۱۵ بهمن ۱۳۹۰ - ۱۱:۵۲

هنر هنرمندان تاجیک+تصاویر

مسئله هنر در تاجیکستان به لحاظ سنت‌های قدرتمند و به واسطه فرهنگ غنی فارسی زبانان که در این خاک ریشه دوانیده از عمق و غنای بسیار بالایی برخوردار است.
کد خبر : ۵۲۵۷۲
 
خبرگزاری فارس: هنر هنرمندان تاجیک، آیینه‌ای از تاریخ و فرهنگ مشترک فارسی زبانان +تصاویر

به گزارش صراط به نقل از  فارس در دوشنبه، تاجیکستان دارای یادگار‌های تاریخی و فرهنگی بسیاری است که گواه عمق فرهنگی مردم تاجیک در دوران مختلف تاریخی می‌باشد.

هنر در نزد مردم تاجیکستان، همواره مورد توجه بوده و آثار این هنرهای زیبا را در جای جای این کشور می‌توان دید.

"مسگری"، "آهنگری"، "کلالگری" و "کنده کاری" و... از هنر‌های قدیمی خلق کهن بنیاد تاجیک به شمار می‌رود که نقاط اشتراک فراوانی با مسئله و تاریخ هنر با کشور همزبان ایرانی نیز دارا است.

در کشور تاجیکستان کمتر خانواده‌ای وجود دارد که از شور و شوق استفاده از هنر‌های کهن بی بهره باشد. در واقع می‌توان گفت که در هر خانواده تاجیک کسانی هستند که توانایی ساخت و ساز کوزه یا نقاشی و یا کنده کاری و ... را دارا باشند.

در این کشور، اماکن تاریخی زیادی وجود دارد که با هنر "کنده کاری" ساخت شده‌اند، مثل چایخانه "راحت" که در مرکز شهر دوشنبه پایتخت تاجیکستان قرار گرفته است یا چایخانه "استروشن" باستانی و یا چایخانه "حصار" و امثال اینها که از جمله مکان‌هایی هستند که توجه زیاد مهمانان داخلی و خارجی را به خود جلب می‌کنند.

در این گزارش تصمیم گرفته‌ایم که مخاطبان عزیز فارس را با هنرهای قدیمی و باستانی مردم تاجیک آشنا کنیم.

هنر مسگری در تاجیکستان

"مسگری" و "کلالگری" یکی از هنرهای قدیم مردم کهن بنیاد تاجیک به شمار می‌رود. هنرمند، مس را در آتش گرم و با چکش، زده و هموار می‌کند. سپس از آن‌ها اشیاء گوناگون و اسباب موسیقی از جمله "کرنی"، ساخته و سپس روی آن را با نقش و نگاری چشمگیر تزئین می‌کند.

نقش و نگار در روی کوزه و طبق‌های مسی حکاکی شده چنان ریز و نازک هستند که از هنرمند صبر و توجه زیادی طلب می‌کند تاجائیکه برای تهیه یک طبق ماهرانه حکاکی شده تا یک سال وقت صرف می‌شود.

همچنین کرنی یک ابزار موسیقی است که از مس ساخته شده، دسته درازی تا 2 متر و دهانه وسیعی دارد که آن را نوازنده رو به آسمان می‌نوازد و به همین خاطر دسته دراز باریک و لوله مانند و دهانه وسیع، نفس نوازنده به آهنگ موسیقی تبدیل می‌شود.

این در حالی است که هنرمندان به مرور زمان تغییر شغل داده‌اند. زیرا در مقایسه با سال‌های قبل، امروز به مسگران غالبا تنها ساخت اسباب موسیقی سفارش داده می‌شود و خریداران دیگر اشیاء مسی کم شده در ضمنی که تهیه مواد خام و اولیه نیز مشکل شده است.

هنر "متاع دوزی" در تاجیکستان

لباس "اطلس یا اطلسی"، لباس خاص مردم تاجیک است که در آستانه نوروز برتن می‌کنند و هر بانوی تاجیک کوشش می‌کند از این کالا برای خود، لباس ملی آماده کند.

