صراط - یکی از موضوعات چالش برانگیزی که مسئولین اصلاحات در دوره ریاست جمهوی محمد خاتمی با آن مواجه بودند حوادث 18 تیر ماه سال 78 است ، حادثه ای که از جهات مختلفی در رابطه با علل پیدایش و عوامل به وجود آورنده آن می شود بحث کرد . در سالروز فتنه شوم 18 تیر نگاهی دوباره انداخته ایم به چرایی این حادثه در حافظه سیاسی کشورمان .
به گزارش سرویس سیاسی صراط کوی دانشگاه تهران در شب 18 تیر ماه سال 1378 در حالی آبستن حوادثی ناگوار شد که نا آگاهی برخی از دانشجویان و مردم عادی از عوامل پشت پرده این ماجرا باعث به وجود آمدن بزرگ ترین حادثه امنیتی در دهه 70 شد. زمانی که از اتفاقات آن روز ها سخن به میان می آید اکثر لایه های عادی مردم شرایط را اینگونه وصف می کنند که : "عناصر ضد انقلاب پس از اطلاع از اوضاع شهر به دانشگاه هجوم می آوردند و تحریک کنندگان حزبی درون حکومت نیز با دمیدن در تنور احساسات و با سخنرانیها، شایعهها و جعل اخبار صددرصد کذب زبانههای این آتش را شعلهور می ساختند " اما در حقیقت ، لایه های پنهانی در اصل ماجرا دیده می شود که واکاوی آن به روشن شدن علل اصلی این واقعه کمک می کند .
ماجرا از اینجا شروع شد که با گذشت کم تر از یک سال از تسلط مدعیان اصلاحات بر صندلی ریاست جمهوری ، "سعید حجاریان " معروف ترین تئوریسین این جریان ، در گفتوگویی با روزنامه ی دولت، به طور رسمی پروژه " فتح سنگر به سنگر" را عنوان می سازد و آن را راهبرد اساسی جبهه ی دوم خرداد معرفی می کند . حجاریان با بیان این که دوم خرداد سنگر و جبههی مردم سالاری را تا حدود زیادی در خاک حریف به پیش برده است و در افق بسیار بالایی خط جبهه را ترسیم می کند می افزاید : "نخستین وظیفهی ما مثل هر استراتژیست نظامی این است که با ایجاد سنگرهای مستحکم مانع تک و پیشروی حریف شویم و همچنین خطوط تدارکاتی، لجستیک و مواصلاتی را تقویت کنیم تا اجازه ندهیم به سنگرهایمان حمله شود ، تنها سلاح در نبرد سیاسی، گرفتن کرسی در مجلس و دولت است "
وی پس از بیان لزوم ایجاد دو قطبی شدید در فضای کشور راهبرد اصلی جبههی دوم خرداد را قرار دادن خط جبهه در آن سوی قوهی مجریّه و حرکت به سمت قوهی مقننه اعلام می کند ، در راستای ایجاد این دو قطبی شدید در جامعه، مرعوب و منفعل کردن قوای مدافع اساس نظام یعنی دستگاههای اطلاعاتی، امنیّتی و انتظامی، در دستور کار قرار می گیرد و از آن پس تمامی دستگاه های متصل به حلقه اصلاحات که در آن زمان حمابت بالاترین مرجع اجرایی کشور را در دست داشتند شروع به حرکت در ریل ترسیم شده توسط تئوریسین مطرح خود کردند و در اولین حرکت ایزایی خود پروژه قتلهای زنجیرهای را مطرح ساختند تا در اولین حرکت بتواند جایگاه وزارت اطلاعات به عنوان مقتدر ترین دستگاه اطلاعاتی و امنیتی کشور زیر سوال ببرد .
در مرحله دوم پیگیری سناریوی تئوریسن مذکور ، مجلس پنجم که قالب آن را نمایندگان جبهه دوم خرداد تشکیل می دادند در اوایل سال سوم دورهی نمایندگی، با علم به این واقعیّت که بخش مهمی از ناهنجاریهای موجود، ناشی از نقاط ضعف و وجود نواقص فراوان در قانون مطبوعات مصوب 1364 است، تصمیم به اصلاح آن گرفت، که این تصمیم به بهانهی تجدید آزادی مطبوعات و تعارض آن با اصول قانون اساسی، با مخالفت آشکار وزیر ارشاد به عنوان موضع رسمی دولت خاتمی روبهرو شد .
از سویی مطبوعات زنجیرهای اصلاحات نیز که مسئولیت آنها را مرد خاکستری این جریان یعنی موسوی خوئینی ها بر عهده داشت با به راه انداختن هیاهو و جنجال، سعی در وادار نمودن مجلس به عقب نشینی از تصمیم خود داشتند ، در همین راستا روزنامهی «سلام» در اقدامی شگفت انگیز دست به انتشار یک خبر کاملاً سرّی و محرمانه زد که این امر بر شدت التهابها و هیجانهای سیاسی در کشور، افزود . این روزنامه، یک روز قبل از به بحث گذاشته شدن «طرح اصلاحیّهی قانون مطبوعات» در مجلس، یعنی در تاریخ 15 تیر 1378 یک نامهی کاملاً سرّی و طبقهبندی شده را منتشر کرد که در آن از طرح اصلاح قانون مطبوعات و ارتباط آن با «سعید امامی» سخن به میان آمده بود که در پی این اقدام غیر قانونی که با مدیریت خوئینی ها صورت می گرفت این روزنامه به دستور مقامات قضائی تعطیل گردید .
