۱۸ مهر ۱۳۹۱ - ۱۱:۲۰

دستگيري زورگيران پژو سوار/ تصادف صد هزار دلاري موتورسيكلت در تهران!/ معماي پيچيده اسيدپاشي به يك زن

روزانه حوادث بسیاری پیرامون ما اتفاق می افتد . از قتل و سرقت گرفته تا کلاهبرداری و خیانت . از اینرو ، تنها جهت مطالعه وقایع صورت گرفته برای زندگی بهتر و عبرت آموزی از این حوادث بخشی از اخبار حوادث جراید را از نظرتان می گذرانیم.
کد خبر : ۸۲۶۸۰

"صراط" - روزانه حوادث بسیاری پیرامون ما اتفاق می افتد . از قتل و سرقت گرفته تا کلاهبرداری و خیانت . از اینرو ، تنها جهت مطالعه وقایع صورت گرفته برای زندگی بهتر و عبرت آموزی از این حوادث بخشی از اخبار حوادث جراید را از نظرتان می گذرانیم.

دستگيري زورگيران پژو سوار

دزدان پژو سوار که با پرسه زنی در شهر زورگیری می کردند، در جریان عملیات تعقیب و گریز با پلیس و شلیک ماموران دستگیر شدند.
هشتم اسفند 1390 فردی با مراجعه به کلانتری 150 تهرانسر به مأموران اعلام کرد که توسط سرنشینان یک دستگاه خودرو پژو 405 نقره ای با چاقو مورد تهدید، ضرب و جرح و نهایتا سرقت وجوه نقد همراه قرار گرفته است.
با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع «سرقت به عنف» و به دستور بازپرس شعبه ششم دادسرای امور جنایی تهران ، پرونده جهت رسیدگی تخصصی در اختیار اداره پنجم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
با ارجاع پرونده به اداره پنجم پلیس آگاهی، مالباخته در شرح ماجرا به کارآگاهان گفت: شامگاه هشتم اسفند ماه سال گذشته در جاده مخصوص کرج، به سمت میدان آزادی سوار یک دستگاه خودرو پژو 405 نقره ای با سه سرنشین شدم؛ در بین مسیر، ناگهان دو نفر از سرنشینان پژو با تهدید چاقو و قمه به سمت من حمله ور شده و در حالیکه گلوی مرا با چاقو زخمی کرده بودند اقدام به سرقت تمامی وجوهات نقد، گوشی تلفن همراه، مدارک شناسایی و... كرده و پس از سرقت و با ضربات پا مرا در مکانی خلوت در حوالی شهرک اکباتان از ماشین پیاده و به سرعت از محل متواری شدند.
در ادامه رسیدگی به این پرونده، کارآگاهان با بررسی سرقت های مشابه اطلاع پیدا کردند که در مناطق مختلف سطح شهر تهران بویژه در غرب و شمال غرب تهران، سرنشینان یک دستگاه خودرو پژو 405 نقره ای رنگ، در پوشش مسافرکشی و غالبا در تاریکی شب اقدام به سرقت و زورگیری از شهروندان می نمایند.
با ارجاع پرونده های مشابه به پلیس آگاهی و مراجعه مالباختگان به اداره پنجم، با توجه به مشخصات ارائه شده از سوی مالباختگان، کاراگاهان اطمینان پیدا کردند که تمامی سرقت ها توسط یک گروه سه نفره از سارقان خشن انجام شده که در سرقت های خود، علاوه بر سرقت اموال و وجوه نقد مالباختگان ، اقدام به ضرب و جرح افراد با استفاده از چاقو ، پنجه بوکس و... می نمایند.
یکی از مالباختگان به کارآگاهان اظهارداشت: ساعت 11:00 روز سه شنبه 9 اسفند ماه سال 90، در ابتدای بلوار لاله و به مقصد میدان آزادی سوار یک دستگاه خودرو پژو 405 نقره ای رنگ با سه سرنشین شدم ابتدا یکی از سرنشینان خودرو به بهانه اینکه من برای خواهرش ایجاد مزاحمت کرده ام اقدام به گرفتن گوشی تلفن همراهم کرد و زمانیکه قصد داشتم تا در برابر آنها مقاومت كنم با ضربات پنجه بوکس، مشت و سیلی و تهدید چاقو، جیب هایم را خالی و پس از سرقت کیف دستی حاوی مدارک و... در نزدیکی جاده قدیم از ماشین به بیرون پرتابم کرده و به سرعت از محل متواری شدند.
