در این میان اما سوال اساسی مطرح شده بین افکار عمومی این است که به راستی ارتباط جریان انحرافی با دولت چیست؟ اگر دولت و جریان انحرافی از هم جدا هستند پس دلیل ارتباط تنگا تنگ این جریان با دولتیها چه مفهومی دارد؟ دفاعگاه بهگاه محمود احمدینژاد از افرادی که سران این جریان نامیده میشود به چه دلیل است و چرا روزنامه ایران، که روزنامه دولت است به تریبون این جریان تبدیل شده است؟
در حالی که گمانه زنیها در باره رابطه انحرافیها با دولتیها با نزدیک شدن اسفند ماه بیشتر و بیشتر شده است، اظهارات رئیس ستاد جبهه متحد اصولگرایان در این رابطه بسیار جالب توجه است.
رئیس ستاد جبهه متحد اصولگرایان در اولین نشست مطبوعاتی گفته است که دولت را از جریان انحرافی جدا میداند این در حالی است که آقای احمدینژاد با تمام وجود از این جریان حمایت میکند و اصلا خود او در کنار مشایی لیدر جریان انحرافی است. با این حساب چرا دولت را از جریان انحرافی جدا میدانیم؟
این سوالی است که به راستی باید پرسیده شود که چرا با توجه به تمامی شواهد و قرائن، باز هم جریان انحرافی و دولت از هم تفکیک میشوند و گروههایی مانند جبهه پایداری هم با استفاده از برائت جویی از این جریان و با شعار حمایت از دولت منهای جریان انحرافی وارد عرصه سیاست میشوند تا دولتیها که بعد از رو شدن دست جریان انحرافی دیگر مورد حمایت افکار عمومی نیستند، راه فرار به جلویی برای حضور در عرصه سیاسی کشور با اعلام برائت از این جریان پیدا کنند.
این در حالی است که تا به حال دیده نشده است، رئیس دولت دهم، چتر حمایت خود را از جریان انحرافی بردارد و یا حتی کوچکترین انتقادی را به سران این جریان وارد کند بلکه همواره شانه به شانه رئیس جمهور اسفندیار رحیم مشایی حضور داشته است.
بیتردید، از ابتدای انقلاب تا کنون یکی از شیوههای دشمن در مقابله با نظام اسلامی، ترسیم اختلافات میان مسئولین و بزرگنمایی آن در حد یک بحران و ایجاد صف کشی در جامعه براساس این دیوارکشیهای مجازی بوده است و متأسفانه برخی بدون توجه به این شیوه دشمنی، همراهی با این هدف داشته و دارند.
هرچند نمیتوان خدمات دولت را نادیده گرفت اما به دلیل عدم مخالفت درون دولتی با جریان انحرافی، این خدمات نمود چندانی پیدا نمیکند چرا که شیوه و منش جریان انحرافی با شعار عدالت و مقابله با اشرافیگری دولت در تعارض است و جریان انحرافی از درون دولت ترد نشده است.
این جریان با عوض کردن جای موضوعات فرعی با موضوعات اصلی سعی دارد توان دولت را فرسایش داده و با مساوی کردن ماهیت خود با کل بدنه دولت موجب فاصله گرفتن مردم از دولت و از بین بردن سرمایه اجتماعی به دست آمده شود امری که تا کنون در شرف وقوع است و هنوز از سوی دولتیها اقدامی برای خنثی کردن این هدف جریان انحرافی صورت نگرفته است.
افکار عمومی در این میان نقش بسیار مهمی را ایفا میکند چرا که آگاهی افکار عمومی از اهداف شوم جریان انحرافی میتواند این جریان منحط را از رسیدن به اهداف شوم خود بازدارد.
نکته مهم: درج مطالب وبلاگها و سایتها لزوماً به معنای تأیید محتوای آنها از سوی خبرگزاری فارس نیست.
چرا جرات مناظره يا گفتگوي مستقيم با اين به اصطلاح انحرافيها را نداريد؟راستي اين چه انحرافي است كه در بدنه مشاركت و كارگزاران و مجاهدين پيدا نشد ولي در اين دولت پيدا شد؟ اين سوال بي جواب بنده از مدعيان مقابله با جريان انحرافي بوده است.
شما با كسي عهد اخوت نبسته ايد ولي گويي با تخريب و قبيله گرايي عهد اخوت بسته ايد.
این شعار شما تکفیریهاست
همه یا باید به اطرافیان رئیس جمهور و دولت فحش بدهند یا اگر فحش نمیدهند پس جزو جریان انحرافی هستند
اینها 1 روحند در 2 بدن که امیدواریم این روح از این 2 بدن هر چه سریعتر بدر رود. آمین یا رب العالمین.
حرف دل ما را زدید ، متاسفانه برخی ها در تخریب نظام و زدن برچسب انحرافی ، از BBC هم جلو افتاده اند.
اینکه جریان انحراف چی هست را می تونستی با خواندن مطلب و هزاران مطلبی که چپ و راست سایت ها و مطبوعات ارزشی کشور و تمامی دلسوزان انقلاب طرح می کنند درک کنی! البته اگر بخوای!
راستی فقط یک سوال! چطور شما و دیگر حامیان دولت برخورد نشدن با این جریان را ناشی از عدم وجود مدارک و مستندات و در کل موهوم بودن فساد این گروهک می دانید، اما وقتی پای خاندان هاشمی وسط می آید برخورد نشدن با این شاخه فتنه را ناشی از قدرت های پشت پرده و شانتاژ شخص ایشان می دانید؟ چرا مثلا عدم برخورد با داستان فساد خاندان هاشمی به دلیل فقدان مدرک یا توهم بودن فساد آقازاده های ایشان نیست یا اینکه دلیل عدم برخورد با جریان انحرافی هم فشارهای از بالای شخص رییس جمهور و معاون (یا همان مرشد) ایشان و دست های پشت پرده این افراد نمی باشد؟
بالاخره یک بام و دو هوا که نمی شود!!