۱۴ شهريور ۱۳۹۱ - ۱۷:۴۱

اصلاحات آب‌به آسیاب احمدی‌نژاد ریخت!

یکی از اسنادی که تا کنون منتشر نشده ، نامه عباس عبدی ، فعال سیاسی اصلاح طلب به محسن میردامادی ، دبیرکل جبهه مشارکت ، است که طی آن، نسبت به حضور شتابزده اصلاح طلبان در انتخابات هشدار داده و عواقب آن را برشمرده بود.
کد خبر : ۷۷۸۴۷
به گزارش صراط ، با گذشت 4 سال از روزهایی که اصلاح طلبان در تکاپوی دور دهم انتخابات ریاست جمهوری بودند و سخن از کاندیداتوری سیدمحمد خاتمی بود، بهتر می توان به داوری درباره "آنچه گذشت" پرداخت.

یکی از اسنادی که تا کنون منتشر نشده ، نامه عباس عبدی ، فعال سیاسی اصلاح طلب به محسن میردامادی ، دبیرکل جبهه مشارکت ، است که طی آن، نسبت به حضور شتابزده اصلاح طلبان در انتخابات هشدار داده و عواقب آن را برشمرده بود.

در ابتدای این نامه که به تاریخ 5 دی 1387 نوشته شده است ، با ابراز تأسف از نحوه ورود جبهه مشارکت به انتخابات آمده است: متأسفانه نحوه ورود جبهه مشاركت به موضوع انتخابات براساس تحليلي راهبردي و ريشه‌اي استوار نيست. حداقل فرد ناظري چون بنده متوجه نمي‌شود كه مبناي حضور در انتخابات چيست؟ آيا دشمني با احمدي‌نژاد است؟ آيا نجات كشور است؟ آيا بودن به هر جهت است؟ آيا ترس از منفعل خطاب شدن است؟ آيا كسب قدرت است؟ آيا انجام اصلاحات است؟

من تاكنون نتوانسته‌ام به نوشته‌اي از دوستان دست يابم كه تحليل آنان را از شرايط فعلي، روند گذشته و چشم‌انداز آينده و نيز سياست‌هاي پيشنهادي را براساس خط‌مشي اصلاحي توضيح دهد. شايد هم باشد و بنده اطلاعي ندارم، اما اگر هم بود، بايد مباني آن از سوي ناظر بيروني حدس زده مي‌شد.

به نظر مي‌رسد و نيز برداشت بنده از خط مشي انتخاباتي موجود اين است كه دوستان تصور مي‌كنند كه آقاي خاتمي سرمايه بسيار بزرگي است و بايد آن را به هر شكل ممكن در اين انتخابات به كار انداخت و منتظر نتايج حاصل از آن بود، همين و بس.

اما مشكل از اينجا آغاز مي‌شود كه سرمايه هر چقدر هم بزرگ باشد، فقط وقتي مفيد است كه در زمان و در مكان مناسب صرف شود و الا صرف كردن بيشترين سرمايه‌ها هم در كوير لم‌يزرع، ثمري ندارد جز اتلاف وقت، اميد و سرمايه.

در واقع بخشي از جناح اصلاح‌طلب با جلو انداختن آقاي خاتمي مي‌خواهد پيروزي موقتي به دست آورد، تا از بن‌بست فعلي و نقد گذشته خلاص شود، غافل از اينكه اين اقدام بيش از پيش بن‌بست را برملا مي‌كند و فرصت لازم را هم براي اصلاح خط‌مشي از كنشگران سياسي مي‌گيرد، ضمن آنكه سرمايه موجود را بيش از پيش مستهلك مي‌كند.
چرا؟ من در اين تحليل مي‌كوشم كه اصلي‌ترين خطوط نقد خود را بر اين سياست‌ها تقديم كنم.

گرچه معمول نيست كه در مقام تحليلگر، آينده را حدس زد و پيش‌بيني نمود، اما تصور مي‌كنم كه اين بار نيز بايد چنين اقدامي را صورت دهم، هرچند پس از گذشتن ماجرا، و تحقق آينده، باز هم مجدداً در همچنان بر همين پاشنه خواهد گرديد.

به نظر بنده ورود به انتخابات سال 1388، از موضع اصلاح‌طلبي فعلاً ممكن نيست. شرط لازم براي ورود از موضع اصلاح‌طلبي، نقد ساختار حقيقي قدرت و نیز تعهد جدي به ساختار حقوقي موجود در قانون اساسي است.
البته اين شرط لازم است ولي كافي نيست. اما اين شرط محقق نمي‌شود به دو دليل روشن:

اول اينكه توازن قوا ميان اصلاح‌طلبان و ساختار حقيقي قدرت در وضعيتي برقرار نيست، تا آنان را قادر به ورود از اين موضع كند.
و دوم اينكه رهبري اصلاحات و به طور مشخص آقاي خاتمي علي‌رغم گفتارش، مطلقاً آمادگي پذيرش نتايج اجراي چنين سياستي را ندارند و اگر هم با اين شعار وارد انتخابات و حتي برنده هم شوند، در عمل خلاف آن عمل خواهند كرد.