با توجه به وقوع سرقت های به عنف توسط سرنشینان یک دستگاه خودرو پژو 405 نقره ای رنگ، مشخصات خودرو به همراه تصاویر بدست آمده از چهره نگاری، در اختیار واحدهای گشت پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته تا اینکه واحد گشت آگاهی در حین گشتزنی در جاده مخصوص کرج ـ نرسیده به میدان آزادی به یک دستگاه پژو 405 نقره ای رنگ با سه نفر سرنشین مرد مشکوک می شود با وجود صدور دستور ایست توسط پلیس، راننده پژو بدون توجه به دستور مأموران اقدام به فرار از محل كرده و نهایتا پس از حدود یک ساعت تعقیب و گریز، در خیابان آزادی متوقف می شود که با این وجود، سرنشینان پژو قصد متواری شدن از محل را داشتند که نهایتا دو نفر از آنها به اسامی «بهمن . س» 21 ساله و «ناصر . ش» 22 ساله با رعایت قانون بکارگیری سلاح و طی تیراندازی توسط مأموران گشت آگاهی دستگیر می شوند که در زمان دستگیری، «بهمن» بر اثر اصابت گلوله مجروح می شود.
با دستگیری متهمان و در بازرسی از خودروي آنها، علاوه بر کشف انواع سلاح سرد، مقادیری از اموال مسروقه از قبیل چندین دستگاه تلفن همراه، وجوهات نقد، انگشتر و گردنبند طلا و ... نیز کشف می شود.
با انتقال متهمان دستگیر شده به اداره پنجم پلیس آگاهی و آغاز تحقیقات، هر دو متهم به دهها فقره زورگیری از شهروندان در پوشش مسافرکشی اعتراف و در اظهارات خود عنوان کردند که با تشکیل گروهی سه نفره و به سرکردگی یکی از مجرمان سابقه دار به هویت «سعید . ن» 21 ساله که در لحظه دستگیری از محل متواری شده است ، اقدام به زورگیری كرده اند.
با توجه به اعترافات متهمان و دعوت از مالباختگان، هر دو متهم از سوی دهها مالباخته مورد شناسایی قرار گرفتند.
در ادامه تحقیقات جهت دستگیری متهم متواری پرونده، کارآگاهان اداره پنجم اطلاع پیدا کردند که «سعید . ن» یکی از مجرمان سابقه داری است که پیش از این و به اتهام «تهدید و ایراد ضرب و جرح عمدی با چاقو»، «مشارکت در سرقت به عنف» و «شرب خمر» دستگیر و روانه زندان شده و در حال حاضر نیز به اتهام مشارکت در سرقت مسلحانه یک طلافروشی در منطقه نصیرآباد رباط کریم تحت تعقیب اداره یکم پلیس آگاهی قرار دارد.
برابر اطلاعات پرونده سرقت مسلحانه تحت رسیدگی در اداره یکم، در خرداد ماه سال 1390 هفت سارق مسلح به سلاح کمری اقدام به سرقت از یک طلافروشی در منطقه نصیرآباد رباط کریم كرده و پس از شلیک سه گلوله و سرقت از طلافروشی، با چهار دستگاه موتورسیکلت از محل متواری می شوند که کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی تهران بزرگ در ادامه رسيدگی به این پرونده موفق به دستگیری شش نفر از سارقان مسلح شده و «سعید . ن» به عنوان تنها عضو متواری این پرونده همچنان تحت تعقیب آنها قرار داشت.
با توجه به متواری بودن «سعید» و زندگی کاملا مخفیانه وی، اقدامات گسترده پلیسی جهت دستگیری متهم آغاز و سرانجام کارآگاهان پلیس آگاهی اطلاع پیدا کردند که وي در حالیکه در یک نزاع و درگیری دسته جمعی با تعداد دیگری از مجرمان سابقه دار منطقه اسلامشهر درگیر شده، مورد اصابت ضربات چاقو قرار گرفته و به بیمارستان منتقل شده است بلافاصله کارآگاهان با مراجعه به بیمارستان، «سعید . ن» را شناسایی و پس از بهبودی کامل، وی را ضمن انجام هماهنگی های لازم با مقام قضایی به اداره پنجم منتقل می كنند.
با انتقال متهم به اداره پنجم و آغاز تحقیقات، «سعيد» علاوه بر اعتراف صریح به نقش و مشارکت خود در سرقت مسلحانه طلافروشی، به تشکیل گروه زورگیری و دهها فقره زورگیری و با همدستی «بهمن . س» و «ناصر . ش» اعتراف می كند.
سرهنگ علی غیاثوند معاون مبارزه با سرقت های خاص پلیس آگاهی تهران بزرگ با اعلام این خبر، اظهارداشت: با توجه به اعترافات صریح متهمان به جرایم خود و با صدور قرار قانونی مناسب از سوی مقام محترم قضایی، هر سه متهم جهت انجام تحقیقات تکمیلی و شناسایی دیگر جرایم ارتکابی در اختیار اداره پنجم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته اند.
 
