۱۶ مرداد ۱۳۸۹ - ۱۲:۱۶

بررسی نسبت «فتنه سبز» با «تحریم سیاه»

کد خبر : ۸۹۱۲
فتنه گران داخل و دشمنان خارج در يک رويکرد هماهنگ و با تقويت رفتار يکديگر در يک دور باطل، مجددا طرح براندازي را مورد آزمون قرار داده اند، رفتار فرصت طلبانه هر کدام از دو مولفه همسو به تقويت رفتار هنجارشکنانه اي در طرف مقابل منجر شد و اين روند تا جايي ادامه پيدا کرد که دو گروه به مواضع مشترک در براندازي رسيدند.



طاهره ناطقی - گروه اندیشه؛ پس از هنجارشکني هاي مداوم سران فتنه و آشکار شدن همسويي آنان با طراحان پروژه انقلاب مخملي و نتيجتا سرازير شدن سيل اعتراضات مردمي و تقاضاي اجراي عدالت در مورد مسببين بحران هاي خرد و کلان در کشور، اين جريان با تغيير تاکتيک، به مظلوم نمايي دست زد و با بهانه قرار دادن تمارض برخي از زندانيان سياسي موثر در رخدادهاي دوره فتنه و مانور گسترده بر اين مسئله، موجبات آزادي موقت آنها را فراهم آورد.

اما در اين مدت بيماران دروغين، جلسات مخفي با ديگر عناصر دخيل در فتنه را براي درمان بيماري خود برگزيدند و در آرامش نسبي دو ـ سه ماه اخير، سکوت نسبي رسانه هاي منتقد جريان فتنه، به تجديد قواي تاکتيکي پرداخته و راهکارهاي تازه اي براي ادامه تقابل با نظام طراحي كردند.

فتنه گران داخل و دشمنان خارج در يک رويکرد هماهنگ و با تقويت رفتار يکديگر در يک دور باطل، مجددا طرح براندازي نظام جمهوري اسلامي را مورد آزمون قرار داده اند، رفتار فرصت طلبانه هر کدام از دو مولفه همسو به تقويت رفتار هنجارشکنانه اي در طرف مقابل منجر شد و اين روند تا جايي ادامه پيدا کرد که دو گروه به مواضع مشترک در براندازي رسيدند.

اقداماتي که سران فتنه در اين مدت انجام داده اند، برخي متاثر از چراغ سبز حمايت هاي مادي و معنوي امريکا و دول غربي و برخي نيز از سوي فتنه گران براي اقدامات براندازانه اجانب بود:

1- جذب کمک هاي معنوي در ديدار و تبادل راهکار با سردمداران نهضت آزادي و گروه هاي ملي- مذهبي.

2- تلاش در جهت شکستن وجهه دولت و کاهش اعتبار آن در پيشگاه مردم به منظور بسط مجدد اعتراضات مدني.

اين امر با توسل به اقدامات زير صورت مي پذيرد:

الف) انتساب مسئوليت صدور قطعنامه به سياست خارجي تهاجمي

خاتمي و ميرحسين: هيچ سياست و رفتار تحريک آميز و نسنجيده و ماجراجويانه اي که بهانه اي براي لطمه زدن به منافع کشور و امنيت ملي قلمداد شود، از سوي هيچ کس پذيرفته نيست.

مير حسين: اينکه بگوييم اين قطعنامه چون يک دستمال استفاده شده است، مصائب ناشي از سياست هاي پرهياهو و عوام فريبانه را تخفيف نخواهد داد، البته در اين ميان، فحش و توهين به کشورهاي ديگر ممکن است مصرف داخلي براي عده اي کم اطلاع داشته باشد، اما در واقعيت بيروني جز بدتر کردن اوضاع تاثيري نخواهد داشت. بي ترديد اين يک قطعنامه بر ضد ملت ماست. گرچه در کنار آن ما نمي توانيم از تاثير سياست هاي ماجراجويانه و مغشوش چشم بپوشيم…

ب) سياه نمايي اقدامات دولت و القاي حس بدبيني در مردم و خالي کردن پشتوانه مردمي دولت.