البته آقاي خاتمي اين دو موضوع را خوب مي‌داند، و لذا منتظر است كه اتفاقي بيفتد تا توازن قوا در حد ورود به قدرت برقرار شود، اما باز هم قسمت دوم اين شرط محقق نخواهد شد و تجربه گذشته از ايشان نشان داده كه قادر نيست و نمي‌خواهد كه تبعات عملي ورود به چنين سياستي را بپذيرد.

هنگامي كه شرايط براي ورود اصلاح‌طلبان به انتخابات فراهم نيست، هرگونه ورودي از اين موضع موجب از ميان رفتن زمينه‌هاي اصلاح‌طلبي در عرصه سياسي خواهد شد. زيرا شرط لازم اصلاح‌طلبي اين است كه اصلاحات از درون جامعه و به شيوه‌هاي آرام و مسالمت‌آميز صورت گيرد، چنين شرطي وقتي محقق مي‌شود كه روابط اصلاح‌طلبان با ساختار قدرت وارد فاز مقابله و قطع ارتباط نشود. ترديدي ندارم كه حضور آقاي خاتمي در انتخابات چنين نتايجي را ببار مي‌آورد. چرا؟

بيش از هر چيز روشن است كه ساختار حقيقي در شرايط كنوني اجازه ورود اين گروه را به دولت نخواهد داد. مگر اينكه اين اصلاح‌طلبان عزم خود را براي ورود يا رد مشروعيت جزم كنند. با اعلام نامزدي فشارها شروع مي‌شود، همچنان كه الآن هم شده است. قضيه آتش سوزي سينماي خانم حاتمي و عدم اجازه برگزاري جلسه‌اي براي شب يلدا، چيزي نيست كه از ذهن كسي دور بماند، گروه‌هايي كه مي‌خواهند آقاي خاتمي را بياورند، حتي يك نشريه و روزنامه اختصاصي ندارند و به معناي روشن‌تر نمي‌توانند روزنامه‌اي بگيرند (يا اراده آن طرف در اين راه قوي است يا اراده اين طرف ضعيف و يا هر دو)، پس چگونه مي‌خواهند بر صندلي رياست جمهوري تكيه زنند؟»

عبدی در ادامه با پیش بینی این که خاتمي در صورت کاندیداتوری رد صلاحيت مي‌ شود ،نوشته است که حتی اگر خاتمی با حکم حکومتی تأیید صلاحیت شود ، دچار مشکل می شود و افزوده است:

« حال آقاي خاتمي چه خواهد كرد؟ اگر بپذيرد يك مشكل و اگر كنار برود كه چند مشكل دارد. اگر بپذيرد ضمن اينكه زخمي شده، زبانش در اقدامات بعدي هم كوتاه‌تر از اين خواهد شد كه هست...
اگر هم نپذيرد و كنار برود كه اين كار هم نيازمند مواجهه با حكومت است و نيز نااميدي نسبت به اصلاح ساختار سياسي را تشديد مي‌كند. و البته مسئوليت آن متوجه كساني است كه با توپ پر وارد انتخابات مي‌شوند اما به محض رد صلاحيت عقب‌نشيني كرده و خانه‌نشين مي‌شوند به معناي ديگر اين رفتار به نوبه خود زمينه‌ساز رد صلاحيت كردن است. كسي كه با تصور وجود پشتيباني قوي وارد مي‌شود، بايد از ابتدا هزينه رد صلاحيت را براي طرف مقابل خود بسيار سنگين كند و اگر نكرد، در رد صلاحيت خود مسئوليت مشترك دارد.

به هر حال فرض كنيم كه رد صلاحيت نشد، و يا شد و در نهايت وارد انتخابات شد. در اين صورت آيا مي‌خواهند از موضع اصلاحات و دفاع از ساختار حقوقي و نقد ساختار حقيقي وارد انتخابات شوند يا از موضع بهبود نسبي وضع موجود و پذيرش ساختار حقيقي؟

اگر از موضع اصلاح‌طلبي است، همچنان كه گفتم طرف مقابل موضع‌گيري مي‌كند و آقاي خاتمي و دوستانش هم قادر به ادامه اين راه نيستند و اما اگر از موضع پذيرش وضع حقيقي موجود وارد انتخابات مي‌شوند در اين صورت اولاً؛ چنين موضعي قدرت بسيج‌كنندگي مردم براي رأي‌آوري آقاي خاتمي را ندارد و ثانياً؛ بسياري خواهند گفت اگر اصلاحات را از آقاي خاتمي بگيريم، چه ترجيحي به ديگر نامزدها خواهد داشت؟ هيچ. بلكه بسيار هم ضعيف‌تر خواهد بود.

عبدی همچنین پیش بینی کرده بود که اگر خاتمی بيايد، نهایتاً رئیس جمهور نمی شود ، نوشته است:

« بنده احتمال مي‌دهم كه حتي اگر اعتراض هم بكند، دادن پيام تبريك را به رقيب درآمده از صندوق فراموش نخواهد كرد. در هر حال بروز چنين وضعي موجب نااميدي بيشتر مردم و جوانان به اصلاح‌پذيري ساختار حقيقي خواهد شد.