--------------------------------------------------------------------------------
 درخواست طلاق به دليل از دست ندادن شغل  
 
 زن جواني در دادگاه خانواده با بيان اينكه آنقدر براي ادامه تحصيل سختي كشيده‌ام كه حاضر نيستم در آينده خانه‌دار باشم، گفت: با به دنيا آمدن پسرم ديگر شوهرم اجازه نمي‌دهد به كارم ادامه دهم، در حالي كه او از ابتدا مي‌دانست كه اين كار چقدر برايم اهميت دارد به همين دليل خواهان جدايي از شوهرم هستم.
به گزارش ايسنا، زن جواني در دادگاه خانواده حضور يافت و درخواست طلاق از شوهرش را به قاضي دادگاه ارائه كرد. اين زن كه 37 سال سن داشت، خطاب به قاضي گفت: در يك مهماني با شوهرم آشنا شدم و تا قبل از به دنيا آمدن فرزندمان از اين آشنايي بسيار خوشحال بودم،‌ زيرا آشنايي با همسرم نوعي پيشرفت در تحصيلاتم را به وجود آورد اما اكنون ديگر مانند گذشته به همسرم علاقه ندارم.وي ادامه داد: قبل از به دنيا آمدن پسرمان شاغل بودم، البته شوهرم بارها غير مستقيم گفته بود كه دوست ندارد به سر كار بروم اما من حرف‌هايش را جدي نمي‌گرفتم، زيرا از اول مي‌دانست كه به شغلم علاقه زيادي دارم.اين زن جوان خاطرنشان كرد:‌ از زماني كه پسرم به دنيا آمد، شوهرم گفت كه ديگر حق نداري به سر كار بروي، من نيز تا يك سالگي پسرم صبر كردم، تا شايد از حساسيت شوهرم كم شود، اما اين گونه نشد و او روز به روز نسبت به شغلم حساس‌تر مي‌شد.
وي افزود: شوهرم اعتقاد دارد كه فقط من بايد از پسرم نگهداري كنم و حتي اجازه نمي‌دهد مادرم اين كار را انجام دهد، حساسيت او آنقدر زياد است كه گاهي اوقات من نيز دچار استرس مي‌شوم. اين زن 37 ساله بيان كرد: از شوهرم خواستم كه براي پسرمان پرستار بگيريم، تا من بتوانم به تدريسم ادامه دهم اما او مخالفت كرد. من نيز به دليل اين كه براي ادامه تحصيلم بسيار سختي كشيدم حاضر نيستم به همين راحتي موقعتيم را از دست بدهم. البته تربيت پسرم برايم اهميت زيادي دارد، احساس مي‌كنم كه شوهرم با من سر اين موضوع لج كرده است.زن جوان گفت: مهريه‌ام 14 سكه بهار آزادي است و نياز به آن ندارم، تنها خواهان طلاق هستم، زيرا زندگي ما متاسفانه مانند گذشته نيست و لج بازي جاي خود را به علاقه داده است.
قاضي دادگاه بعد از شنيدن اظهارات زن جوان به دليل عدم حضور مرد در دادگاه حكمي مبني بر طلاق صادر نكرد.
 
-------------------------------------------------------------------------------
تصادف يكصد هزار دلاري يك موتورسيكلت در تهران!

