۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۱ - ۱۱:۲۸
تحليل گروهک انحرافی از نماي بيروني

چرا در نگاه غرب «تهديد» دولت اصول گرا جاي خود را به «فرصت» داد

نتايج حاصل از رفتارشناسي طرف غربي از جريان انحرافي نشان از گشوده شدن روزنه اميدي دارد كه غرب براي تغييرات آينده حكومت ايران مدت ها است به دنبالش بوده است.
کد خبر : ۶۰۸۰۰
"صراط" - سرویس سیاسی/ در پژوهش پيش رو سعي شده است به جريان انحرافي از منظري نو و اين بار از نماي بيروني نگريسته شود. پرواضح است كه توجه به تحليل اتاق فكرهاي مستقر در كشورهاي غربي از جريان هاي سياسي داخل كشورمان، فارغ از ارزش خبري و ارزش گذاري محتوايي آنها، در يافتن «نقشه راه» و «آينده كاوي رفتار طرف بيروني» بسيار حائز اهميت است.

پيش گفتار
پيش از ورود به بحث، توجه به نكاتي كه مي تواند تحليل هاي پيش رو را در مقام يك «ارزيابي استراتژيك» از نظر مخاطب بگذراند، ضروري مي نمايد.

لزوم توجه به نگاه و برآورد غرب از جريان انحرافي و كنش هاي پيرامون آن را مي توان چنين برشمرد:

1-غرب نشان داده است كه به دنبال شناسايي و كمك براي روي كار آمدن افرادي در نظام جمهوري اسلامي است كه طرف مناسب تري براي تعامل در فعل و انفعالات بين المللي هستند؛ از اين رو، تحليل هاي غربي از جريان انحرافي مي تواند در برنامه ريزي هاي آينده غرب براي ايران نقش مهمي داشته باشد.

2-بررسي پيش رو نشان مي دهد؛ نكات، علائم و موضع گيري هايي كه مواد خام تحليل غربي را تشكيل داده اند، حاصل تحليل رفتار رئوس ساختمار سياسي كشور است. در واقع تحليل هاي ارايه شده، ارتباط مستقيمي با عملكرد و مواضع جريان انحراف دارند. اين مهم با تدقيق در زمان بندي كنش هاي داخلي جريان انحراف و واكنش هاي خارجي به وضوح نمايان است.

3-استفاده زيركانه رسانه هاي غربي از تكنيك هاي اقناع خبري براي همراه سازي مخاطب با خود در ارايه تحليل، نكته اي حايز اهميت است. به عنوان نمونه؛ اين رسانه ها از خانه نشيني رئيس جمهور به عنوان «بروز بيشتر شكاف موجود در هرم قدرت» ياد كرده و در تحليل غرض آلود آن، دلايلي را در جهت منافع خود و با ارايه اطلاعات بعضاً دقيق و تكيه بر نظر تحليل گران منتشر مي كنند.

4-در پژوهش پيش رو، طرف غربي در تحليل جريان هاي سياسي داخل ايران، از دو طيف تحليل گر استفاده كرده است؛ تحليل گران زبده بومي غربي و تحليل گراني كه اصالت ايراني دارند و در مراكز و اتاق فكر بين الملل مشغول به كارند. در بسياري اوقات، نگاه تحليل گران ايراني مقيم كشورهاي غربي- باتوجه به شناخت دقيق تر اين افراد از فرهنگ كشور- با درصد بالايي به واقعيت نزديك تر است.

و اما بيان نكات و ملاحظات ذيل از آن رو مهم اند كه زمينه سوءبرداشت ها و سوءتفاهم هاي احتمالي از اين مقاله را خنثي نمايند:

1- در تحليل هاي غربي، «جريان انحرافي»، طيف احمدي نژاد ناميده مي شود؛ از اين رو، در نقل هاي مستقيم اين گزارش، بارها با اين نوع برداشت مواجه مي شويم.

