۲۷ فروردين ۱۳۹۱ - ۱۱:۰۱

رابط MI6 و CIA با مترجمان ایرانی

همایون صنعتی‌زاده، موسس و مدیرعامل موسسه فرانکلین سال 1304 در خانواده ای غربگرا از طبقه سرمایه داری در تهران به دنیا آمد و 4 شهریور 1388 در کرمان درگذشت.
کد خبر : ۵۸۵۱۵
به گزارش صراط، روزنامه کیهان امروز  یکشنبه 26/1/91 در ستون پاورقی خود نوشت: پاورقی کتاب «ارتش سری روشنفکران» (تاریخ اندیشه سیاسی معاصر-1) نوشته پیام فضلی نژاد از 3 دی تا 21اسفند 1390 در صفحه پاورقی «نیمه پنهان» به چاپ رسید و با استقبال گسترده خوانندگان روزنامه کیهان مواجه شد.

از این شماره، بخشی که در «ارتش سری روشنفکران» با عنوان «دانش نامه سیاسی» شامل بیوگرافی های رجال و زندگی نامه های فعالان سیاسی است، به چاپ می رسد.

کتاب «ارتش سری روشنفکران» به عنوان جلد 45 از مجموعه کتاب های نیمه پنهان در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران (از 12اردیبهشت 1391) در غرفه کیهان عرضه خواهد شد و همزمان نیز علاقه مندان می توانند از کتابفروشی های معتبر و فروشگاه کیهان (خیابان انقلاب، روبروی دانشگاه تهران) تهیه کنند.

دفتر پژوهش‌های موسسه کیهان

همایون صنعتی زاده، موسس و مدیرعامل موسسه فرانکلین سال 1304 در خانواده ای غربگرا از طبقه سرمایه داری در تهران به دنیا آمد و 4 شهریور 1388 در کرمان درگذشت. پدرش عبدالحسین صنعتی در زمره نخستین رمان نویسان ایرانی و از تجار فرش و سنگ فیروزه بود. کودکی خود را در کرمان نزد پدر بزرگش (موسس نخستین سینمای کرمان) گذراند، اما چندی برای تحصیل در مدرسه زردشتی ها به تهران آمد و از کلاس اول با ایرج افشار (مورخ و فراماسونر مشهور) دوست شد. در واقع، صنعتی زاده از خاندانی برخاست که فرهنگ و سرمایه داری را به یکدیگر پیوند دادند و به روایت رادیو بی. بی. سی «یک بچه تاجر» است. او تحصیلات متوسطه اش را در دبیرستان البرز ادامه داد و سال 1321 به حزب توده ایران پیوست و به سمت منشی کمیته مرکزی حزب رسید. سال 1325 که از این حزب جدا شد، بلافاصله به استخدام سفارت انگلستان درآمد و منشی سفارتخانه شد. صنعتی زاده یکی از پل های ارتباطی انگلستان با گروه های سیاسی ایران به شمار می رفت.

از این رو، دولت دکتر مصدق او را به اتهام «فعالیت های سیاسی ضد دولت ایران و به نفع انگلستان» تحت تعقیب و مراقبت قرار داد. پس از کودتای 28 مرداد 1332 در حالی که صنعتی زاده در اداره اطلاعات سفارت انگلیس فعال بود، با تاسیس یک گالری هنری در چهار راه کالج تهران، آن را به پاتوق رایزنان سفارتخانه های غربی برای برقراری ارتباط با هنرمندان ایرانی و... تبدیل کرد. از این مقطع 2 روایت متفاوت پیرامون تاسیس موسسه فرانکلین وجود دارد. براساس اسناد پرونده فرانکلین در ساواک، صنعتی زاده در سفری که سال 1333 به آمریکا داشت، امتیاز نمایندگی فرانکلین را گرفت، اما خودش می گوید در گالری چهار راه کالج با وابسته فرهنگی سفارت آمریکا مذاکراتی انجام داد و این دیپلمات در سال 1333 ترتیب ملاقاتش با دیتوس اسمیت، مدیر عامل انتشارات فرانکلین در نیویورک و رئیس سابق انتشارات دانشگاه پرینستون را داد. فرانکلین نمایندگی هایی در کشورهای مصر، عراق، پاکستان، اندونزی و مالزی داشت و صنعتی زاده در این ملاقات توانست نمایندگی فرانکلین را به دست آورد. البته تقاضای صدور امتیاز این موسسه سال 1338 در ایران ارائه شد و به دستور قائم مقام ساواک با تقاضایش موافقت کردند؛ موسسه ای که تا هنگام انقلاب اسلامی 1500 عنوان کتاب ترجمه و چاپ کرد. فرانکلین مستقیماً مبادرت به انتشار کتاب نمی کرد، بلکه وظیفه اصلی خود را «شناسایی و حمایت از نویسندگان مستعد و مترجمان خوش ذوق و معرفی محصولات آنان به ناشران کشور» می دانست.