چنانچه قبلاً در میان دختران تنها لباس "آدرس" (نوعی پارچه) معمول بود امروز آنان از این متاع یک سر و لباس پره برای مثال "کرته" (نوعی لباس زنانه)، "پاچامه" و "تاقی" (کلاه) بر تن می‌کنند.

بنابراین با فرا رسیدن فصل بهار و در روزهای جشن نوروز بازار چنین کالاهایی در کشور خیلی گرم و در فروشگاه‌ها متاع اطلس، آدرس و پامیر‌های مهره دار (نوعی کلاه بدخشانی) به خوبی به فروش می‌رسد.

همچنین یکی از هنرهای قدیمی دیگر مردم تاجیک، هنر بافندگی و نساجی است یک ار هنرها، هنر جوراب بافی و قالی بافای است که زنان تاجیک در گذشته در فصل سرما آن را با دست انجام می‌دادند. اکنون نیز جوراب‌های دستباف در گوشه و کنار بازارهای تاجیکستان به فروش می‌رسد.

هنر "بافندگی (نساجی) تاجیکان"

این هنر به عنوان قومی که در امتداد بخش عظیمی جاده ابریشم قرار داشتند، از دیرباز شناخته شده است.

هنر بافندگی (نساجی) تاجیکان به عنوان قومی که در امتداد بخش عظیم جاده ابریشم قرار داشتند، از دیرباز شناخته شده است. "اطلس" از جمله پارچه‌هایی است که تاجیکان روی تار و پود آن نقش و نگار ویژه خود را بافته‌اند.

از این جاست که طی چندین سده تاجیکان اطلس ابریشمی را به مثابه متاع ملی خود می‌شناسند و امروز هم عروس تاجیک را نمی‌توان بدون لباس اطلسی تصور کرد.

در دوران شوروی نیز تاجیکستان کارخانه‌های متعدد تولید اطلس داشت و فرآورده‌های این کارخانه‌ها در بیرون از تاجیکستان نیز به فروش می‌رفت.

کارشناسان این رشته در تاجیکستان درباره فراوانى تولیدات "خجند اطلس"، یکی از عمده ترین کارخانه‌های تولید اطلس می‌گویند که با پارچه‌های بافته این کارخانه می‌شد شش بار دور کره زمین را پوشاند.

صرف نظر از دخالت دولت شوروی در نحوه لباس پوشی مردم، اطلس در میان زنان تاجیک همچنان رایج و محبوب ماند.

این در حالی است که صنایع اندک تاجیکستان که یک کشور عمدتا کشاورزی است، در پی فروپاشی شوروی شدیدا آسیب دید و کارخانه‌های صنعتی معدودی که در این جمهوری وجود داشت، از جمله "خجند اطلس" معروف از فعالیت باز ماندند.

از یک سو، شمار مشتریان فرآورده‌های این کارخانه به شدت افت کرده بود و از سوی دیگر، تهیه نخ ابریشم که لازمه تولید اطلس تاجیکی است، تقریبا ناممکن شده بود.

افزون بر آن، ازبکستان، همسایه توانمند تاجیکستان، پارچه‌های اطلسی خود را به قیمتی ارزان تر وارد بازار‌های تاجیکستان کرد که آن هم به مشکلات صنعت نساجی تاجیکستان می‌افزود.

به گفته مسئولان کارخانه خجند اطلس، علت ارزانی اطلس ازبکی بافت و ترکیب آن است که بر خلاف اطلس تاجیکی ابریشم خالص نیست.

اما با توجه به اهمیت اطلس در فرهنگ تاجیکی طی سال‌های اخیر در راستای احیای اطلس تاجیکی گام‌هایی برداشته شده است. برگزاری آزمون موسوم به اطلس از جمله این اقدامات است. در این آزمون دوزندگان چیره دست با استفاده از پارچه اطلس لباس‌های جدید می‌دوزند و به نمایش می‌گذارند.

یکی از اهداف این آزمون جلب توجه جوانان به پارچه ملی است. برای ارتقای جایگاه این پارچه تاجیکی روز ١٦ آوریل روز اطلس اعلام شده است.

هنر نقاشی در تاجیکستان

نقاشی و تکشه کشی، هنر آفریدن نقش بر روی محصول و یکی از هنرهای قدیمی کشور تاجیکستان است است.

