اما غرب که تاکنون چندین بار اسیر جادوگری های سیاسی صهیونیست های آمریکایی- اسرائیلی شده دیگر حاضر نیست زیر بار فشار دستیابی به "اجماع جهانی" بر علیه این کشور و آن کشور کمر خم کند. پس دست صهیونیست ها بسته مانده است و ناچارند دست به گزینه شوند. گزینه حساسیت زایی جهانی بر سر برنامه هسته ای ایران به عنوان یک ابرقدرت اسلامی حاضر در منطقه مهم خاورمیانه جواب نداد. رژیم اشغالگر قدس یقین کرد که دیگر "گزینه جنگ"روی میز هیچ کشوری نیست حتی اروپا و آمریکا که سال ها به صهیونیست ها به عنوان سگ نگهبان وفادارشان در منطقه نگاه می کردند دیگر حاضر به صرف هزینه های آن چنانی نبودند. پس صهیونیزم دست به کار شد و با ساخت یک فیلم بی اعتبار و ابتدایی خشم مسلمانان جهان را برانگیخت. حال مسلمانان به خروش امده تنها در صورتی ممکن است به فاز آرامش نسبی قبلی بازگردند که غرب از قانون شتر مرغی "آزادی بیان" در شکل فعلی اش کوتاه بیاید.
آمریکا و غرب حاضرند تک تک سفیران شان در دنیا به صلیب کشیده شوند اما آرمان های جهانی که بر پایه دروغ استوار کرده اند زیر سوال نرود. جهان غرب بر پایه دموکراسی به وجود آمد و با دم زدن از ارزش هایی مثل آزادی بیان، آزادی ادیان و یا ارزش های انسانی مثل صلح تاکنون میلیون ها نفر را در جای جای جهان قتل عام کرده است. حمله موفقیت آمیز صهیونیست ها به ارزشمند ترین و باکرامت ترین انسان زمینی، قرار بود همه غرب را بر علیه اسلام بسیج کند. بنا بود ارزش های اسرائیل به عنوان رژیم خونخواری که از زخم زدن به مسلمانان منطقه ترسی ندارد مجددا در چشم مردم اروپا و آمریکا بزرگ شود. اما تا اینجای کار کسی به سرنوشت صهیونیست ها علاقمند نشده بلکه آن چه در معرض خطری جدی قرار گرفته پایه های ارزش های جهان غرب است که هولوکاست را مقدس می شمارند اما تمسخر مریم مقدس را برخواسته از آزادی و ارزش های انسانی می شمارند! انتقاد از فاحشه های هالیوود را نادیده گرفتن کرامت انسان ها می خوانند اما بی احترامی به پیامبر یک و نیم میلیارد مسلمان را از حقوق اولیه هنرنشناسان هالیوودی می دانند!
این آغاز یک جنگ فرهنگی است که به راحتی می تواند اساس دموکراسی غرب را درو کند و به پیش رود. این همان جنگ تمدن های هانتینگتون و فوکویاما است که سال ها تلاش شد به تعویق بیافتد چرا که بنیانگزاران چنین نظریاتی خوب می دانستند غرب برنده چنین جنگی نخواهد بود. شاید پیش از این برخی سیاست پیشه گان گمان می کردند نابسامانی های اقتصادی غرب را از پا در خواهد آورد اما امروز صحنه نشان از یک فروپاشی فرهنگی تاریخی دارد.
شاید بد نباشد یادآوری کنیم صحبت از دنیایی می کنیم که دست بردن در آمارها و اطلاعات بشری را بخشی از ناموس دموکراسی می داند. پس حتی اتکا به آمار یک و نیم میلیاردی مسلمانان نیز می تواند خدعه غرب باشد. مثال نقض این نظریه هم می تواند صحبت های خود لندن نشینان و مردم اروپایی باشد. توجه به سیاست های ضد اسلامی و مهار کننده استفاده از حجاب در مجامع عمومی یا علمی برخی کشورهای غربی نیز جالب خواهد بود. اصولا کسی هزینه مبارزه با یک تفکر یا فرهنگ را در شرایطی که از خطر همه گیری یا اقبال عمومی برخوردار نیست به جان نمی خرد. هیچ حکومت عاقلی نماد حجاب یا مناره و مسجد را در شرایط برابر فرهنگی ممنوع اعلام نمی کند مگر این که اشکالی جدی در محاسبات ارائه شده درکار باشد! اصلا مبارزه با یک دین و نشانه گان اش در حالی که ارزش لایتغیر غرب "آزادی بیان" و "آزادی دین" است چطور با هم قابل جمع هستند؟!
این تناقضات مشهود غربی ها را تا اینجای کار بیچاره کرده تا جایی که عده ای تحت تاثیر تبلیغات رسانه های صهیونیستی گروه های مبارزان صلیبی را راه انداخته و منتظر مبارزه نهایی با اسلام گرایان هستند. اما متاسفانه تا زمانی که نمایندگان چنین جنبشی افرادی مثل "آندرس برویک"، قاتل بی احساس 70 نروژی باشند امیدی به همه گیری چنین اندیشه ای در اروپا یا آمریکا نخواهد بود. از طرفی هزینه پرورش چنین خبائثی دامن غرب را هم می گیرد مثل طالبان که به عنوان مبارزان اسلامیست قرار بود فقط غربی ها را تحریک به صف آرایی در برابر اسلام کنند اما در مقاطعی از کنترل خارج شدند و هواپیماهای جنگی ناتو را دود کردند!
خلاصه این که به نظر می رسد تا اینجای کار هر چه غرب کاشته در آستانه نابودی قرار گرفته است. گزارشات پی در پی یورونیوز از اروپا در قالب مصاحبه با مردم اروپا(!) که ارزش "آزادی توهین به مقدسات سایرین" را غیر قابل تغییر بیان می کنند یا نمایش چهره های بدون ترس و واهمه جنود شیطان از خشم مسلمین، نشان از این دارد که جامعه غربی به هیچ وجه احساس وحدت نمی کند و اصلا دلیلی برای حضور در چنین مبارزه بی حاصلی نمی بیند. از شب گذشته رسانه های غربی وارد فاز جدیدی از جنگ روانی شده اند. نمایش چهره های گریان زنان بلوند اروپایی- آمریکایی که در کشورهای اسلامی گرفتار شده و از دنیا می خواهند به آنها کمک کنند بسیار شبیه رپرتاژ آگهی پلیس پیش از حمله برای نجات گروگان ها در فیلم های هالیوودی است. همه این بازی های رسانه ای برای حفظ کیان صهیون است. صهیونی که نیازمند یک تفکر انسجام بخش جدید جهانی است. صهیونی که در مرزهای اسرائیل هم منزوی شده و با خروش شبه نظامیانی مواجه است که نمی دانند چرا محکوم به زندگی با ترس و ناامنی شده اند.
جنگ تمدن ها همان رویارویی ترسناک آخرالزمانی است که تاکنون بارها در فیلم های هالیوودی به نمایش درآمده... جنگ های سختی که قهرمانان آمریکایی به سختی و با یاری شانس ضمن صرف هزینه های بسیار زیاد پیروزش شده اند اما این بار صحبت از "فیلم های تخیلی" نیست! پیچ تاریخی به انتهای خود نزدیک می شود، عبور سربلند از فتنه های آخرالزمانی را تاکنون، مدیون دعای رسول الله در حق امت اسلام هستیم.