برای همین، بیشتر کتاب هایش را ناشران دیگر به چاپ می رساندند و در شناسنامه اثر می نوشتند: «با همکاری موسسه فرانکلین». صنعتی زاده ابتدا ترجمه کتابها را به کسانی مانند احمد آرام، محمد علی جمال زاده و... سپرد و به سبب بودجه کلانی که دولت آمریکا در اختیارش می گذاشتند، بالاترین حق الترجمه را به آنان می داد. به سبب رابطه نزدیکی که با خاندان سلطنتی داشت، به گفته خود کوشید تا در کتابهای فرانکلین با تبلیغ برای پهلوی ها از رضاخان تصویر آدمی «خودساخته» را نزد مردم بسازد و در کتاب مردان خودساخته، برای نخستین بار زندگی «رضاشاه به قلم محمدرضا شاه» را منتشر کرد.

همایون صنعتی زاده از سال 1337 مسئولیت نشر کتاب های درسی افغانستان را برعهده گرفت و به روایت عبدالرحیم جعفری (روزنامه اعتماد، 14 شهریور 1388) که از دوستان نزدیکش بود، در دیداری با محمدرضا پهلوی پیشنهاد اجرای همین پروژه را در ایران داد. به دستور شاه، صنعتی زاده با حمایت سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی کار چاپ و تالیف کتاب های مقطع دبستان را آغاز کرد و برای این کار افرادی را به آمریکا، انگلیس، آلمان و فرانسه فرستاد تا با الگوبرداری از نظام آموزشی- تربیتی سکولار در غرب به تهیه و تدوین متون پایه آموزشی برای ایران بپردازند. محمود صناعی، احمد آرام، محمود بهزاد، رضا اقصی، مصطفی مقربی، ابوالقاسم قربانی، حافظ فرمانفرماییان، هوشنگ پیرنظر (یهودی صهیونیست) و داریوش همایون برای تالیف و ویرایش؛ و محمد زمان زمانی، پرویز کلانتری، هرمز وحید، لیلی ایمن (بهایی)، ثمین باغچه بان و شهناز سرلتی برای امور هنری و آماده سازی با بودجه دربار به این کشورها رفتند. نجف دریابندری، امیر صمیمی و علی اصغر مهاجر نیز برای طی دوره های امور اداری و مدیریت به سوئیس سفر کردند.

صنعتی زاده پس از آن همراه سیدحسن تقی زاده (سرآمد ایدئولوگ های لائیک عصر پهلوی) شرکت سهامی افست را تاسیس کرد و آن را به یکی از بزرگ ترین مراکز چاپ خاورمیانه بدل ساخت. پشتیبانی دربار و ساپورت مالی آمریکا سبب شد تا صنعتی زاده به فکر احداث یک کارخانه بزرگ کاغذسازی بیفتد و کاغذسازی پارس را بنیان گذاشت. در نیمه دوم دهه 1330 او با بنیاد فورد که از اهرم های آکادمیک سازمان جاسوسی سیا است، پیوند خورد و برای چاپ کتابهایش با آنان به مذاکره پرداخت. این مذاکرات به سرمایه گذاری 150 هزار دلاری بنیاد فورد در پروژه چاپ و نشر یک دایره المعارف فارسی انجامید. (عبدالرحیم جعفری رقم کمک بنیاد فورد به صنعتی زاده را 400 هزار دلار ذکر کرده است.) همچنین از اواخر دهه 1330 روابط خود را با اشرف پهلوی گسترش داد و ماموریت های فرهنگی مختلفی از وی گرفت.