بنا به شهادت یادگارهای معماری و بازیافت‌های باستانشناسی آسیای مرکزی، نقاشی در اینجا از زمان‌های قدیم رواج داشته است.

هنرهای معماری، مسگری، کلالگری، زرگری، قالی بافی، گز دوزی و غیره به آرایش نقاشان نیاز داشته است.

نمونه‌های نادر نقش و نگاری که در نتیجه حفریات از ترمذ، (بخارا)، (سمرقند)، پنجکنت قدیم، هلبوک (ختلان) و دبگر جاها و مکان‌های تاریخی تاجیکستان یافت شده‌اند، مدنیت بالای تاجیکان را نشان می‌دهد.

این هنر از مرزهای تاجیکستان فراتر رفته در موزه‌ها و آثارخانه‌های اروپا و دیگر مناطق جهان باقی مانده است.

هنر هنرمندان تاجیک در تئاتر

در تاجیکستان سال 1924 تئاتر برای اولین بار در اجرا شد و اولین دسته تئاتر ملی در نزد مئموریت "خانه دهقان" سال 1927 با مدیریت "حکیم کریم" تاسیس یافت که "دوره آموزش موسیقی دراماوی" نام داشت.

تئاتر یک مکانی است که انسان می‌تواند از آن غذای معنوی بگیرد. هنگام تماشای تئاتر تماشاچی نقش زندگی را می‌بیند که در مقابلش به نمایش درمی‌آید.

هنرمندان تاجیک نه تنها در داخل بلکه در خارج کشور نیز مشهور هستند. مانند"محمودجان واحد اف"، "عطا محمد جان اف"، "هاشم گدا"، "سیرم عیسی اوا" و دیگران که به تئاتر تاجیک خدمت بسیار کرده‌اند.

این هنرمندان از روی داستان‌های (شاهنامه) ابوالقاسم فردوسی در صحنه تئاتر و سینما تاجیک آثار زیادی تهیه کرده که بی شک به ارزش‌های بلند بدیعی خود برای افتخار صنعت ملی تاجیک کمک می‌کند.

خوانندگی و نوازندگی

22 فوریه سال 1931 در استالین آباد (دوشنبه امروز) نخستین جشنواره آوازخان‌ها و نوازنده‌ها در تاجیکستان برگزار گردید.

در تاجیکستان هنرمندان زیادی هستند مانند "دولتمند خالف"، "آدینه هاشم"، "ظفر ناظم"، "دوستمراد علی" و دیگران که خدمت ارزنده‌ای در این زمینه کرده‌اند.

اسم دولتمند خالف برای محافل فرهنگی نه تنها در تاجیکستان بلکه در کشورهای دیگر فارسی زبان هم به خوبی آشنا است و با شنیدن این نام قبل از هر چیز به گوش نوای دل نواز دوتار و نی و غژک تاجیکی می‌رسد که در هوای آهنگ آن این هنرمند معروف تاجیک به گوش مردم نیایش فلک را می‌رساند و قصه‌ها را از فرهنگ گذشته و امروز مردم سربلند تاجیک حکایت می‌کند.

تندیس سازی

در زمینه تندیس سازی در زمان شوروی به دلیل ایدئولوژی حاکم بر آن به هویت ملی تاجیک توجهی نمی‌شد ولی اکنون کوشش می‌شود که در مجسمه سازی چهره ملت و فرهنگ ملی نشان داده شود.

مسئولان وزارت فرهنگ تاجیکستان می‌گویند تاکنون تقریبا 190 تندیس، نیم پیکره و ستون‌های یادبود در سراسر این کشور ثبت شده است. طبق ارزیابی کارشناسان تنها در زمان استقلال تاجیکستان بیش از 40 تندیس در قلمرو این کشور ساخته شده است.

کنده کاری

کنده کاری از هنرهای قدیم شرق است که در تاجیکستان رشد زیادی کرده است. اوج کنده کاری میان مردم این کشور به زمان شوروی مربوط است.