رييس بازرسي پليس راهور تهران از رخداد تصادف جرحي يك موتورسوار با يكصد هزار دلار وجه نقد در پايتخت خبرداد.
سرهنگ احمد عسگري‌نژاد افزود: مقارن ساعت 13 ظهر امروز يك فقره تصادف جرحي بين راكب موتورسيكلت هوندا 125 سبز رنگ كه فردي 52 ساله بود در شمال به جنوب بزرگراه چمران زير پل ملاصدرا گزارش شد.
وي افزود: بر اساس اعلام شاهدان يك دستگاه خودروي پرايد از عقب به اين موتورسيكلت برخورد كرده و موتورسيكلت مذكور نيز پس از انحراف به يك دستگاه خودرو «آزارا» برخورد و نهايتا واژگون شده و خودرو پرايد نيز از محل متواري مي‌شود.
رييس بازرسي پليس راهور تهران تصريح كرد: راكب موتورسيكلت به علت شدت جراحات وارده به خصوص در ناحيه سر و صورت در پي اين حادثه مجروح شد كه هم‌اكنون در بيمارستان رسول اكرم (ص) بستري شده است.
عسگري‌نژاد به ايسنا گفت: در پي اين حادثه افسر كارشناس تصادفات، "سروان ايرج محمدي" در صحنه حاضر و حين بررسي صحنه تصادف و علت وقوع، متوجه وجود بسته‌اي مشكوك در داخل كاپشن راكب موتورسيكلت مي‌شود كه در بازبيني به عمل آمده، تعداد يكصد هزار قطعه اسكناس 100 دلاري (معادل يكصد هزار دلار) در داخل اين بسته كشف مي‌شود.
وي تاكيد كرد: افسر تصادفات پس از اين امر مراتب را از طريق بيسيم به پليس 110 اطلاع داده و با حضور ماموران كلانتري 137 شهرك قدس، موضوع صورتجلسه‌ و دلارهاي مكشوفه نيز تحويل كلانتري مي‌شود.
رييس بازرسي پليس راهور تهران با تاكيد بر اينكه قطعا صداقت و امانتداري مامور پليس راهور تهران قابل تقدير است، به شهروندان توصيه كرد: اكيدا از جابجايي پول و اشياي قيمتي با موتورسيكلت با توجه به ايمني نامناسب اين وسيله نقليه خودداري كنند؛ از سوي ديگر در تصادف ياد شده نيز كلاه ايمني كه راكب موتورسيكلت از آن استفاده كرده بود، به علت غيراستاندارد بودن در كاهش جراحات وارده تاثيري نداشته است. لذا توصيه مي‌كنيم حتما راكبان موتورسيكلت از كلاه‌هاي ايمني استاندارد استفاده كنند.
 
--------------------------------------------------------------------------------
اعتراف زن 21 ساله به سوزاندن جسد
 
