبدل شدهاند، که از یک طرف اسلام اشرافیت، اسلام ابوسفیان، اسلام ملّاهاى کثیف دربارى، اسلام مقدس نماهاى بیشعور حوزههاى علمى و دانشگاهى، اسلام ذلت و نکبت، اسلام پول و زور، اسلام فریب و سازش و اسارت، اسلام حاکمیت سرمایه و سرمایه داران بر مظلومین و پابرهنهها، و در یک کلمه «اسلام امریکایى» را ترویج مىکنند؛ و از طرف دیگر، سر بر آستان سرور خویش، امریکاى جهانخوار، مىگذارند ..»( صحیفه امام، ج21، ص81)
"و لازم است در نوحه ها و اشعار مرثیه و اشعار ثنای از ائمه حق - علیهم سلام الله - به طور كوبنده فجایع و ستمگریهای ستمگران هر عصر و مصریادآوری شود؛ و در این عصر كه عصر مظلومیت جهان اسلام به دست امریكا وشوروی و سایر وابستگان به آنان و از آن جمله آل سعود، این خائنین به حرم بزرگ الهی - لعنه الله و ملائكته و رسله علیهم - است به طور كوبنده یادآوری ولعن و نفرین شود. ." مقدمه وصیت نامه سیاسی - الهی
خامنه ای رهبر
مرگ بر ضد ولایت فقیه
مرگ بر آمریکا
مرگ بر انگلیس
مرک بر منافقین و کفار
مرگ بر اسراییل
مرگ بر منحرفین و فتنه گران
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی از نهضت خمینی محافظت بفرما ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ خامنه ای رهبر به لطف خود نگه دار آمین یا رب العالمین
درود برطرفداراي ابليس
درود بر برده داراي آمريكايي
درود بر سازنده سلاحاي شيميايي
درود بر قاتلاي بچه هاي فلسطيني
درود بر صدام و بن لادن
درود بر خايناي وطن فروش
درود بر جاسوساي اعدام شده
.....
مشكل اينه كه نمي دونيد چي ميخوايد...مثل سايه ايد ..به خودي خود هيچي نيستيد و وحود نداريد اما به محض طلوع افتاب اونجايي كه نور نيست شما قايم شديد و فكر ميكنيد وجود داريد
السلام علي الشيب الخضيب
ما دو جور دعوا داريم
1-دعوايي كه هر دوطرف دعواناحقند...كه دعواي آمريكا و صدام از اين نوع دعوا ها بود كه تو جبهه ي نا حق بود...بس ما اصلا توميدون نبوديم كه طرف كسي رو بگيزيم...
2-دعوايي كه يه طرف حق و يه طرف ناحقه كه دعواي ما و آمريكا و همفكراي داخليش و خارجيش از اين نوعه...حالا شما هرطرفي فكر ميكني حقه برو اون وري....
السلام عليك يا تالي كتاب الله وترجمانه
در ضمن دو تا نظر بالا رو من نوشتم...اسمم يادم رفت
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد(ص) و آخر تابع له علی ذالک.
ملاک حال فعلی افراد است. اینکه امام خمینی(ره) در مورد افراد چه گفته اند درست ولی زیر پرچم و مطیع بودن ولایت فقیه از شرایط آن می باشد.
اللهم بحق زینب(س) عجل لفرج آل محمد(ص).
خیلی ساده میتوان فهمید.
.بیایید همه قدر یکدیگر بدانیم کمی فکر که ایا ما بخاطر خدا داریم............ اگر نظرم را نگذاری صراط دیگه شعار نده اگر میتونستیم نظر ات همدیگر را تحمل کنیم حالا اینجا نبودیم که امام حسین فرمود اگر دین ندارید لااقل ازاد مرد باشید با سپاس
" باقی نماندن قدرت در دست یک خانواده " به صلاح همه است و از طرف دیگر با توجه به روحیه نوخواهی و نوسازی که درون هر ایرانی است لذا:
همه باید به دنبال حضرت آیت الله رفس.... و خانواده ایشان برویم چون ایشان صرفا 8 سال رئیس جمهور و حدود 10 سال رئیس مجلس بود. بنابراین سابقه حضور چندانی در قدرت ندارد!!
از طرف دیگر ایشان فقط 77 سال دارند و افکارشان بسیار نو و نسل جدیدی است!!
ثانیا،حجه الاسلام ر............ باکمک انگلیس وآمریکا پیونداخوتی باخانواده عربستانی بسته است که هم درثروت اندوزی وهم درآقازاده پروری هم قدرت طلبی وازبین بردن محالفان خودهماهنگ بوده ورضایت سرمایه داران غربی رابررضایت خدا ومردم ترجیح دهند.
بنابراین بی جهت نگفته کسی که گفته ر......... گره باعریستان رابازمی کند.ملانصرالدین راهم این را می داند.
از طرف دیگر ایشان فقط 77 سال دارند و افکارشان بسیار نو و نسل جدیدی است!!
وطن شد ای دریغا بچه بازی
خبر از دولت سازندگی نیست
خرابی در خرابی زندگی نیست
سلامتی آقایان خامنه ای و هاشمی صلوات