2- توجه به اين نكته- خصوصاً براي منتقدين نگاه نگارنده در نقد جريان انحراف ضروري است كه اين قلم بدون ترديد به سوگيري و بي اعتباري اكثر بنگاه هاي خبرپراكني غربي واقف است؛ از اين رو، به دنبال استفاده ابزاري از نگاه طرف خارجي- كه بارها در امتحان صداقت مردود شده است- براي نقد يك جريان سياسي داخلي نيستيم. با اين وجود اما اصلي ترين انگيزه براي نگاشتن اين متن، يافتن پاسخي براي اين پرسش جدي است كه چرا نگاه سراسر بغض و عداوت رسانه هاي غربي به دولت اصول گرا و حلقه اطرافيان رياست محترم جمهور به ناگاه دچار استحاله شده و در چرخشي 180درجه اي حتي به نوعي طرفداري تلويحي تبديل شده است؟ چرا غربي ها در تحليل هاي اخير خود، اطرافيان رياست محترم جمهور را مصداقي براي تقابل با ساختار نظام و حفره اي در صف يك پارچه اصول گرايي يافته اند؟! و چرا به يك باره «تهديد» دولت اصول گرا جاي خود را به «فرصت» در برخي اظهارنظرهاي جديد طرف غربي داده است؟!

پاسخ پرسش هايي از اين قبيل و انبوهي سؤال ديگر، در واقع مقدماتي هستند براي پاسخ به اين موضوع كه اين تفاوت رويكرد و تحليل هاي متفاوت رسانه ها و اتاق فكرهاي غربي نسبت به دولت محترم حاصل چيست؟ در روش و منش دولت تغييري حاصل شده است يا غربي ها تغيير كرده اند؟!

3- همان طور كه در نقدهاي منتشر شده قبلي در خصوص جريان انحراف نيز تأكيد شد، معادل دانستن حلقه كوچك موسوم به «جريان انحراف» با كليت دولت و ناديده انگاشتن خدمات بي بديل، مثال زدني و اوصاف تكرار ناشدني آن به دور از منطق، انصاف و عدالت است. تمركز بر موضوع «جريان انحراف» نيز نه از آن رو است كه اين جريان به مثابه «خطر اصلي» در كمين انقلاب لحاظ شده است؛ بلكه نوعي ژرف نگري و توجه به «غده سرطاني» است كه شايد در اثر بي توجهي، عدم بصيرت و سطحي انديشي توان تكثير يافته و سلامت گفتمان انقلاب را در آينده به مخاطره اندازد.

4- نكته پاياني پيش گفتار نيز آنكه براي هر تحقيقي بايستي مقدماتي همچون طرح سؤال، روش تحقيق و معيار داوري مشخص باشد؛ از اين رو، سؤالات فوق بخش اول مقدمات تحقيق را مهيا نموده و با روش مطالعه كتابخانه اي در اين پژوهش عمل شده است. بهترين معيار داوري نيز جمله امام راحل(ره) است كه فرمودند: «اگر آمريكا [و منافقين] تعريف كنند از يك كسي، تعريف كنند از يك چيزي، وقتي تعريف كردند، مردم مي فهمند اين عيبي دارد كه اينها تعريف مي كنند از او.» (1) و يا جملات مشابهي از ايشان نظير آنكه فرمودند: «اگر چنانچه آمريكا از ما تعريف كند و روزنامه هاي آمريكا از ما تعريف كنند، آن وقت است كه بايد مردم بگويند اين چه است قضيه؟ يك قضيه اي هست كه دارند تعريف مي كنند! البته بايد از ما تكذيب كنند، از شما هم بايد تكذيب كنند، و جمهوري اسلامي را هم بايد تكذيب بكنند.»(2)

تحليل هاي غرب پيرامون جريان انحراف
تحليل هاي طرف غربي پيرامون جريان انحراف، از اسفند ماه سال 1389 آغاز شده و در ماجراي خانه نشيني رئيس جمهور اوج مي گيرد. اين تحليل ها را مي توان به سه مقطع تقسيم كرد:

1-پيش از خانه نشيني رئيس جمهور:
در اين مقطع، تحليل ها حول «اسفنديار رحيم مشائي»، گمانه هاي ارسال پيام هاي ارتباطي وي به آمريكا و موضع گيري هاي جنجالي اش صورت پذيرفته است و البته اينها پس از دولت نهم و رويكرد خصمانه و غيرمنعطف غربي ها به دولت صورت گرفته است.