بر فرض بسيار بسيار ضعيف ايشان انتخاب شد، آيا با وضع فعلي و نيز رسانه‌هاي يكسو و مجلس كنوني، چاره‌اي جز انتخاب كابينه‌اي كمابيش مشابه كابينه موجود دارد؟ چگونه مي‌خواهد شكاف قدرت و مسئوليت را به ميزان حداقلي كاهش دهد؟ اجازه دهيد درباره احتمالات آن زمان هيچ نگوييم كه تصور مي‌كنم حتي دوستان و مدافعان حضور آقای خاتمي هم علاقه‌اي به فكر كردن درباره آن جهنم ندارند. من از كنه ذهن دوستان اطلاعي ندارم، اما برايم روشن است كه آقاي خاتمي در درجه اول نمي‌آيد. اگر هم اعلام نامزدي كند، در وسط راه عقب‌نشيني مي‌كند و اگر هم تا پايان در صحنه ماند، كس ديگري رييس جمهور خواهد شد. و اين حضور هيچ دستاوردي ندارد، جز به بن‌بست رسيدن اصلاحات.»

عبدی افزوده است: «هرچه مي‌گذرد تصميم‌گيري آقاي خاتمي بيش از پيش از مدار عقلانيت خارج مي‌شود، زيرا شكاف ميان هزينه‌هاي حضور و عدم حضور بيشتر مي‌شود و زمينه اتخاذ يك عمل عقلاني را از ميان مي‌برد. با گذشت زمان و افزايش فشارها براي آمدن، هزينه عقب‌نشيني زياد مي‌شود يا سعي مي‌كنند اين هزينه را به دوش حكومت بياندازند و آنها هم بي‌ترديد پرداخت مي‌كنند. در عين حال هزينه ورود نيز بيش از گذشته ملموس و قابل محاسبه خواهد شد و آقاي خاتمي در ميان دو سر طيف آمدن و نيامدن با سرعت زياد نوسان خواهد كرد، اين امر در تمام سخنراني‌هاي وي نيز مشهود است.  اين كه كسي بتواند با اين حد از تعارض زندگي كند، جالب است، اما مفيد براي سياست كشور نخواهد بود.»

عباس عبدی در ادامه نامه خود ، حضور اصلاح طلبان در آن مقطع تاریخی در انتخابات را به نفع احمدی نژاد ارزیابی کرده و نوشته است:

«ستاد اطراف آقاي خاتمي علي‌رغم تمام صداقتي كه در ميان بخشي از آنان بويژه دوستان جبهه مشاركت وجود دارد، عملاً آب به آسياب ستاد احمدي‌نژاد و طرفداران انسداد قطعي اصلاحات در جامعه مي‌ريزد.
 انگيزه خير و هدف مطلوب براي توجيه عمل كافي نيست، مهمتر از اين دو عنصر، توان دفاع عقلاني و منطقي از راه و روش و سياست انتخابي است.

برخي افراد، مخالفت جناح حاكم با آمدن آقاي خاتمي را دليلي بر درستي دفاع از ورود ايشان مي‌دانند در حالي كه جناح حاكم در خصوص آمدن و نيامدن خاتمي سه گروه هستند كه دو گروه آنان از منظرهاي متفاوت مخالف آمدن آقاي خاتمي هستند. جناح معتدل‌تر (ناطق نوري و امثالهم) مخالف حضور آقاي خاتمي هستند، زيرا تصور مي‌كنند كه در اين صورت همه جناح متبوع آنان اجبارا بايد پشت احمدي‌نژاد بسيج شوند و حداقل چهار سال ديگر اين دولت را تحمل كنند، و لذا چون خواهان حذف دولت فعلي هستند فكر مي‌كنند كه فقط به آنان اجازه چنين كاري(شکست دادن احمدی نژاد) داده خواهد شد، البته اگر بتوانند.»

عبدی گروه دوم مخالفان را کسانی می داند که می دانند آمدن خاتمی برای نظام هزینه زا خواهد بود و از این رو موافق آمدنش نیستند ولی گروه سوم ، که مشتاق حضور خاتمی است را دولت احمدی نژاد دانسته و نوشته است که دولت، علاقه‌مند به حضور خاتمي است، زيرا هر دو نگراني دو جناح قبلي را محقق مي‌كند و حكم رياست‌جمهوري بعدي را براي آنان دو قبضه مي‌كند... .

عبدی در سال 1387 که این نامه را نوشته ، تأکید کرده است که دوست دارد این نامه "به عنوان سندي مكتوب باشد تا در آينده هر كس مسئول و پاسخگوي ادعاهايي باشد كه مي‌كند " و افزوده است:

«در مورد نامزدي آقاي خاتمي هم گرچه نظراتم را بيان كرده‌ام و حضورش را خيانتي مسلم به جنبش اصلاحات مي‌دانم، اما در صورت حضور، بدون ترديد سكوت خواهم كرد، و همه را به انتظار مشاهده آينده نه چندان دور حواله خواهم داد.»