زن ۲۱ ساله اي که متهم به قتل و سوزاندن جسد همسر ۶۳ ساله اش است در حضور مقام قضايي ضمن تشريح چگونگي ارتکاب جنايت گفت: پيشنهاد سوزاندن جسد را راننده آژانس به من داد!
عقربه هاي ساعت، ۱۲ ظهر را نشانه گرفته بود که خودروي و پليس جنايي مقابل آپارتماني در خيابان پاستور مشهد توقف کرد. لحظاتي بعد و به دستور قاضي ويژه قتل عمد، «مهتاب» زن جواني که متهم اصلي يک پرونده جنايي است در حالي که حلقه هاي قانون بر دستانش خودنمايي مي کرد و توسط پليس زن هدايت مي شد از خودروي و پليس پياده شد.
او نگاهي به اطراف افکند و در سکوت تنهايي خود فرو رفت. چند روز قبل او در طبقه همکف همين ساختمان دست به جنايتي فجيع زده بود و همسر ۶۳ ساله اش را با ضربات کارد کشته بود. «پلمب ساختمان را باز کنيد!» اين دستوري بود که قاضي «علي موحدي راد» صادر کرد و رشته افکار مهتاب را از هم گسيخت.
وقتي در واحد آپارتماني گشوده شد وضعيت پذيرايي و اتاق ها به هم ريخته بود، مهتاب پس از ارتکاب جنايت هنوز فرصت نکرده بود آثار جرم را از بين ببرد چرا که او ساعاتي بعد ازسوزاندن جسد در چنگ قانون گرفتار شده بود. در ميان لوازم به هم ريخته، چند قطره خون کنار سقف و گوشه پذيرايي اولين موضوعي بود که توجه مقام قضايي و افسر پرونده را به خود جلب کرد. با دستور قاضي ويژه قتل عمد، ابتدا کارآگاه احسان حسن نژاد (افسر پرونده) به تشريح چگونگي ارتکاب جنايت و دستگيري متهم پرداخت و خلاصه اي از پرونده را توضيح داد.
در ادامه بازسازي صحنه جنايت «مهتاب» متهم رديف اول اين پرونده جنايي در برابر دوربين قوه قضاييه ايستاد و با اين توصيه حجت الاسلام موحدي راد که مواظب اظهارات خود باشيد و حقيقت ماجرا را بيان کنيد لب به سخن گشود.
او که از ارتکاب اين جنايت هولناک ابراز پشيماني مي کرد و اشک در چشمانش حلقه زده بود ضمن اعتراف صريح به قتل عمدي گفت: از مدتي قبل و توسط يک موسسه کاريابي به عنوان پرستار همسر مقتول در اين منزل مشغول کار شدم اما پس از مدتي که همسر پيرمرد فوت کرد او مرداد ماه گذشته مرا به عقد موقت خود درآورد ولي زندگي ما دوامي نداشت.
او مدام به من توهين مي کرد و همين موضوع موجب اختلافات شديدي بين ما شد تا اين که شب حادثه باز هم اين ماجرا تکرار شد. مهتاب در حالي که به اتوي شکسته اي که وسط اتاق خواب افتاده بود اشاره مي کرد افزود: همسرم وقتي عصباني شد اين اتو را به سمت من پرت کرد ولي اتو به زمين خورد و شکست، من قصد داشتم از خانه بيرون بروم که او مانعم شد و در ساختمان را قفل کرد من هم که ديگر تحملم را از دست داده بودم ناگهان کاردي را از آشپزخانه برداشتم و ضربه اي به شکمش زدم اما وقتي باز هم او به فحاشي ادامه داد ديگر نفهميدم چه مي کنم ضربات متعدد ديگري هم به نقاط مختلف بدنش وارد کردم...
قاضي ويژه قتل عمد پرسيد طبق نظريه پزشکي قانوني چند جراحت سطحي نيز روي سر همسرت وجود داشت آن جراحت ها چگونه به وجود آمد؟ متهم به قتل پاسخ داد: من ضربه اي به سر او نزدم اما هنگامي که او با ضربات کارد من مجروح شده بود و در حالي که خون از بدنش بيرون مي آمد چند بار از روي زمين بلند شد اما هر بار با پشت سرش روي شوفاژ مي افتاد که آن زخم ها ايجاد شد.
در اين هنگام مقام قضايي به لکه بزرگ خون و آثار سوختگي روي تشک و فرش اشاره کرد و از متهم خواست تا در اين باره نيز توضيح بدهد. مهتاب گفت: پس از قتل، خانه بوي خون گرفته بود و حالم به هم مي خورد. اول اسپند دود کردم تا بوي خون را احساس نکنم اما نشد به همين خاطر آتش اسپندها را روي فرش و خون هاي روي تشک ريختم تا آتش بگيرد و بو را از بين ببرد.زن ۲۱ ساله سپس در پاسخ به سوال قاضي درباره لکه هاي خون زير سقف و گوشه پذيرايي نيز گفت: وقتي چاقوي خون آلود در دستم بود وارد پذيرايي شدم که آن خون ها از روي دستم و يا چاقوي خون آلود دراطراف پذيرايي ريخته است.
متهم اين پرونده جنايي در ادامه ماجراي جنايت نيمه شب خود افزود: وقتي فهميدم او را کشته ام چند ساعت فکر کردم که جسد را چه کار کنم. چمدان مسافرتي را برداشتم و جسد را داخل آن جا دادم بعد از آن هم به تاکسي تلفني زنگ زدم و از راننده خواستم مرا به قوچان ببرد اما در نزديکي سه راه فردوسي پشيمان شدم و از راننده خواستم به شهر بازگردد و مرا مقابل يک هتل آپارتمان پياده کند.
آن شب شماره تلفن راننده جوان را از او گرفتم و صبح روز بعد دوباره به منزلم بازگشتم. چمدان حاوي جسد را داخل کيسه اي گذاشتم و دوباره به همان راننده زنگ زدم که در ۲۰ کيلومتري جاده مشهد - چناران وقتي از او خواستم تا کمک کند چمدان را از صندوق عقب بيرون بيندازيم. او متوجه قتل شد و بعد از آن هم به من پيشنهاد کرد تا جسد را بسوزانم. او مرا به پمپ بنزين برد و با تهيه بنزين دوباره به محل انداختن جسد در زير پل جاده بازگشتيم و جسد را آتش زدم که صورت و دست هايم نيز سوخت.
سپس راننده ۲۵ ساله مرا به درمانگاه برد و از من خواست تا به کسي چيزي نگويم.
قرار بود شب او براي از بين بردن آثار قتل نيز به منزلم بيايد که مأموران مرا دستگير کردند. گزارش خراسان حاکي است: بررسي سوابق راننده آژانس نيز مشخص کرد که او داراي چندين فقره سابقه است و به گفته خودش ماه ها نيز در زندان تحمل کيفر کرده است.
مقام قضايي معتقد بود در حالي که رانندگان آژانس از معتمدترين و زحمتکش ترين اقشار جامعه هستند اما نفوذ چنين افرادي در ميان رانندگان متدين و معتمد گاهي موجب سلب اعتماد عمومي مي شود. بنابراين بايد دستگاه هاي نظارتي در تأييد صلاحيت اين افراد با دقت بيشتري عمل کنند تا خدا نکرده تخلف فرد خاصي موجب زير سوال رفتن خدمات ارزشمند رانندگان آژانس تلفني نشود. چرا که متأسفانه در خصوص جذب راننده هيچ گونه نظارت ويا کنترلي از سوي دستگاه هاي ذيربط صورت نمي گيرد وتنها معيار گزينش توسط مديران آژانس تأهل وداشتن خودرو است که اين روند بايد اصلاح شود.
بنابراين گزارش، در حالي که هنوز اولياي دم مقتول که در خارج از کشور زندگي مي کنند شکايتي را در اين باره به دستگاه قضايي اعلام نکرده اند، قاضي علي موحدي راد با صدور دستور بازداشت موقت، متهم اصلي اين پرونده را در اختيار کارآگاهان پليس آگاهي خراسان رضوي قرار داد تا پس از طي مراحل قانوني روانه زندان شود.
عصر چهارم مهر جسد سوخته اي زير يک پل در ۲۰ کيلومتري محور مشهد - چناران کشف شد و در حالي که تحقيقات مقام قضايي در اين باره ادامه داشت چند ساعت بعد راننده ۲۵ ساله يک خودرو آژانس تلفني به کلانتري احمد آباد رفت و ماجراي اين جنايت را فاش کرد. او گفت: قرار بود به زن ۲۱ ساله کمک کنم اما وقتي با يکي از دوستانم مشورت کردم پشيمان شدم و خودم را به پليس معرفي کردم. با راهنمايي راننده جوان، متهم به قتل نيز در منزل مسکوني اش دستگير شد و به جرم خود اعتراف کرد.
--------------------------------------------------------------------------------
معماي پيچيده اسيدپاشي به يك زن