2- در طول 11 روز خانه نشيني رئيس جمهور
رئوس مطالب مطرح شده در اين برهه عبارتند از: توصيف شرايط، تلاش براي علت يابي شكاف و گمانه زني پيرامون احتمال عزل يا استعفاي رئيس جمهور

3-پس از خانه نشيني رئيس جمهور
در اين دوره، ارايه ي تحليل هاي دقيق تر آغاز شده است. انتساب شكاف رهبري- رياست جمهوري به عنوان يك بحران در كشور به بهار عربي و نمود آن در ايران، تحليل شرايط و رفتارشناسي «اسفنديار رحيم مشايي» و بررسي آن از زاويه ي تقابل با اهداف مقام معظم رهبري، نمونه هايي از اين تحليل ها است. در اين برهه، طرف غربي تلاش هاي فراواني براي القاي وجود شكاف ميان اركان اصلي نظام جمهوري اسلامي انجام داده است.
حاصل آن كه، ظهور «جريان انحرافي»، اين فرصت را به طرف غربي داده است تا از اين جريان و حواشي ايجاد شده توسط آن به عنوان «شكاف عميق ميان رهبري و رياست جمهوري» ياد كند و به تحليل آن بپردازد.

رئوس تحليل هاي طرح شده طرف غربي پيرامون اين موضوع را مي توان چنين برشمرد:

1-شناسايي و توان سنجي از دو طرف شكاف پيش آمده در سطوح عالي جمهوري اسلامي؛

2-گمانه زني پيرامون امكان استعفا يا عزل احمدي نژاد از رياست جمهوري؛

3-ريشه يابي شكاف نوظهور در حاكميت ايران؛

4-شناسايي طرف مطلوب غرب در شكاف حاكميت ايران؛

5- فوايد شكاف رهبري- رياست جمهوري براي طرف غربي؛

6- گمانه زني ها پيرامون پيروز انتخاب هاي آتي ايران؛

7- گمانه زني هاي طرف خارجي پيرامون رئيس جمهور آينده ايران؛

8- بررسي تأثير جريان انحرافي بر آينده هسته اي ايران؛

9- آينده پژوهي تحليل گران غربي از جريان انحرافي.

نتايج حاصل از رفتارشناسي طرف غربي از جريان انحرافي نشان از گشوده شدن روزنه اميدي دارد كه غرب براي تغييرات آينده حكومت ايران مدت ها است به دنبالش بوده است.
 
اصلي ترين نتيجه گيري هاي حاصل از اين رفتارشناسي براي تحليل گران غربي به ترتيب زير مي باشد:
الف) بروز شكاف در هسته مركزي ساختار قدرت؛
ب) مخالفت از درون با ساختار سنتي و حوزوي نظام؛
ج) يافتن ظرفيت هاي جديد براي استراتژي مهار دروني قدرت نرم جمهوري اسلامي.

مؤسسه آمريكايي «رند»(3) كه با پشتوانه مالي «بنياد اسميت ريچاردسون»(4) سالياني است به مطالعه در خصوص ايران مشغول است، در زمره مراكزي است كه به تحليل رفتار جريان انحراف علاقه مند است. «علي رضا نادر» از جمله استراتژيست هاي مؤسسه رند، معتقد است شرايط داخلي كشور با مهندسي جريان انحراف به سوي بحراني شدن در حال حركت است؛ وي در جمله اي قابل تأمل تصريح مي كند: «آن چه ما در ايران ناظريم، آرامش پيش از طوفان است.»(5)

«عباس ملك زاده ميلاني»، سرپرست پروژه «دموكراسي در ايران»، در «مؤسسه آمريكايي هوور»(6) نيز در تحليلي نزديك به علي رضا نادر از بي ثباتي در ايران به واسطه رفتارهاي ناشي از اين جريان سخن گفته، نتيجه مي گيرد: «نمي توان وقايع چند ماه آينده را حدس زد.»(7)

«رابرت فيسك»(8)، تحليل گر و مقاله نويس روزنامه اينديپندنت اما تبعات بحران سازي جريان انحراف را از اين بالاتر برده و مي نويسد: «انتظار آن مي رود كه احمدي نژاد در تماشايي ترين جايگاه ضربه پذير در تاريخ جمهوري اسلامي قرار گيرد.»

بحران سازي هاي فصل به فصل جريان انحراف اميدواري تحليل گران غربي را براي تحقق آرزوي ديرينه «بي ثبات سازي حاكميت ايران» بيش از پيش نمايان مي سازد.
 
اين موضوع در لابه لاي بسياري از اسناد منتشره تحليل گران غربي مشهود است؛ از آن جمله، تحليل گر روزنامه «لوفيگارو» است كه مي نويسد: «آيا حكومت ايران، در سايه انقلاب در كشورهاي عرب و دوسال پس از خيزش سبز كه شكست خورد، درحال ترك خوردن از داخل است؟ هنوز براي نتيجه گرفتن، بسيار زود است، اما نشانه هايي هست كه نشان مي دهد اختلافات شديدي وجود دارد.» (9)

پرسش اصلي از ميان چنين تحليل هايي آن است كه اين «نشانه ها» كه طرف غربي را اميدوار كرده و برنامه ريزي هاي دقيقي را به همراه آورده است، كدام اند؟ پيش از پرداختن به پاسخ اين پرسش مهم، توصيف نگاه غرب به «فوايد شكاف ساختاري در حاكميت ايران»، ضروري است.