مير حسين: نتايج ناشي از تقلب انتخاباتي، سرکوب هاي بعد از انتخابات، مصائب ناشي از سوء مديريت ها، فساد، دروغ و آشفتگي سياست هاي اقتصادي و فرهنگي منجر به بحران اعتماد به حکومت و فاصله گرفتن مردم از دست اندرکاران شده است. يک دولت نامشروع و سرکوب گر و در حال جنگ با ملت خود نمي تواند در مقابل تهديدات بيگانه مقاومت كند، در چنين حالتي يا بايد به بيگانگان باج دهد و يا کشور را در آستانه خطرات مهلک افکند.

... اگر سرمايه ما در هماوردي با شرايط خطير کنوني، ملت است بايد به ملت، آرا و نظرات آن احترام گذاشت و در هر تصميم كنوني قبل از همه به تاثيرات آن بر زندگي کارمندان، کارگران، معلمان و اقشار حقوق بگير و مستضعف انديشيد. اين عادلانه نيست که اقشار تهيدست و جوانان جوياي کار چوب تصميمات مستبدانه و ماجراجويانه دولت را بخورند و در عين حال همه شاهد باشند يک عده عربده کش چماقدار که به جان، مال و آبروي مردم در روز روشن افتاده اند بعنوان طرفداري از دولت در روز روشن از به توپ بستن مجلس سخن بگويند.

ج) القاي وابستگي اقدام تروريست ها در زاهدان به تصميمات نسنجيده نظام

خاتمي و مير حسين: ...تروريست هاي رسوايي که دستشان تا مرفق به خون پاک فرزندان بي گناه اين ملت آلوده است، هيچ جايگاهي در ميان مردم نداشته و مرده هايي هستند که در گور نفرت ايرانيان دفن شده اند؛ هرچند که تبليغات نارواي رسمي و جنگ رواني داخلي اخير بعد از سال ها نام آنان را بر سر زبان ها افکند و تروريست ها و حاميان غربي آنان را به توهم انداخت که زنده هستند.

د) ايجاد جو نا اميدي و ترس از اثرات احتمالي تحريم در اذهان مردم

ميرحسين: براي اينجانب مانند روز روشن است که اين قطعنامه بر امنيت و اقتصاد کشور ما اثر خواهد گذاشت. توليد ناخالص را پايين خواهد آورد، بيکاري را بيشتر خواهد کرد، مردم را در تنگناي مشکلات بيشتر معيشتي و اجتماعي قرار خواهد داد و فاصله ما را از کشورهاي در حال رشد جهان بيشتر خواهد ساخت. کدام عقل سليم است که نداند کشور ما امروز پس از صدور قطعنامه آسيب پذيرتر و منزوي تر از گذشته شده است؟

ه) مقصر دانستن دولت در اعمال تحريم به بهانه اتخاذ مواضع غيرمعقول

ميرحسين: ... قطعنامه و قطعنامه هايي که مي توانست با تدبير و عقلانيت بر کشور ما تحميل نشود.

بسياري از ملت ما نمي دانند مسيري که با ندانم کاري و گزافه گوئي هاي بي مورد در آن افتاده ايم تا چه حد خطرناک است.

و) طرح اتهام همراهي و همسويي دولت با تحريم کنندگان

ميرحسين: هدف از تحريم ها صرف به زانو درآوردن دولت نيست، تجربه 28 مرداد 1332 و سرنوشت تلخ عراق و افغانستان در زمان معاصر پيش روي ماست و هوشياري مضاعف آنکه چه بسا بخشي از دولتمردان شانس بقاي خود را در ادامه اين بحران و تشديد مخاصمات و حتي تشويق دشمنان براي تعرض نظامي ببينند.

ز) طرح مجدد اتهام تقلب در انتخابات

ميرحسين: نتايج ناشي از تقلب انتخاباتي و سرکوب هاي بعد از انتخابات، مصائب ناشي از سوء مديريت ها، فساد، دروغ و آشفتگي سياست هاي اقتصادي و فرهنگي منجر به بحران اعتماد به حکومت و فاصله گرفتن مردم از دست اندرکاران شده است.