زیرا آن زمان آثار کنده کاری در داخل جمهوری‌های شوروی سابق خریدار زیادی داشت و شرایط کار هنرمندان کنده کار خیلی خوب بود.

با فروپاشی شوروی، کنده کاری نیز مثل دیگر بخش‌های جامعه با بحران مواجه شد اکثر هنرمندان کشور را ترک کردند و آنهایی که جایی برای رفتن نداشتند، این کسب و کار را ترک کردند.

این در حالی است که امروز تعداد هنرمندان کنده کار در تاجیکستان را با انگشت می‌شود شمرد. زیرا یک اثر خوب کنده کاری، تقریبا یک سال وقت می‌برد، ولی قیمت آن هم متناسب با این زحمت یکساله نیست. خریداران اصلی این صنعت خارجیانی هستند و اکثر آثار کنده کاری به خارج فرستاده می‌شود.

گلدوزی و زردوزی

برعکس هنر کنده کاری این نوع هنر در کشور تاجیکستان رشد زیادی کرده است

هنرمند با رنگ‌های مختلف روی بارچه سفید گلدوزی می‌کند.

زردوزی روی روسری و کلاه که از رشته های زرد مهر عبارت بود بیشتر روی کلاه دوخته می شد و معمولا خاص نوعروسان بود و آن را در جشن عروسی استفاده می کردند.

عروسک‌های بازیگر

مردی با لباس و شمایل عقاب و دست‌های برافراشته در پی هنرمندی دیگر است که پوست بز یا بره بر سر کشیده و در حال فرار از عقاب است. صدای دف لحظه‌هایی که این رقص را همراهی می‌کند، بر هیجان صحنۀ شکار می‌افزاید. نام این رقص شکار عقاب است که در بدخشان تاجیکستان در روزهای نوروز و گاه در مراسم عروسی اجرا می‌شود.

باید گفت که پیشینۀ نمایش‌های عروسکی در تاجیکستان به دوران باستان باز می‌گردد که برخی از آن‌ها هنوز هم زنده است.

در نمایش‌های نوروزی در مناطق دیگر تاجیکستان مانند استان ختلان، در جنوب تاجیکستان، مراسمی با نام "اشه‌گلان" Ashagolan برگزار می‌شود که بی‌شباهت به نمایش عروسکی نیست. شاید میان این آیین و مراسم "ماسلنیتسا" Maslenitsa که همچنان در مناطق روستایی روسیه رایج است، پیوند تاریخی وجود داشته باشد، چون هر دو جهت بدرقۀ فصل سرما و در پیشواز بهار انجام می‌گیرند.

در کانون هر 2 آیین یک عروسک قرار دارد. عروسک آیین روسی بسیار بزرگ است و در پایان مراسم به کام آتش می‌رود، در حالی که عروسک "اشه‌گلان" کوچک‌تر است و رو به پایان مراسم به پشت بامی پرت می‌شود و مردم با ساز و آواز سراغ عروسک پرت‌شده را می‌گیرند تا برای سال آینده تفأل بزنند: اگر عروسک اشه‌گلان با رو به زمین افتاده باشد، سال پرباری در انتظارشان خواهد بود.

یک نوع دیگر از عروسک‌بازی سنتی ترانۀ مردمی "بُزَکم، جیگی جیگی" است: در دستگاهی مخصوص عروسکی به شکل بُز نصب است و خواننده در حالی که قیچک (کمانچه) می‌زند و آواز می‌خواند، با کشیدن نخ‌هایی نامرئی که به پایش وصل است، بُزک را به رقص وامی‌دارد و اسباب خوشی کودکان را فراهم می‌کند.

این نمایش از دیرباز در منطقه رایج بوده‌ و در گذشته هنرمندان از روستا به روستایی دیگر می‌رفتند و آن را اجرا می‌کردند.

اما در آغاز سدۀ بیستم میلادی تماشاخانه‌هایی مدرن ساخته شدند تا این هنر مردمی، شکل و سامان حرفه‌ای به خود بگیرد. هنرمندان و کارگردانان تئاتر عروسکی غالباً در شهرهای مسکو و سن پترزبورگ تحصیل می‌کردند و بدین گونه نمایشنامه‌های روسی و اروپایی نیز وارد تئاتر عروسکی تاجیکستان شد.

