۰۵ مهر ۱۳۹۱ - ۰۹:۲۴
هم از آفتاب

چگونه خادم شویم؟

خيلي وقتها هم شده كه به اين حقير رو زده‌اند كه: "شما، آن طرفها، آشنا نداري...؟" و اينطوري مثلاً خواسته‌اند ميان‌بُر بزنند به كوي دوست! من هم كه البتّه نازك‌دل! روي احدي را زمين نمي‌اندازم، چه برسد به نورچشمهايم ... .
کد خبر : ۸۰۷۸۶
به گزارش سرویس وبلاگ صراط، هم از آفتاب در آخرین به روز رسانی خود نوشت:
 
بارها ديده‌ام عزيزاني را كه از سر عشق و ارادت به حضرت ضامن آهو عليه‌السلام، و با سوداي پوشيدن رداي خدمت حضرتش،‌ به آب و آتش مي‌زنند تا اسمشان براي "كشيك افتخاري" در بيايد.
با كارگزيني آستان قدس اگر صحبت كني، مي‌گويند: "ليستي داريم از چندين هزار نفر متقاضي و چون اولويّت‌ها به نحوي است كه فُلان و بنا به قانون بَهمان ...شرط سنّي بايد X باشد و جنسيِت XY و مدرك تحصيليتان N و حراست آن گفته و حسابداري اين گفته ..." الي آخره! و آخرش هم چيزي دستگيرت نمي‌شود!خيلي وقتها هم شده كه به اين حقير رو زده‌اند كه: "شما، آن طرفها، آشنا نداري...؟" و اينطوري مثلاً خواسته‌اند ميان‌بُر بزنند به كوي دوست! من هم كه البتّه نازك‌دل! روي احدي را زمين نمي‌اندازم، چه برسد به نورچشمهايم ... .
غرض از نوشتن اين پُست، ثبت نام اين عشّاق اهل بيت عليهم السّلام است، براي خدمت‌گزاري حضرت امام رضا عليه السلام، كه البتّه بدون محدوديّت سنّي و جنسيّتي و فارغ از سطح مدرك تحصيلي است؛ ساكنين تمام شهرها هم در اولويّت يكسان هستند، بدون تبعيض!
فقط قبلش، به عنوان معرّفي و يا توافق‌نامه و يا EULA و يا هرچيزي كه دلتان مي‌خواهد، چند كلمه حرف حسابِ اين برادر كوچكتان را گوش كنيد:

حرف حساب يكم: يادتان هست آيه شريفه 169 سوره مباركه آل عمران را؟
وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ
هرگز كشته‌شدگان در راه خدا را مرده‌ مپنداريد، بلكه زنده‌اند و در نزد پروردگارشان روزي مي‌خورند ...
و مي‌دانيد كه حضرت امام هشتم عليه السلام، افضل شهدا هستند و قطعاً از اشرفِ زندگان و روزي‌خوران نزد پروردگار مهربان... . اگر ذرّه‌اي در اين مورد شك كنيم، شيعه بودنمان نقص دارد!

حرف حساب دوم: من، حرم و محدوده خدمت‌گزاري به حضرت ثامن‌الائمه عليهم السلام را فقط همان فضاي محصور در چهارديواري نمي‌دانم كه لزوماً بايد با بازرسي بدني واردش شويد. من، سرتاسر رُبع مسكون اين كره خاكي (و بلكه همه گيتي) را حرم، قلمرو حكومت و سرزمين تحت اشراف حضرتش مي‌دانم، شما غير از اين فكر مي‌كنيد؟!

حرف حساب سوم: خدمت‌گزاري امام رضا عليه‌السلام، فقط چوب‌پر دست گرفتن و ويلچر هُل دادن و درباني و كفشداري و امثال آن نيست؛ گرچه هركدام به جاي خود تلاشي مقدّس و فعاليّتي لازم است، ولي به نظر شما، سرزمين تحت حكومت حضرت عالم آل محمّد صلوات الله عليهم اجمعين، فقط اينها را مي‌خواهد؟!

حرف حساب چهارم: فرض بفرماييد قلب و ديده‌مان بصير شده و حضرتش را چنانچه هست، بر مسند حكومت و ولايت ببينيم؛ حضرت امام علي بن موسي عليهما السلام، حكيمانه و عادلانه فرمانروايي مي‌كنند و مي‌دانيم كه از لوازم عدالت، گذاشتن هر چيزي سر جاي خودش است. به نظر شما، به حكومت و رياست حضرتش زيبنده است كه يك "پزشك" و يا "معلّم" و يا "وكيل" را به جاروكشي بگُمارد و يك "روحاني" يا "وزير" يا "صنعتگر"‌را به كفشداري؟ آري! حقير هم مانند شما مي‌دانم كه هركدام از اين خدمت‌ها در محضر آن مولا، مايه فخر و امتنان است، ولي اگر حرمش را همانطور كه گفتم به گستره جهان، وسيع ببينيم چه؟

حرف حساب آخر:
پزشك گرامي! مطبّ تو، گوشه‌اي از حرم امام رضا عليه السلام است، همانجا خادمي حضرتش را بكن ... خواستي خالص‌تر و ملموس‌تر نوكريش را بكني، همان 12 ساعت در هفته را كه عشقت مي‌كشد اختصاص دهي به خدمت حضرت، توي مطبّت بنشين، و شيعيان حضرتش را رايگان بپذير ... باور كن امام، اين خدمت را از تو بهتر قبول مي‌كند ...
استاد عزيزتر از جان! كلاس درس تو ....
قاضي ارجمند! محكمه قضاوت تو ...
وزير محترم! وزارتخانه تو ...
بانوي خانه‌دار گرامي! خانه تو ...
هنرمند فرهيخته! نگارخانه تو ...
كاسب نازنين! مغازه تو ...
روحاني مكرّم! و يا وكيل معظّم! دفتر كار تو ...
و جوان نازنين! اتاق شخصي تو ...

خوب! با قبول اين شرايط، حالا ثبت نام مي‌كنيم براي خادمي حضرت! عرض كردم هيچ محدوديّتي در ظرفيّت پذيرش نداريم! با هر جنسيّت و تحصيلات و سن‌ّ و شغل و ...! از همين لحظه هم شيفت كشيكتان شروع مي‌شود تا آخر عمر، حضور و غياب هم در ليست آن بالا، لوح محفوظ، ثبت مي‌شود ...
هر كه دارد سر همراهي ما ... بسم الله ...

السّلام عليك،‌ يا عليّ بن موسي الرّضا المرتضي ...