3- عمل به توصيه هاي اتاق فکر و راه حل هاي 8 گانه اپوزيسيون

اتاق عمليات رواني فتنه گران پس از جلسات مختلف، جديدترين دستورالعمل را جهت تائيد براي يکي از کانديداهاي اصلاح طلبان در دهمين رياست جمهوري ارسال کرده است.

در اين دستورالعمل که اساس آن مقابله با نظام جمهوري اسلامي است بر «درآميختن فشارهاي داخلي و خارجي» عليه حاکميت تصريح و بر اساس محورهاي ذيل تعريف شده است:

1- در حوزه رسانه اي و اظهارنظرها تحريم ها عليه ايران بزرگنمايي شده و آينده اي دشوار براي ايران تبليغ شود.

2- مشکلات اقتصادي و معيشتي دائما طرح و ياس از حاکميت تبليغ شود.

3- تبليغ و بزرگنمايي در خصوص تهاجم نظامي آمريکا و هم پيمانان.

4- تضعيف و کوچک نمايي دستاوردهاي صنعتي، اقتصادي و علمي ايران.

5- طرح ايده دولت هراسي و ترويج غيرمطمئن و کارشناسانه نبودن تصميمات دولت.

6- تلاش مضاعف براي عدم موفقيت در اجراي طرح هدفمند کردن يارانه ها.

7- روابط نزديک تر با بسيجي ها و ترويج ترديد و تشکيک نسبت به نظام و ولايت در ميان نيروهاي بسيجي.

8- استفاده حداکثري از ظرفيت هاي باقي مانده از هواداران اقليت سبز در سيستم هاي نظام براي افزايش نارضايتي در بين مردم.

4- اعتبارسازي مجدد براي جريان منتسب به سبز و کسب اعتبار مردمي.

اين اقدام به شيوه هاي زير صورت مي گيرد:

الف) ابراز برائت ظاهري از تحريم و قطعنامه، با اين وجود که صادرکنندگان قطعنامه هدف از صدور را حمايت از اپوزيسيون داخل و تشجيع آنان در مقابله با نظام برشمرده اند.

مايكل اورن در اين باره مي گويد: ملت ايران در پي انتخابات رياست جمهوري با برقرار شدن تحريم هاي جدي نيز رهبران رژيم را مسئول اين وضعيت تلقي خواهد كرد نه آمريكا يا اسرائيل را، همچنين تحريم ها شكاف ميان حكومت با ملت ايران را بيشتر مي كند و رژيم را ضعيف تر خواهد كرد.

آدام ارلي، سفير آمريكا در بحرين: آمريكا قصد دارد در ماه هاي آينده حمايت خود از اصلاح طلبان در ايران را «رسمي و علني» كند. كاخ سفيد همزمان با انجام مذاكرات ايران و گروه 1+5 نحوه حمايت از «رهبران معارض جديد» در ايران را پيگيري مي كند. تحت هر شرايطي حمايت از اصلاح طلبان در ايران جزو گزينه هاي اصلي سياست اوباما باقي خواهد ماند و ما روز به روز آن را پرقدرت تر خواهيم كرد.

آمريكا قصد دارد تا همزمان با تشديد تحريم ها، اعمال فشار سياسي عليه تهران را با حمايت «رسمي»، «علني» و «گسترده» از موسوي و خاتمي وسعت بخشد؛ چرا كه هيچ فشاري به دولت ايران بدون تقويت جريان هاي طرفدار غرب در ايران كارساز نيست. همين حالا هم اين موضوع پنهاني نيست كه ما از موسوي و خاتمي حمايت مي كنيم، اما علني شدن اين حمايت همزمان با اعمال تحريم ها مي تواند اين فايده را داشته باشد كه مردم ايران به اين نتيجه برسند كه تنها راه رهايي از تحريم ها گرايش به اين افراد است.

ب) صدور بيانيه عليه تروريست هاي مسجد زاهدان و پيام تسليت به بازماندگان با اينکه پيش از اين همسويي سران فتنه با تروريسم در اعتراض به اعدام تروريست هاي جنايتکار بر همگان مسجل شده است.