فوايد شكاف در سطوح عالي حاكميت جمهوري اسلامي براي غرب
«تلاش براي مهار دروني قدرت نرم جمهوري اسلامي»، برآيندي از سعي و خطاي 32 ساله غرب در جنگ با ايران است. با اين مقدمه، طبيعي ترين گزينه براي طرف غربي، ظهور جريان هايي در داخل ساختار قدرت است كه آهنگ دوگانه اي را مخابره مي كنند و اكنون از نگاه غرب، «جريان انحراف» در كنار جريان هاي معارض ديگر داراي چنين شرايطي است.
 
تحليل گران غربي در تحليل هاي خود، مزاياي زيادي را براي ظهور اين جريان عنوان كرده اند كه دراين مجال به 10 سرفصل از آن ها اشاره مي شود:

1- برملا شدن كشمكش هاي جناح هاي درون حاكميت ايران و ماهيت پرتنش آن ها؛
«بي. بي سي» فارسي يكي از بسيار رسانه هايي بود كه براين نكته دست گذارده و اين گونه تحليل مي كند: «حكومت ايران در مناقشه ميان نزديكان آقاي احمدي نژاد از يك سو و طيف گسترده اي از اصول گرايان، ميانه رو و تندروهاي حامي رهبر ايران از سوي ديگر، يك بار ديگر ماهيت پرتنش درون خود را آشكار يافته است. (10)

2- شكستن تابوهايي كه در گذشته مقدس بوده اند؛
اين موضوع به خصوص پس از چند مرحله بحران آفريني جريان انحراف كه منجر به حل مسئله از سوي رهبر معظم انقلاب گرديد، در تحليل هاي ارايه شده از سوي تحليل گران غربي، برجسته شد. غربي ها به صورتي ملموس، ذوب زدگي خود را از مخالفت با «رهنمودهايي كه تاكنون مقدس بوده اند» نشان داده و اين مسئله را زنده شدن طرح مرده اي مي دانند كه در دوران اصلاحات از سوي برخي مسئولين، آغاز شده بود.

3- برجسته شدن شكاف هاي سياسي و اجتماعي داخل كشور؛

4- تبديل شدن جريان انحراف به متحد جنبش دموكراسي ايران؛
5- شناسايي جريان انحراف به عنوان «جرياني كه سقوط جمهوري اسلامي را سرعت مي بخشد»؛

روزنامه «واشنگتن پست» در 28 تيرماه 1390 به قلم «كريم سجادپور» اين مسئله را تحليل كرده و به شكل مضحكي مدعي شده است: «احمدي نژاد» با برجسته كردن شكاف هاي داخل كشور و شكستن تابوهايي كه در گذشته مقدس بوده اند- مثل چالش با رهبر عظما- به صورت غيرعمدي به متحد غيرواقعي جنبش دموكراسي ايران، تبديل شده است. در گذشته گمان مي شد او رهبر خيزش و ترقي جمهوري اسلامي باشد، اما حالا بيشتر احتمال دارد از جانب مورخان به عنوان مردي به خاطر آورده شود كه سقوط جمهوري اسلامي را تسريع كرده است.»

ناگفته پيداست تحليل يادشده و ديگر موارد مشابه، هزينه هايي است كه از رفتار جريان خاص اطراف، رئيس جمهور ناشي شده و ازنگاه طرف بيروني به پاي ايشان نوشته شده است:

6- رسميت دادن به اختلاف درون حاكميت؛
اصلي ترين مصاديق اين موضوع درنگاه طرف غربي مسائلي نظير انتصاب مشايي به سمت معاون اولي رئيس جمهوري و ماجراي عزل وزير اطلاعات است.