در پی تعطیلی روزنامه مذکور و به راه افتادن هیاهو های بسیار توسط لیدر های جریان اصلاحات و تهدید به ایجاد اغتشاش توسط این افراد ، برخی از دانشجویان دانشگاه تهران که مدتها در اثر تحریکات عوامل افراطی اصلاحات ، پیاپی در تب و تاب سیاسی به سر میبرد، پس از اطلاع از ماجرای توقیف روزنامهی سلام و نیز با انگیزهی مخالفت با تصویب کلیّات طرح اصلاح قانون مطبوعات، در شامگاه هفدهم تیر ماه تجمعهای اعتراض آمیزی را برگزار کردند و این تجمع درگیریهای خشونت باری در پی داشت که مسبب اصلی آن دفتر تحکیم دانشگاه بود .
دفتر تحکیم وحدت در روز پنجشنبه 17 تیر 1378 بنا بر گزارش کمیتهی تحقیق شورای عالی امنیّت ملی، یک میتینگ اعتراض آمیز را در دانشگاه تهران برگزار میکند ، پس از آن واقعه در ساعت 22:45 دقیقه حدود 150 نفر از دانشجویان اقدام به راهپیمایی غیر قانونی کرده و سپس با تحریکات عدهای از عناصر افراطی از کوی دانشگاه خارج میشوند و با سر دادن شعارهایی مراتب اعتراض خود را ابراز میدارند.
صبح روز این واقعه برخی عوامل وابسته به جریان اصلاحات که بسیاری از آنان نیز بدنه دولت دوم خرداد را تشکیل می دادند وارد صحنه اعتراضات شدند و با رهبری اردو کشی های خیابانی ، همگام با جریان های برانداز و ضد انقلاب که با سوء استفاده از هرج و مرج های خیابانی سعی در پیاده سازی اهداف خود داشتند ، خیابان های تهران را برای چند روزی به آشوب کشاندند .
پس از واقعهی کوی دانشگاه، هجوم سازماندهی شده و بیسابقهای به نیروهای انتظامی صورت گرفت و نیروی انتظامی در آن شرایط خطیر، از ناحیهی دوست و دشمن به شدت مورد بیمهری، هتاکی و توبیخ واقع شد. بزرگنمایی برخی از اتفاقات و درج دروغین برخی از اخبار نظیر: کشته شدن تعدادی از دانشجویان، حتی تعدادی از مراجع را وادار به موضعگیری کرده بود.
از نکات جالب توجه این وقایع نقش افرادی نظیر تاج زاده و عبدالله نوری در صحنه گردانی نا آرامی های خیابانی در سال 78 بود. آن زمان هر دوی این افراد ازمسئولین وزارت کشور دولت اصلاحات بودند اما برای دامن زدن به فتنه 18 تیر از هیچ تلاشی دریغ نداشتند از اعطای کمک مالی و لجستیکی به آشوبگران گرفته تا هدایت مستقیم آشوب های خیابانی به وسیله موتور سیکلت هایی که عبدالله نوری وظیفه آن را بر عهده داشت .
گفتنی است زمانی که گستره آشوبها در شهر تهران، به خیابانهای منتهی به بیت مقام معظم رهبری نیز می رسد و بیت رهبر معظم انقلاب خط قرمز نیور های امنیتی از سوی یکی از فرمانده هان وقت سپاه پاسداران اعلام می شود عبدالله نوری خود شخصا وارد عمل شده و برای خاموش نشدن آتش اعتراضات سریعا جمعیت گمراه را به سوی دیگری راهنمایی می کند تا با هتک حرمت بیت رهبر معظم انقلاب دست های آلوده اصلاح طلبان از آستین بیرون نیاید .