ج) زنده کردن مجدد فتنه.

اين مقصود از طريق دو شيوه دنبال مي شود:

1- القاي ناکارآمدي دولت در دفع ضرر تحريم

2- تبيين اين دروغ بزرگ که جنبش کذايي تنها راه رهايي از بحران است.

ميرحسين: «ما بايد عنصر مقاومت در مقابل تهديد و تعرض خارجي را به عنوان يک ضرورت در کنار ساير مطالبات خود بنشانيم و نشان دهيم که راه خروج از اين بحران و خطر در برگشت به اصول و راه حل هايي است که جنبش سبز در يک سال عمر سرافراز خود همواره منادي آن بوده است.

جنبش سبز بايد از تمام توان بين المللي خود استفاده کند تا به قدرت هاي خارجي نشان دهد كه به آنها اجازه نمي دهد از ضعف و عدم مشروعيت دولت کنوني استفاده و به استقلال، تماميت ارضي و منافع عالي کشور آسيب برسانند.»

هم پيمانان خارجي جريان برانداز داخلي با 4 اقدام موازي يکبار ديگر خباثت ذاتي خود را در مقابله با نظام مردمي جمهوري اسلامي نشان دادند و با بهانه قرار دادن مسئله هسته اي تلاش کردند تا جمهوري اسلامي را وادار به تسليم در برابر خواسته هاي نامشروع خود کنند:

1- پس از نشست تهران و صدور بيانيه سه جانبه تهران- ترکيه- برزيل که نشان دهنده حسن نيت جمهوري اسلامي براي حل مسالمت آميز و منصفانه هسته اي بود، امريکا عليرغم تعهد به مذاکره تحت شرايط عادلانه، شوراي امنيت را مجبور به صدور قطعنامه 1929 تحريمي عليه ايران كرد.

صدور اين قطعنامه، با وجود التزام ايران نسبت به مبادله سوخت هسته اي و شروط مذاکره، نشان دهنده عزم امريکا براي فشار هرچه بيشتر به نظام و اجبار ايران به پذيرش پيش شرط هاي ناعادلانه براي مذاکره است.

کنکاش در اظهارات سياست مداران امريکا و غرب نشان مي دهد كه حمايت از اپوزيسيون که در دوران چند ماهه فتنه با شکست در برابر اراده آهنين ملت و نظام روبرو شده اند دليل عمده اي براي اعمال فشارهاي سياسي به بهانه دست يابي ايران به بمب اتمي است.

آدام ارلي (Adam ereli)، سفير آمريكا در بحرين مي گويد: «تحت هر شرايطي حمايت از اصلاح طلبان در ايران جزو گزينه هاي اصلي سياست اوباما باقي خواهد ماند و ما روز به روز آن را پرقدرت تر خواهيم كرد... آمريكا قصد دارد همزمان با تشديد تحريم ها، اعمال فشار سياسي عليه تهران را با حمايت رسمي، علني و گسترده از موسوي و خاتمي وسعت بخشد؛ چرا كه هيچ فشاري به دولت ايران بدون تقويت جريان هاي طرفدارغرب در ايران كارساز نيست.»

پيش از اين قطعنامه نيز اوباما در تهديدي آشکار عليه ايران احتمال حمله هسته اي به کشور را دور از ذهن ندانست و تلويحا ايران را به تسليم در برابر جريان براندازي دعوت کرد.

2- جمهوري‌خواهان مجلس نمايندگان آمريکا قطعنامه اي صادر کرده‌اند که مجوز اقدام نظامي اسرائيل عليه ايران است. اين قطعنامه موسوم به 1553 حمايت مشخصي براي حمله نظامي عليه ايران ارائه خواهد کرد، با اين قطعنامه کنگره آمريکا از کاربرد تمام ابزار مورد نياز عليه ايران از جمله استفاده از قدرت نظامي حمايت مي‌کند.