7- تشكيل سيستم سه بعدي؛
طرف غربي شكاف ايجادشده توسط جريان انحراف را مسبب ايجاد شكاف هاي سه بعدي و عمق ديگري در سطح نظام دانسته و در توصيف اين پديده مي نويسد: «تشديد رويارويي در رأس قدرت از يكسو، رويارويي ميان رياست جمهوري و مجلس و از سوي ديگر موجب بروز شكافي جديد در كادر اصلي و عملا موجب ايجاد سيستمي سه بعدي شده است.
اين وضعيت در عين حال موجب اصطكاك بيش تر در صفوف محافظه كاران شده است كه ايجاد سه اردوگاه عمده و تشكيل چندين گروه انشعابي حاصل آن است. (11)

8- تشديد بي ثباتي سياسي در ايران و انسداد در ساختار مديريتي:
طرف خارجي با نگاهي به فوايد فتنه88، ظهور جريان انحرافي را عاملي براي پيشبرد بي ثباتي سياسي- امنيتي ايجادشده پس از انتخابات رياست جمهوري مي داند، البته با اين تفاوت كه اين بار قدرت نظام در مواجهه، به دليل وجود ملاحظه هاي بسيار، به صورت واضحي كمتر است.
با اين همه تحليلگران غربي معتقدند كه شكاف در سطوح عالي نظام جمهوري اسلامي، انتخابات هاي آينده را پررونق تر مي كند.

بي بي سي فارسي موضوع يادشده را اين چنين تحليل مي كند: «نمي توان ناديده گرفت كه مناقشه موجود، امكاني را براي فراهم آوردن يك رقابت جدي در ميان طرفداران حكومت فعلي ايران در انتخابات پيش رو فراهم كرده است. (12)

9- مشغول سازي از درون و غفلت از فرصت تاريخي ايران در منطقه؛
آنچه كه طرف غربي با اشاره و نه به صراحت در تحليل هاي خود به آن پرداخته است، گرفتن فرصت تاريخي جمهوري اسلامي در مواجهه با تحولات منطقه است.
پرواضح است كه توليد مناقشات داخلي و برجسته شدن مسائل فرعي و فرسايشي، توان و ظرفيت اعمال نفوذ لازم در تحولات كشورهاي مسلمان منطقه را سلب نموده و تهديد بيروني نظام اسلامي را به تهديد داخلي، تبديل مي كند.
افزون بر اين، عدم اعتقاد جدي جريان انحراف به مسئله بيداري اسلامي و رويكرد منفعل پيش گرفته شده در حوزه ديپلماسي، صحت اين تحليل را قوت بخشيده است. اتخاذ رويكرد منفعلانه در قبال تحولات منطقه، علاوه بر آن كه فرصت بي بديل در اختيار جمهوري اسلامي را به تهديد تبديل مي كند، نمايانگر نوعي دوگانگي در حوزه ديپلماسي است كه در وهله نخست نقش و جايگاه جمهوري اسلامي را در مقام الگوبودن براي ملت هاي منطقه مخدوش مي سازد.
طرف غربي با درك دقيق اين مسئله، تلاش وافري براي برجسته نمودن زواياي مختلف اين ديپلماسي متفاوت كرده است.

10- شكستن ديوار قاطعيت نظام؛
تحليلگران غربي از جمله فوايد ظهور جريان انحرافي را ايجاد چالش گفتماني در نظام جمهوري اسلامي ارزيابي مي كنند و اميدوارند با تداوم چالش آفريني هاي اين جريان در داخل بافت حاكميت، شاهد استحاله رفتار حاكميت در بخش هاي حساس باشند. نگاه اميدوارانه طرف غربي به جريان انحراف با مهندسي گام به گام اين جريان براي تشديد بحران هاي داخلي كشور، پيوندي عميق دارد، به خصوص آنكه، جريان انحراف در فاز جديد فعاليت هايش، پروژه انتقال چالش ها از فاز سياسي به فاز اجتماعي را رقم زده است و اين موضوع، قبل از هر چيز براي پيوسته نشان دادن ايران با تحولات اعتراضي منطقه و غرب، براي تحليلگران غربي حائزاهميت است.
پرداختن به وجوه تشابهي كه در روش و منش جريان انحراف با الگوي مطلوب طرف غربي وجود دارد، مستلزم بازخواني الگويي است كه غرب در 4 محور اصلي خط تعارض با جمهوري اسلامي، بر مبناي آن عمل مي كند. اين محورها در حقيقت اركان درگيري نرم غرب با نظام اسلامي در طول چند سال اخير بوده اند كه به ترتيب زير مي باشند:

1- تهديدهاي حوزه فرهنگي: اين بخش، هجمه به باورهاي بنيادين ملي و مذهبي، ارزش ها، انديشه ها و كنش هاي اعتقادي و ديني را شامل مي شود.