معماي اسيدپاشي جوان ناشناس به زن جوان با فرضيه‌هاي پليسي و قضايي پيچيده‌تر شد. اين زن مي‌گويد: شوهرش مهاجم مرموزی را اجير كرده است تا اين جنايت اسيدي را اجرا كند.
روز يكشنبه 28 شهريورماه سال جاري زن 28ساله‌اي در حالي كه بخش‌هايي از سر و گوش‌هايش باندپيچي شده بود، خود را به كلانتري108 نواب رساند و گفت: ساعت 11:30 امروز زماني كه در خانه تنها و سرگرم كار بودم، مردي چندين‌بار با سكه در خانه را محكم زد از آنجا كه چند روز پيش شوهرم آيفون خانه را برداشته بود، نتوانستم آن مرد را ببينم ابتدا پرسيدم چه كسي است. مرد جوان گفت كه يك لحظه در را باز كنید. من كه دستپاچه شده بودم در را باز كردم. مردي 30 ساله كه لباس سياه‌رنگ مخصوص تعميركارها را به تن داشت روبه‌رويم ايستاده بود. وي ناگهان نايلون پر از مايعي را كه در دستش بود به سمت من پاشيد. سوزش دردناكي همه وجودم را گرفت. احساس مي‌كردم بدنم آتش گرفته است. وي افزود: خواهرم در طبقه پائين آپارتمان ما زندگي مي‌كند. سريع، فريادزنان وارد راهرو شدم و فرياد زدم سوختم، سوختم كه خواهرم به سراغم آمد و مرا به نزديكترين بيمارستان برد.
اين زن جوان گفت: «بعد از پاشيده شدن اسيد ديگر آن مرد را نديدم صداي پاهايش را شنيدم وي با سرعت زياد از پله‌ها پائين رفت و پا به فرار گذاشت. در بيمارستان وقتي شنيدم به من اسيدپاشي شده است باور نمي‌كردم كه شوهرم تهديدهايش را عملي كند چرا كه وي نزديك به 6 ماه بود، مرتب مرا به مرگ تهديد مي‌كرد و حتي يك بار به قصد كشتن من، به جانم افتاد اما خواهرم سررسيد و مرا نجات داد. قرباني اسيدپاشي گفت: اوايل زندگي شوهرم مرد خيلي خوبي بود اما دخالت‌هاي بي‌مورد مادر و خواهرش باعث شد كه عبدالرضا اخلاق و رفتارش تغيير كند و با من بناي ناسازگاري بگذارد.
اكنون به شوهرم و همسر سابقش مظنون هستم، چرا كه چند روز پيش نيز همسر سابقش مرا تهديد به مرگ كرد و فهميدم كه عبدالرضا سراغ همسر اولش رفته و با هم رابطه خوبي دارند. اين زن به پليس گفت: هيچ‌كس جز شوهرم با همسر سابقش نمي‌توانند به صورتم اسيدپاشي كرده باشند و مي‌خواهم مقصر شناسايي و مجازات شود. وقتي ماجراي اين اسيدپاشي پيش روي بازپرس شعبه15 دادسراي هاشمي قرار گرفت تيمي از تجسس پليس كلانتري مأموريت يافت تا پرده از معماي اين جنايت اسيدي بردارد. در نخستين گام پليسي، عبدالرضا بازداشت شد. اما وي ادعا كرد از چگونگي اسيدپاشي اطلاعي نداشته و بي‌گناه است. وي با پذيرفتن اينكه اختلافاتي با همسرش داشته ادعا كرد هيچ‌گاه توطئه‌اي براي چنين اقدامي هولناك نداشته است.
يك وكيل دادگستري معتقد است كه جرم اسيدپاشي يك جرم عاطفي - خانوادگي است كه مربوط به معضلات خانوادگي است. وي تأكيد دارد كه نمي‌توان مجازات معيني را براي جرم اسيدپاشي در قانون لحاظ كرد.
نعمت احمدي درباره جرم اسيدپاشي اظهار كرد: يكي از شنيع‌ترين و وحشيانه‌ترين جرايم، جرم اسيدپاشي است. اين جرم داراي آثار فراوان جسمي و روحي است كه ماندگاري آن نيز فراوان است اما معتقدم كه براي اين جرم نمي‌توان جرم‌انگاري ويژه‌اي در قانون داشت.
اين حقوقدان در پاسخ به سؤالي مبني بر اين‌كه آيا مي‌توان براي جرم اسيدپاشي، مجازات اعدام را در نظر گرفت؟ با بيان اين‌كه مجازات بايد متناسب با جرم باشد، گفت: جرم اسيدپاشي علاوه بر اين‌كه جسم قرباني را آزار مي‌دهد روح وي را نيز از بين مي‌برد. معتقدم نمي‌توان براي هر جرمي مجازات اعدام را درنظر گرفت. شخصاً مخالف مجازات اعدام براي جرم اسيدپاشي هستم.
وي با بيان اين‌كه با مجازات قصاص براي جرم اسيدپاشي نيز مخالف هستم، ادامه داد: معتقد نيستم كه براي جلوگيري از اين جرم بايد فرهنگ‌سازي شود زيرا در مورد جرايم، فرهنگ‌سازي معنا نمي‌دهد!
احمدي با تأكيد بر اين‌كه جرايم محصول زندگي اجتماعي انسان‌ها است، اظهار كرد: اجتماع بايد آرام شود و اگر اجتماع تلاطم نداشته باشد طبيعتاً نوع جرايم هم تغيير مي‌كند.
اين وكيل دادگستري با بيان اين‌كه جرم اسيدپاشي داراي مجازات متفاوت است، ادامه داد: نمي‌توانيم مجازات معيني را براي اين جرم در نظر بگيريم چرا كه انطباق ماده قانوني با نوع اسيدپاشي كه در جامعه به وقوع مي‌پيوندد و همچنين ميزان آن و جراحت وارده بر قرباني و خانواده‌اش متفاوت است.
اين حقوقدان تصريح كرد: مجازات‌ها بايد بتوانند بازدارنده باشند و اگر با جرمي سر و كار داريم كه امكان جلوگيري از آن جرم در جامعه وجود ندارد به چه صورت مي‌توانيم به دنبال بازدارندگي از آن جرم باشيم؟
وي در پايان تأكيد كرد: از جمله عوامل وقوع جرم اسيدپاشي، دسترسي آسان به اسيد است.