اکنون در تاجیکستان دو تئاتر عروسکی حرفه‌ای وجود دارد که یکی در شهر دوشنبه و دومی در شهرک چکالفسک در نزدیکی خجند است. تئاتر عروسکی شهر دوشنبه طی 3 سال اخیر به چندین کشور اروپایی، روسیه و ایران سفر کرده‌است.

طی دو دهه اخیر هنرمندان این 2 تئاتر تلاش کرده‌اند از نفوذ هنر غربی بکاهند و بیشتر نمایشنامه‌ها را بر پایه آثار ملی و هنر عروسک‌بازی تاجیکی تهیه کنند.

هنر زرگری

همیشه و در تمام دوران هنر زرگری در میان هنرمندان و مردم عادی احترام ویژه‌ای داشته است به این خاطر که موادی که با آن زرگران کار می‌کردند گرانب‌ها بود و بعضی اوقات زحمت آن حتی از محصول تولید شده هم بالاتر بود و محصولاتی که آنها تولید می‌کردند را هر کسی نمی‌توانست خریداری کند. به عبارت دیگر، زرگری خصلت شغل نخبگان را داشت.

در مناطقی که تاجیک‌ها به سر می‌بردند از جمله بخارا، سمرقند، پنجه کنت، استروشن، کولاب، حصار و قبادیان از قدیم تا به حال نام‌های باستانی محل‌ها و بخش‌های بازار حفظ شده‌اند که با هنر‌های مختلف ارتباط داشته‌اند؛ مانند ده "زرگر" در شهر قرغان تپه و کافرنهان.

در گذشته همچنین به نام اصلی زرگران کلمه "زرگر" را اضافه می‌کردند، مانند "میرعثمان زرگر" (شهر خجند) متخصص تزیین کمربند از طلا و جواهرات، "عبد الولی زرگر" متخصص تزئین گهواره کدکان به شمار می‌رفتند.

معروف ترین زرگران استروشن "ملا آته بای میرباکی زرگر" و "ملا خدایار ایستروشنی" بودند. "ملا خدایار استروشنی زرگر" ریاست ضرابخانه خانی گری کوکاند را به عهده داشت.

تزیینات زرگری نقره‌ای زنانه که در عصر‌های 19-20 تولید می‌شدند اغلب تزئینات سنتی زنان تاجیک بودند: گوشواره، حلقه، دستبند، گردنبند، آویز برای روسری، حلقه فیروزه دار؛ برخی اوقات از شیشه کهربا رنگهای مختلف از جمله قرمز تیره، آسمانی و سفید استفاده می‌کردند.

در هنر زرگری مردم تاجیک، زبان ویژه‌ای که مفهوم منشا شناخت زیبایی، وابستگی اجتماعی و جغرافیایی، نمادهای سحر و جادو را بیان می‌کند، وجود دارد. همزمان هر یک از این زینت‌ها شاهکار هنر سنتی و بخش جدایی ناپذیر لباس ملی مردم تاجیک است.

پارچه سفت آدرس نسبت به اطلس به مراتب بهتر بود. زیرا از رشته‌های پنبه‌ای با روش قدیم ملی مردم بخارا و سمرقند بافته شده است. رنگ این نوع پارچه هم در آفتاب و باران خوب باقی می‌ماند. اکنون در میان دختران جوان، ادرس نارنج، سبز گلاب و زرد به شکل مد درآمده است.

هنر کار با چرم

چرم گری از پوست حیوانات با استفاده از فن آوری جدید با اصول مخصوص از 100 سال پیش تا به امروز باقی مانده است.

هنر چرم گری خیلی سخت و دشوار است. زیرا برای تهیه یک پوست گاو، 3 نفر باید، 10 روز تلاش کنند.

برای آماده کردن چرم، باید آن را در آب خیس کرد و با دستگاه مخصوص گستراند تا 3 شبانه روز سپری شود و پوست آماده شود.

سپس پوست را چند روز به آبی که مواد شیمیایی دارد، آغشته می‌کنند، و با تیغ‌های مخصوص هموار می‌کنند و آنگاه به آنها رنگ می‌زنند.