2- تهديدهاي حوزه سياسي: اين جنس از تهديدها به حوزه ارزش ها و بنيان هاي حكومتي يك كشور در سه سطح نخبگان با حاكميت، حاكميت با حاكميت و حاكميت با مردم معطوف است.

3- تهديدهاي حوزه اجتماعي: كه به حوزه نگرش ها، آداب و رسوم، الگوهاي رفتار اجتماعي و حوزه هاي بيولوژيكي مربوط بوده و بر ايجاد شكاف مردم با مردم تأكيد دارد.

4- تهديدهاي حوزه اقتصادي: اين تهديدها به انديشه نظام اقتصادي، الگوي مصرف، توليد، توزيع و اشتغال مربوط هستند.
انطباق چشم گير عملكردي جريان انحراف با الگوي ياد شده در حوزه هاي گوناگون تهديدهاي نرم در طول 2 سال اخير، راه را براي هر گونه اي از ترديد مسدود مي سازد.
 
براي ملموس تر شدن اين انطباق، لازم است تا مرروي هر چند اجمالي بر فرآيند تحولات و دگرديسي هاي رويكرد فرهنگي اين جريان بيندازيم. چنانچه سياست هاي تساهل گونه و تسامح ورزانه دولت هاي سازندگي و اصلاحات را منطبق بر خواسته هاي غربي بدانيم، در اين نكته به اشتراك رسيده ايم كه هرگونه سياست فرهنگي مشابه با آن دوران، با مهر تأييد غربي ها همراه خواهد بود.
 
تجربه تاريخي و تحليل عملكرد دولت هاي سازندگي و اصلاحات نشان مي دهد يكي از راهكارهايي كه آنان براي برون رفت از چالش هاي مديريتي، ناكارآمدي ها در عرصه اقتصاد، سياست، فرهنگ و واكنش هاي اعتراض آميز مردم به عملكرد خود اتخاذ نموده اند، ايجاد فضاهاي دوقطبي در عرصه هاي مختلف بوده است.

برجسته ترين اين فضاسازي ها در دوران سازندگي، توسط فرزند رئيس جمهور وقت و با طرح موضوع دوچرخه سواري بانوان، كليد خورد. ايجاد اين فضا باعث گرديد تا دولت با خيالي آسوده از پاسخ گويي به اعتراض هاي مردمي درباره وضع نامناسب اقتصادي شانه خالي كرده و موضوعي فرعي را با هنرمندي، به جاي موضوع اصلي در كانون توجه افكار عمومي و حتي نخبگان بنشاند.
 
 اين تجربه در دوران اصلاحات نيز به طور مكرر، با طرح مباحثي هم چون؛ دين و آزادي، حاكميت دوگانه و... به كار بسته شد و در كوران فقر معيشتي ملت، فساد وتبعيض رو به فزوني، مسايل دست چندم با استفاده حداكثري رسانه هاي مكتوب و غيرمكتوب در كانون توجه افكار عمومي قرار گرفت. رفتارشناسي كنوني جريان انحراف نيز نشان از نوعي «اين هماني» با سياست هاي دو دولت قبل دارد.
 
جريان انحراف به دو دليل دوقطبي سازي فرهنگي را در دستور كار خود قرار داده است:
1- جريان نفوذ يافته در دولت، هم صاحب ايدئولوژي و تفكري التقاطي و منحرف است و هم براي گسترش قدرت سياسي به رأي قشر خاكستري و نيز سرمايه رأي مخالفين نظام، نيازمند است.

2- اكنون جريان انحراف با فشارهاي چندگانه اي مواجه است. افشاي مفاسد اعتقادي و اقتصادي، ولايت گريزي و ريزش اعتماد اقشار مذهبي، اصلي ترين بحران هايي هستند كه اين جريان با آن ها دست به گريبان است و براين اساس بايستي تدبيري براي برون رفت از اين بن بست، اتخاذ شود.
به استناد دلايل ياد شده، جريان انحراف با در پيش گرفتن حركتي حساب شده، آرام، پنهان و بسيار ظريف و با التهاب آفريني هاي گاه به گاه در حوزه هاي فرهنگي و اجتماعي، به استفاده از نوعي تاكتيك فريب افكار عمومي در يك سطح و در ساحتي بالاتر، ارسال سيگنال هايي متفاوت براي طرف بيروني، برآمده است تا از اين رهگذر، بتواند خود را آلترناتيو مناسبي براي جريان اصلاحات، معرفي كند.
 