صنعتی زاده برای جلب حمایت های بیشتر خواهر دوقلوی شاه، نام اشرف را به عنوان مترجم روی کتاب مادر و بچه نوشته بنیامین اسپاک گذاشت، در حالی که مترجم اثر فرد دیگری بود! همین ارتباطات سبب شد تا عبدالرضا انصاری، رئیس دفتر اشرف پهلوی به او اطلاع بدهد که به مدیرعاملی شرکت خزر شهر برگزیده شده است. در سال 1339 سازمان کتابهای جیبی را تاسیس کرد و مدیریتش را به داریوش همایون سپرد که بعدها وزیر اطلاعات و جهانگردی رژیم پهلوی شد.

سال 1340 مجید روشنگر به ریاست این سازمان منصوب شد و به سبب ارتباطاتش با انتشارات پنگوئن انگلستان - که به تعامل نزدیک با سرویس جاسوسی MI6 شهره است- سیاست های آن را برای نشر کتابهای جیبی در ایران پی گرفت. این سازمان کتاب های خود را از طریق 500 روزنامه فروشی در تهران و 500 کتابفروشی در سراسر ایران توزیع می کرد. آثاری مانند تاریخ ایران باستان و سیر حکمت در اروپا که از تولیدات مهم نویسندگان فراماسون بودند، در مجموعه کتابهای جیبی منتشر شدند. فعالیت های تجاری او هر روز گسترش می یافت و به تدریج شرکت کشت مروارید کیش، شرکت گلاب زهرا و شرکت رطب زهره را به امپراطوری خود افزود و در دوره ای مدیریت شرکت لاستیک بی اف گودریچ را برعهده گرفت.

این چنین صنعتی زاده از رهگذر ارتباطات خود با دربار ستم شاهی و اشرف پهلوی سودهای کلان و سرمایه بادآورده ای را به جیب زد که با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، بخشی از آن ها مصادره شد و به اتهامات «ارتباط با سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا» و «نشر فرهنگ غربی» به زندان افتاد، اما به نحوی شگفت انگیز و مرموز پس از چندی آزاد شد. موسسه فرانکلین هم گرچه به سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی تغییر نام داد و وظیفه چاپ کتب درسی را برعهده گرفت، اما بدنه آن تحت سلطه روشنفکران سکولار ماند و سرانجام در سال 1372 با شرکت انتشارات علمی و فرهنگی (جانشین بنگاه ترجمه و نشر کتاب) ادغام شد. بنابراین، از دل دو موسسه انتشاراتی مهم عصر پهلوی دوم، یعنی بنگاه ترجمه و نشر کتاب و موسسه فرانکلین، انتشارات علمی و فرهنگی زاده شد. از دهه 1360، همایون صنعتی زاده تلاش های خود را برای استرداد اموال نامشروعش آغاز کرد و در سال 1381 از طریق لابی های گسترده ای که توسط سیاستمداران اصلاح طلب و برخی باندهای فاسد در قوه قضائیه انجام داد، توانست بخش مهمی از املاک خود را پس بگیرد.

جالب است که شامگاه 30 مرداد 1381 وقتی مراحل نهایی حکم رفع مصادره از املاک مهم او در دادگاه انقلاب اسلامی طی می شد، یکی از خبرنگاران ارشد بی. بی. سی میهمان صنعتی زاده در مجتمع سامان تهران بود و او در میانه گفت وگویش از «فعالیت های خیریه والاحضرت اشرف پهلوی» و شأن والای رضاخان در میان ایرانیان گفت تا به سلطنت طلبان فراری ادای دین کرده باشد! 6 سال بعد، متن این گفت وگو در 16 مرداد 1387 توسط سایت بی . بی . سی فارسی منتشر گشت. همچنین در آذر 1386 وی از سوی دولت نهم، به عنوان برنده جایزه ترجمه در سیزدهمین دوره مراسم کتاب سال کرمان اعلام شد!

*پیام فضلی نژاد