مقام معظم رهبری با درک حساسیّت شرایط، در پیامی مهم خطاب به ملت شریف ایران و نیروهای انقلابی به ویژه نیروهای مخلص و بسیجی، خواستار حفظ هوشیاری و آمادگی لازم برای فرو خواباندن این فتنهی بزرگ شدند ، معظم له در این پیام بسیار مهم که در تاریخ 22 تیر 1378 صادر گردید، فرمودند: " دو روز است که جمعی از اشرار با کمک و همراهی برخی از گروهکهای سیاسی ورشکسته و با تشویق و پشتیبانی دشمنان خارجی در سطح تهران به فساد و تخریب اموال و ارعاب و عربدهجویی پرداخته و موجب سلب امنیّت و آسایش مردم شدهاند ، دشمنان زبون و حقیر اسلام و انقلاب گمان کردهاند، انقلاب و مردم مؤمن و انقلابی به آنان اجازه خواهند داد که با فتنهانگیزی خود راه سلطهی آمریکای جنایتکار را بر میهن عزیز ما هموار کنند گروهکهای وابسته و معاند، طبق تحلیل اربابان و معلمان خود، گمان کردهاند مردم ایران از اسلام و انقلاب، دست برداشتهاند و به خیال باطل خود میخواهند از انقلاب اسلامی انتقام بگیرند ولی غافل از این که ملت مؤمن و شجاع و هوشیار به آنان و اربابان و پشتیبانان آنان اجازهی ادامهی شرارت را نخواهند داد و نظام مقتدر اسلامی، آنان را به شدت منکوب خواهد کرد به مسؤولان در دولت و به خصوص مسؤولین امنیّت عمومی تأکید شده است که با درایت و قدرت، عناصر مفسد و محارب را در جای خود بنشانند و بی شک کسانی که چشم به فتنهانگیزیهای این رو سیاهان دوختهاند، مأیوس خواهند شد. ملت بزرگ ایران مخصوصاً جوانان عزیز باید در کمال هوشیاری مراقب حرکات دشمن باشند و به طور کامل با مأموران، همکاری کنند و عرصه را بر عناصر مزدور و خود فروختهی دشمن، تنگ نمایند و به خصوص فرزندان بسیجیام باید آمادگیهای لازم را در خود حفظ کنند و با حضور خود در هر صحنهای که حضور آنان در آن لازم است، دشمنان زبون را مرعوب و منکوب سازند ."
به دنبال این پیام است که نیور های امنیتی ، انتظامی و بسیج وارد عمل می شوند و با دستگیری عوامل اصلی آشوب و کنترل اردو کشی های خیابانی تهران را به آرامش اولیه خود باز می گردانند و این چنین با یک اشارهی رهبری چشم فتنه از حدقه بیرون کشیده می شود .
چه توجیه وطن پرستانه ای میشه برای حمایت همزمان امریکا از ریگی و جنبش سبز وجود داره؟
ایا امریکا سیاست های متناقض رو دنبال میکنه؟
با حمایت از ریگی به دنبال تفرقه مذهبی باشه و همزمان با حمایت از جنبش سبز دنبال ازادی ایران از دیکتاتوری؟
چه طور امکان داره؟
در مورد حمایت از ریگی که عالم و ادم میدونند در مورد جنبش سبز چدا از حمایت کلامی سران امریکا قرار دادن رسانه رسمی دولت امریکا(voa)در اختیار تفکر جنبش سبز یک نوع حمایت رسانه ای محسوب میشه
میشه توضیح بدید
از نظر ما ریگی و سبز دو روی یک سکه بودند که مورد حمایت قرار گرفتند
اون موقع کی مسئول خونها بود ؟
در ضمن معترضان آمریکایی جایی را آتش نزدند اما شما آشوب گرها تهران را به آتش کشیدید
قبلا هم برات كامنت گذاشته بودم كه برخلاف اينكه در بنر سايت گفتي "ما با كسي عقد اخوت نبسته ايم" اما متاسفانه بايد بگوييم كه با هواي نفست عقد اخوت و برادري داري چرا كه براي تميز حق از باطل براي مخاطبت تلاش نمي كني...
آخر كدام دولت و مسئول امنيتي مياد با دست خودش آشوب خياباني راه بندازه كه بزرگمرد عاقلي چون سيدمحمد خاتمي و دولت او بياد اين كاررا انجام بده ؟!
مطمئنا اگر هر دولت ديگري به جز دولت سيد بزرگوار بود خونهاي زيادي نظير آنچه در حوادث پس از انتخابات سال 88 پيش آمد برزمين ريخته ميشد.
آقاي خاتمي سلامت و صداقت بي بديل خود و دولتش را در بسياري از موارد و از جمله در معرفي عاملان قتلهاي زنجيره اي نشان داد و اثبات كرد .
والسلام علي من اتبع الهدي
جوک سال 91
كه گفت ما امده ايم با سياست هاى دولت قبلى يعنى هاشمي مبارزه كنيم در حالى كه مهره اى بود كه براى تداوم قدرت هاشمي چون عروسك خيمه شب با زى به ميدان أمده بود.
ودكتر ...دكتر.....ش دنيا را بر داشته بود
در حالى كه ليسانس بود.
اونم
از خدا بترس و کمتر دروغ بگو مسلمان نمای طالبانی!
شماها هنوزم توی توهم "دایی جان ناپلئونی" سیر میکنین
فکر میکردم صرات منطقی تر از این حرف ها باشه که گرفتار این خااله زنکی های سیاسی بشه
كمي منطق هم بد نيست! گرچه به واقع اين مسئله پوشيده نيست كه دولت خاتمي در كنترل اين بحران بسيار ضعيف عمل كرد.