چنانچه انتشار ويژه نامه موهن «خاتون» را يكي از مصاديق دوگانه سازي هاي فرهنگي جريان انحراف بدانيم، اهداف عمليات فريب اين جريان در انتشار اين ويژه نامه عبارتند از:
الف) تلاش براي خارج شدن از انزوا؛
ب) وارد شدن در بازي دو سر برد با رقباي اصول گرا و اصلاح طلب؛
ج) ارايه سيگنال هايي براي جذب و جلب اقشار خاكستري؛
د) اعتمادسازي از طرف غربي؛
هـ) ايجاد اغتشاش فرهنگي و طرح قرائت هاي مختلف از مقولات فرهنگي؛
و) ايجاد تنش در سطح مسئولان كشور براي انصراف از پرداختن به مسائل و چالش هاي اصلي.

واكاوي نگاه غرب به رويكرد ليبراليستي جريان انحراف در حوزه فرهنگي، نشان مي دهد نوعي حمايت همه جانبه از سوي طرف بيروني نسبت به اقدام هاي فرهنگي اين جريان، وجود دارد؛ از جمله آن كه، غربي ها در موضع گيري پيرامون ويژه نامه روزنامه ايران (خاتون)، حمايت آشكار خود را از نگاه فرهنگي جريان انحراف به نمايش گذاشتند. از جمله اين حمايت ها آن كه «صداي آمريكا» در روز آخر مرداد ماه1390، برخورد با روزنامه ايران را تأسف بار خوانده و مدعي گرديد: «حجاب هيچ ربطي به اصول اسلام ندارد و از سوي جمهوري اسلامي به مردم تحميل شده است.»

گفتني است «اوباما» در گزارش سال 2009م. خود به كنگره آمريكا، يكي از اصلي ترين محورهاي تمركز پروژه هاي جنگ نرم بر ضد نظام اسلامي را از محل بودجه 55 ميليون دلاري و به واسطه سايت «صداي آمريكا» عنوان كرده بود.[13]

در ادامه حمايت هاي طرف غربي از نگاه انحرافي ويژه نامه خاتون به مسئله حجاب، «راديو زمانه»-ارگان رسمي پارلمان هلند- به مسئله اي مهم و تأمل برانگيز اشاره مي نمايد: «اكنون روزنامه ايران توسط نيروهاي نزديك به تفكر اصلاح طلبي اداره مي شود و بهترين فرصت براي پيشبرد اهداف طيف اصلاحات عليه جمهوري اسلامي است.» [14]

مدتي پس از انتشار ويژه نامه خاتون و در جريان بازداشت «جوانفكر» اظهارنظرهاي جانب دارانه ضدانقلاب از وي به اوج خود رسيد. از جمله اين اظهارنظرها مصاحبه «منوشه امير»- لابي صهيونيست- با راديو اسراييل بود: «آيا جوانفكر قتل كرده و خون ريخته كه بازداشت فوري او اين چنين ضروري بوده است؟ آيا قوه قضاييه با اين مقام بلندپايه دولتي اين چنين بايد رفتار كند؟»

در همين رابطه «ناصر محمدي» نايب سردبير كيهان لندن به صداي آمريكا گفت: «دستگيري جوانفكر شرم آور است. دستگيري او مثل اين است كه در آمريكا «جو بايدن» را به خاطر مصاحبه دستگير كنند و به او دست بند بزنند.»

وجود تعارض هاي بنيادين در نگاه فرهنگي جريان انحراف، موضوعي است كه تحليل گران غربي به شدت خود را علاقه مند به آن نشان داده و حتي اين موضوع را به ديدگاه هاي رياست جمهوري محترم نيز نسبت داده اند؛
 
از جمله روزنامه آمريكايي «واشنگتن پست» در تحليلي درخصوص مسئله حجاب، به واكاوي اين تفاوت ساختاري پرداخته است:
«هر تابستان، پليس ايران بر روي زناني كه قانون پوشش را در كشور نقض مي كنند، سخت مي گيرد. اما امسال، در ميان سخت گيري پليس، مسئله حجاب و پوشيدن روسري و اين كه دولت در قبال آن چه مي كند، باعث اختلاف بين احمدي نژاد و روحانيون شده است.»