گفت‌وگو با قرباني اسيدپاشي

هنوز باور ندارد در چشم بر هم زدن چهره‌اش تغيير كرده است، مدام مي‌گويد علاقه‌اي براي ايستادن در جلوي آيينه ندارد، هر جمله بغضي در گلويش مي‌فشاند.

جايي كار مي‌كني؟
خانه‌دارم.

چند ساله‌اي؟
28 ساله.

از روز اسيدپاشي بگوييد.
روز حادثه در آشپزخانه سرگرم كار بودم كه مردي با سكه چندين بار در را محكم زد وقتي در آپارتمان را باز كردم وي بدون اينكه حرفي بزند اسيد داخل پلاستيك سياهي را به صورتم پاشيد.

مي‌گويي به شوهرت و همسر اولش مشكوكي؟
بله. احتمال مي‌دهم آنها مرد غريبه‌اي را براي اسيدپاشي به صورتم اجير كرده باشند.

زن دوم شوهرت هستي؟
بله زماني كه شوهرم از زن اولش جدا شد من مستأجر آنان بودم كه وي به من پيشنهاد ازدواج داد. آن زمان وقتي ديدم كه عبدالرضا مرد مهربان و خوبي است پذيرفتم و با هم ازدواج كرديم.

عبدالرضا چه اختلافي با همسرش داشت؟
نمي‌‌دانم اما هميشه دعوا داشتند.

و حالا چي؟
انگار مدتي است آنان هر از گاهي با يكديگر قرار ملاقات مي‌گذارند.

