۱۲ آبان ۱۳۹۰ - ۱۱:۱۰
حسین قدیانی

تلنگری به اصولگرایان محترم

کد خبر : ۴۱۸۲۱
سیاسی/ بیش‌فعالی فتنه‌گران زندانی!
یکی از دوستان وبلاگ نویس که هنوز هم درباره فتنه و سران فتنه و زوایای پیدا و پنهان حوادث سال ۸۸ و حواشی پیرامون آن، تحقیق می‌کند و مطالب خوبی می‌نویسد، دیروز به نکته جالبی اشاره کرد. این دوست سایبری می‌گفت: در ۴۵ روز اخیر، آنچه از نامه‌ها، مصاحبه‌ها و سایر سخنان آقای تاج زاده بیرون آمده، چیزی نزدیک به ۹۵ صفحه می‌شود! من از قصد به یک علامت تعجب، اکتفا نکردم تا شما از یاد نبری که این مهره مهم و کلیدی فتنه ۸۸ مثلاً در زندان به سر می‌برد. تاج‌زاده اما تا آنجا که من به یاد دارم، بیرون از زندان هم تقریباً همین اندازه حرف می‌زد! مخلص کلام این است، این ادعا که جمهوری اسلامی در برخورد با مخالفانش، موازین انسانی و حقوق بشر را رعایت نمی‌کند، بیشتر به یک لطیفه می‌ماند و اگر بنا بر زدن این حرف‌ها باشد، این ما هستیم که باید از نظام، کمی تا قسمتی گلایه کنیم که آیا امثال تاج‌زاده، در زندان اوین به سر می‌برند یا هتل اوین؟! بار دیگر به آمار این دوست ما دقت کنید؛ آقای تاج‌زاده، به نظر می‌رسد، نه فقط در سلامت کامل به سر می‌برند که ماشاء الله خیلی هم فعال هستند! گوانتانامو و زندان آل خلیفه کجا، زندان ما کجا؟! اما آنچه مسلم است؛ مروری بر محتوای نامه‌ها و مکتوبات فتنه‌گران مثلاً زندانی، نشان می‌دهد که این آقایان، اصلا لیاقت این همه رحم و مدارای بی‌دلیل و البته بی‌بدیل را ندارند، چرا که هنوز هم معتقدند در جمهوری اسلامی، آزادی نیست! گاهی که برخی از این اباطیل را می‌خوانم، متوجه می‌شوم، ظاهراً اینها دارند نظام را به خاطر فتنه ۸۸ محاکمه می‌کنند، نه بالعکس!
انتخابات/ افق دیدمان را وسیع کنیم
این روزهای پاییزی، اگر چه به شدت سرد شده هوا، لیکن تنور مباحث مرتبط با انتخابات مجلس، گرم شده. گروه‌ها و احزاب سیاسی اما همه دنبال رأی بیشتر خودشان و دار و دسته خودشان‌اند. به این می‌گویند «رقابت» که البته چیز بدی نیست و لازم است، اما آنچه از این رقابت، مهم‌تر است، «مشارکت» است.
اگر سیاسی‌ها دنبال کسب کرسی‌های بیشتر از صندلی‌های بهارستان‌اند، اما دغدغه ملت و ولایت، مشارکت بیشتر آحاد مردم در انتخابات است. مع‌الاسف،
رقابت گروه‌های سیاسی، اگر چه در ظاهر کار، به افزایش مشارکت کمک می‌کند، مع‌الاسف، آنجا که همین رقابت، به دعوا و منازعه و جار و جنجال و وعده‌های فریبنده و چه و چه می‌رسد، مخل مشارکت فزون‌تر می‌شود. اینکه گفتم، البته اصولگرا و اصلاح‌طلب نمی‌شناسد. متأسفانه گاهی برخی از این دار و دسته اصولگرایان عزیز، همچین سر حق جناح خودشان با دیگر گروه‌های اصولگرا دعوا می‌کنند که انگار قرار است فقط به رقابت، آن هم رقابت درون اصولگرایان، فکر شود و نه به مشارکت بیشتر، که خواسته اول رهبر و همچنین آحاد ملت است. به این موارد اما از منظر دیگری هم باید دقت کرد، گاهی بگو مگوهای دوستان به شدت خودی، یعنی اصولگرایان محترم، آنچنان زیاد می‌شود که آدمی را یاد دعوای احزاب درون جبهه دوم خرداد می‌اندازد. آنجا که حزب همبستگی حال حزب مشارکت را می‌گرفت و کارگزاران حال مجمع روحانیون را.
خوب است کمی افق دیدمان را وسیع کنیم و لااقل عبرت بگیریم از سرنوشت دوم خردادی‌ها. هر دعوایی، وقتی که از حد می‌گذرد، ناخودآگاه باعث می‌شود که مردم، همان تصمیم را بگیرند که روزی درباره اصلاح‌طلبان گرفتند و کلاً به همه‌شان رأی ندادند! شامه مردم تیز است و خوب می‌فهمند که در کدام منازعه، اثری از خدا نیست و هر چه هست، قیل و قال است و کسب کرسی بیشتر.
فراموش نکنیم که مردم حتی به اصولگرایان هم چک سفید نداده‌اند. این درست که در میان اصولگرایان، برخی‌ها اصولگراترند و بهترند، لیکن جبهه اصولگرایی، کشتی‌ای است که تو نمی‌توانی از سوراخ شدن بخشی از آن مسرور باشی. ما همه سوار یک کشتی هستیم، خوب است این مهم را هنگامی که داریم با یکدیگر مباحثه و مناظره می‌کنیم، از یاد نبريم و الا نه از تاک نشان می‌ماند و نه از تاک‌نشان. ما اما به این دلیل به جبهه اصولگرا گرایش بیشتری داریم که گمانمان بر این است، برای اعضای این جبهه، انقلاب اسلامی، حتی از اصولگرایی هم مهم‌تر است و ان‌شاء‌الله که همین طور هم هست. گاهی لازم است جزئیات را فدای کلیات کنیم. انقلاب اسلامی از اصولگرایی مهم‌تر است و شاکله اصولگرایی از شاخه‌های جبهه اصولگرا. گاهی دعوای شاخه‌ها با هم، دودش فقط به چشم ریشه می‌رود. مردم با دیدن اصولگرایان باید بیشتر به یاد کار و خدمت بیفتند و اگر به یاد دعوای دوران ماضی اصلاح‌طلبان افتادند، یعنی که اشتباه داریم می‌رویم بخشی از راه را.