در گذشته، چرم را با ریشه درخت توت، رنگ، سپس در آفتاب خشک می‌کردند و برای هموار شدنش از دیگر وسایل استفاده می‌شد.

اکنون در "استروشن باستانی" اکثر مردم که چرم گر بودند، به دلایل مختلف این حرفه را ترک کرده‌اند و اکنون شمار کسانی که به این حرفه مشغولند، بسیار اندک شده‌اند.

هنر شعر و شاعری

شعر و شاعری در این خطه فارسی زبان بسیار با اهمیت است و شاید به ندرت فرد تاجیکی را بتوان یافت که با این هنر مأنوس نباشد.

اشعار تنها کمی از شاعران تاجیک در ایران، افغانستان و دیگر کشورها شناخته شده است و به ویژه سروده‌های نسل جوان تاجیک در خارج از تاجیکستان بسیار کم است. البته در ایران و افغانستان از شعر تاجیک شناخت کمتری دارند.

شاعران به نام مانند" مومن قناعت"، "لایق شیر علی"، " بازار صابر"، " گلرخسار"، " محمدعلی عجمی" و دیگران برای خودشناسی و خودآگاهی و هویت ملی بسیار تلاش کردند.

تاجیکان به شاعران قدیمی فارسی گوی همچون فردوسی، سعدی، حافظ، رودکی، خیام و دیگران بسیار علاقه و ارادت دارند.

نمونه‌ای از شعر تاجیک

هیچ دانی که به فرزند پیامبر چه گذشت؟

نور دو دیده فاطمه و حیدر چه گذشت؟

یکی در زهر شده سبز یکی سرخ به خون

که زآشوب جهان با 2 برادر چه گذشت؟

سر شهزاده به ظلم از تن او گشت جدا

غرقه خون شده آلوده به اخگر چه گذشت؟

چشم شهلاش به خونریز گلوپوشیده

از غم چرخ به آن پاکیزه گوهر چه گذشت؟

روی رخساره‌اش از خون گلگون

به رسول زاده در دنیای ستمگر چه گذشت؟

خط سبزش غم از آن وادی بی‌سبز چه دید

حال 2 گیسوی مشکین معتبر چه گذشت؟

تشنه لب خالی شکم رفت به صد حسرت دل

خلق پاکش به جفا در دم خنجر چه گذشت؟

در غم ماتم او جمله ازواج حرم

مانده سرسان بیابان شده برسر چه گذشت؟

ای جنون شوی ز دنیا کف امید وفا

که از این غمکده با ذریه سرور چه گذشت؟

مهر مادر

سا‌لهای اول ایجاد من...

لحظه‌ای از کودکی در یاد من

مانده است، گویا به روی موج آب

خیره و لرزان چون عکس آفتاب...

خرد بودم، بسترم گهواره بود،

در همین‌جا بود خورد و خاب من،

در همین‌جا منبر و مهراب من.

در همین‌جا بر سر گهواره‌ام،

اله گویان مادر بیچاره‌اهم

با تبسم، با تکلم، با شتاب

می‌برامد هر سهر چون آفتاب.

سوت اول‌را، که بشنیدم از آن،

هست حالا در زبان کودکان...

یک زمان گهواره بر من تنگ شد،

با نهادم، پایگاهم سنگ شد.

دست بردم، ماند دستم در هوا،

باز مادر داشت یک دست مرا...

در همین اجز و همین بی‌چارگی،

در همین خردی، یک و یکبارگی،

خیستم، دیدم: ندیدم یک سهر

از همان مهر درخشانم اثر.

با دو چشم چار او‌را کافتم،

کافتم، تیمسال او‌را یافتم:

از بلندی با تبسم، بی‌شتاب

می‌برامد این پگاهی آفتاب.

گرچه همچون مهر من پرنور بود،

از بر من، از سر من دور بود...
 
 
 
 

آخرین اخبار و تصاویر اجتماعی  را در سرویس جامعه صراط بخوانید.

برچسب ها: هنر تاجیک
نظرات بینندگان
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۲۷ - ۱۶ بهمن ۱۳۹۰
۱
۱
گزارش قشنگی بود .