مطمئني؟
چند روز پيش از اين اسيدپاشي كه در خانه بودم موبايلم زنگ خورد وقتي گوشي را برداشتم ديدم كه از پمپ بنزين نزديك خانه‌مان با من تماس گرفتند و گفتند كه زني به آنجا مراجعه كرده و مدعي شده است كه از طرف من براي گرفتن كارت بنزين شوهرم به پمپ‌بنزين رفته است. من نيز بلافاصله به آنجا رفتم و ناگهان در كمال ناباوري با فاطمه همسر سابق شوهرم روبه‌رو شدم. در همان جا با هم دعوا كرديم و فاطمه مرا به مرگ تهديد كرد و گفت كه شوهرم به وي گفته براي گرفتن كارت سوخت به پمپ بنزين برود.

كارت سوخت چرا در پمپ بنزين بود؟
شوهرم بنزينش را مي‌فروخت براي همين كارتش را در اختيار مسئولان پمپ گذاشته بود.

با وجود اينكه شوهرت تورا به مرگ تهديد مي‌كرد تو باز در خانه‌اش زندگي مي‌كردي؟
من وي را از ته قلب دوست دارم و از طرفي من و عبدالرضا دو بچه 3 و 4 ساله داريم و همسرم مرد خوبي است فقط دخالت‌هاي خانواده‌اش زندگي ما را به تباهي كشانده است.

وضعيت مالي شوهرت خوب است؟
مناسب است. عبدالرضا بنگاه مسكن دارد.

اگر مشخص شود اسيدپاشي زير سر شوهرت است. باز با وي زير يك سقف مي‌ماني؟
سكوت، با خنده مي‌گويد: دوستش دارم ما دو بچه شيرين داريم و مشترك هستيم. مجبورم به زندگي با وي ادامه بدهم.

بنابر اين گزارش با توجه به ادعاي بي‌گناهي شوهر اين زن در توطئه اسيدپاشي پليس مأموريت دارد تا با تحقيق از زن اول اين مرد يا شاخه‌هاي ديگر تحقيقاتي اسيدپاش ناشناس را رديابي كرده و پرده از اين معماي پيچيده بردارد.
 
--------------------------------------------------------------------------------
انفجار شديد گاز در منزل مسکوني

انفجار شديد گاز شهري در يک منزل مسکوني در مشهد، يک مجروح بر جا گذاشت.
سرپرست حوزه ۲ آتش نشاني مشهد شب گذشته در گفت وگو با خراسان درباره اين حادثه، اظهار داشت: ساعت ۱۸ روز دوشنبه، انفجار شديد گاز شهري در يک منزل مسکوني واقع در انتهاي بولوار عبدالمطلب، کوي قائم به سامانه ۱۲۵ اعلام شد که متعاقب آن آتش نشانان ايستگاه هاي ۱۲، ۳ و ۱۰ به محل حادثه اعزام شدند .
شادي با بيان اين که در زمان انفجار يک زن در اين منزل خواب بوده است، افزود: اين انفجار شديد باعث تخريب حدود ۴۰درصدي اين واحد مسکوني و گرفتار شدن اين زن در زير آوار شده بود که تا قبل از رسيدن آتش نشانان، همسايه ها زن را از زير آوار خارج کرده بودند.
 
--------------------------------------------------------------------------------
خودزني جواني به مرگ وي منجر شد

جوان ۲۴ساله اي پس از يک مشاجره جزئي با خواهرش اقدام به خودزني کرد و جان سپرد.
اين حادثه بعدازظهر يکشنبه گذشته در بولوار بهمن مشهد هنگامي رخ داد که جوان ۲۴ساله در منزل مسکوني اش و در حالي که تعدادي از بستگان نزديکش مهمان او بودند با خواهر خود و به دليل يک اختلاف جزئي به مشاجره پرداخت. در پي اين مشاجره لفظي، جوان مذکور ناگهان کاردي را از آشپزخانه برداشت و ضربه اي با آن به ران خود وارد کرد.
درحالي که همسر و ديگر افراد حاضر در محل نگران وضعيت مجروح بودند و قصد داشتند با بستن دستمال در محل جراحت از خون ريزي جلوگيري کنند فرد مجروح از همسايه اش خواست تا با پزشک تماس بگيرد اما وقتي ماموران اورژانس به محل رسيدند جوان مجروح روي پله هاي منزل و بر اثر عوارض ناشي از اصابت چاقو جان باخته بود.
با مرگ اين جوان، ماموران کلانتري خواجه ربيع در جريان موضوع قرار گرفتند و با حفظ صحنه حادثه، مراتب را به قاضي علي موحدي راد (قاضي ويژه قتل عمد) اطلاع دادند. به دستور مقام قضايي، جسد متوفي براي انجام معاينات و تعيين علت دقيق مرگ به پزشکي قانوني انتقال يافت.