واشنگتن پست اضافه مي كند: «روحانيون اصول گرا از اين كه احمدي نژاد اقدام هاي كافي براي وضعيت حجاب انجام نمي دهد، انتقاد مي كنند. حتي برخي افراد، خشونت هايي كه اخيرا بر روي زنان صورت گرفته است را گناه خود اين زنان مي دانند؛ به اين دليل كه آن ها حجاب درست نداشته اند (اشاره به حادثه خميني شهر) اين موضوع، يكي از مهم ترين درگيري ها بين رهبران سكولار ايران (دولت احمدي نژاد) كه اداره كشور به دست آن ها است و مقام هاي مذهبي ايران است.

منتقدان احمدي نژاد، حلقه دروني مشاوران احمدي نژاد را متهم به ايجاد توطئه براي به تحليل بردن نفوذ در جمهوري اسلامي مي دانند. آن ها رئيس جمهور و اطرافيانش را متهم به دفاع از آزادي اشخاصي مي كنند كه با اين كار خواهان گسترده كردن پايگاه اجتماعي خود هستند. مسئله حجاب در صدر مسايل است و برخي مي گويند كه روسري هايي كه قسمت زيادي از موها را نشان مي دهد، خطري بزرگ براي ارزش هاي اصلي جمهوري اسلامي است.

روحانيون مي گويند كه پوشش حجاب از عصمت زنان دفاع مي كند؛ اما قانون آن مشخص و دقيق نيست مخصوصاً با تعداد زياد زناني كه لباس تنگ بر تن دارند و روسري شل مي پوشند. روحانيون انتقاد مي كنند و مي گويند كه شهرهاي ايران به طرز فزاينده اي يادآور شهرهاي غرب است كه در آن زنان در خيابان ها پرسه مي زنند. احمدي نژاد مشخص كرده است كه دولت از برخورد تند با زناني كه «دو لاخ از موهايشان را بيرون از روسري مي گذارند» حمايت نمي كند. همان طور كه احمدي نژاد در مصاحبه اي در سال 2010م. در تلويزيون به اين موضوع اشاره كرد. وي تأكيد كرد كه او آموزش و كارهاي فرهنگي را به برخوردهاي قانوني ترجيح مي دهد. رئيس جمهور ايران مي گويد: «از اين طريق زنان از مزيت هاي حجاب با خبر مي شوند و خودشان تصميم مي گيرند كه حجاب كامل داشته باشند. اما در تابستان امسال، روحانيون برجسته از رويكرد «آسان گيري و غيرسخت گيرانه » احمدي نژاد خسته شده اند.»(15)

ــــــــــــــــــــــــــ
پي نوشت ها:
(1) صحيفه امام، جلد17، صفحه250
(2) صحيفه امام، جلد9، صفحه527
Rand Corporation (3)
Smith Richardson Foundation(4)
(5) V.O.A ، علي رضا نادر، 1/4/90
(6) Hoover Institution
(7) استانفوردنيوز، 3/5/90
(8) Robert Fisk
(9) لوفيگارو، 16/2/90
(10) B.B.C، 31/3/90
(11) گاردين، 21/5/90
(12) B.B.C، از حمله به مشايي تا جناح بندي انتخابات آينده در ايران، علي اصغر رمضان پور،
31/1/90
(13) 8901270870= http://www.farsnews.com/ newstext. php?nn
(14) راديو زمانه، 25/5/1390
(15) http://www.washingtonpost.com/ world/ middle-east/ ahmadinejad-and- gIQAhoqJPI_ story. html12/7/2011clerics
....................
محمد عبدالهي
نظرات بینندگان
سیفی زاده
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۱۳ - ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۱
۰
۲
خیلی بلند بود اما بالاخره خوندم
صراط عزیز دقیقا همینطوره
همه ی ما باید مرقب باشیم که توی زمین دشمن بازی نکنیم
بی شک دشمن از شکل و قیافه ی ما خوشش نیومده که از ما دفاع کنه حتما براش نفع داره که طرفداری میکنه

**البته استثنائاتی هم هست و اون اونجاست که دشمن دیگه اونقدر کم میاره که مجبوره دفاع کنه مثل موضع غرب در مقابل امام خامنه ای که نمی تونن اقتدار ایشونو انکار کنن و ناچار از ایشون تعریف می کنن**
مرتضی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۳۷ - ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۱
۰
۰
برخی از بزرگان در رابطه با فتنه ای خطرناکتر از فتنه سبز اموی 88 هشدارهایی داده اند که سر پیکان این فتنه جریان انحرافی است اگر چه این فتنه هم مانند بیشمار فتنه های 34 ساله انقلاب به فضل خدا منکوب خواهد شد ولی مردم بایستی هوشیار باشند تا هزینه کمتری متحمل کشور شود.