در اين قطعنامه آمده است: «درصورتي كه راه حلي صلح آميز در مدت زمان قابل قبول براي تهديد فوري ايران عليه دولت اسرائيل به دست نيايد امضاكنندگان از حق حاكميت اسرائيل براي دفاع از خود، محافظت از جان و امنيت مردم اسرائيل، و استفاده از همه ابزار لازم براي مقابله و حذف تهديد اتمي جمهوري اسلامي ايران، از جمله استفاده از نيروي نظامي حمايت مي كنند.»

3- 27 عضو اتحاديه اروپا تحريم‌هاي جديدي را در حوزه صنايع نفت و گاز ايران اتخاذ کردند. اين تحريم‌ها علاوه بر اينکه سرمايه‌گذاري‌هاي جديد در بخش انرژي را براي سرمايه‌گذاران اروپايي ممنوع مي‌کند، شامل ممنوعيت فروش تجهيزات فناوري و خدمات به بخش انرژي ايران مي‌شود.

4- سايمون‌گس، سفير انگليس در ايران در مصاحبه با بي بي سي گفته: «مهم‌ترين مسئله اين است كه هزينه سرپيچي ايران از خواسته‌هاي جامعه بين‌المللي را بايد بالا برد، آن وقت اميدواريم رهبران ايران به اين نتيجه برسند كه در ازاي رسيدن به توافقي با جامعه جهاني، چه امتيازات و منافعي در انتظارشان است. »

گستاخي سفير انگليس در اظهار نظر عليه مواضع جمهوري اسلامي و نيز اقدام اتحاديه اروپا در همسويي با امريکا و اعمال تحريم در زمينه سوخت مي تواند نشانه دريافت چراغ سبز از درون نظام باشد.

مسلما مقدمات چنين اقدامات گستاخانه اي بدون وجود حاميان داخلي که در موارد لزوم با شانتاژ و هياهوي رسانه اي حاشيه امني براي متجاوزين فراهم مي کنند، امکان پذير نيست. هدف مشترک اپوزيسيون داخل و حاميان خارجي اقتضا مي کند آنها براي دستيابي به يک پروزه مشترک المنافع، موازي با هم حرکت کنند.

هدف مشترک فتنه سبز و پدران معنوي آنها - که براندازي نظام است- در مواضع مشترک آنها به خوبي مشهود است:

الف) حمله به سپاه وبسيج به عنوان نيروي دفاعي کشور و تلاش براي بي اعتبار نمودن آنها در اذهان ملت - با عنايت به اينکه سپاه در جريان فتنه 88 بيشترين ضربه را به عناصر داخلي و خارجي فتنه به جهت افشاي اقدامات انها زده است.

1- مير حسين: سپاه امروز درگير مسائل سوال برانگيزي است. از سويي اسلحه سپاه و بسيج به جاي دشمن در مقابل مردم قرار گرفته است و در سرکوب و دستگيري ها و بازجويي هاي نيروهاي سياسي و معترضين نقش درجه اول دارند و از سوي ديگر سپاه در حجم غيرقابل باوري درگير مسائل اقتصادي است. سپاه نمي تواند براي تامين امنيت کشور و انقلاب مورد اعتماد باشد. متاسفانه در اين معرکه ما شاهد زوال اعتبار قديمي و پشتيباني مردمي سپاه خواهيم بود. قابل پيش بيني است که با ادامه اين روند سپاه به جاي دفاع از کشور و انقلاب به دفاع از سازمان و تشکيلات خود بغلتد و يا به تمامي در اختيار يک قدرت مستبد و ضد مردمي قرار گيرد.

مير حسين در ادامه تلويحا مردم را تشويق به شورش عليه سپاه مي کند: از ياد نبريم نفرت مردم از نهادهاي اقتصادي و امنيتي رژيم شاهنشاهي تا چه حد در ظهور و بروز خشم مردم موثر بود.

با شرايط تحميلي ناشي از قطعنامه و تحريم ها بازبيني نقش سپاه و بسيج يکي از مهمترين اقداماتي است که نيروهاي خيرخواه از هر جناح و دسته اي بايد خواستارآن باشند... حمله با پرچم بسيج به جناب آقاي کروبي و خاتمي و ماجرائي که در 14 خرداد شاهد آن بوديم و اخيرا حمله و توهين به مجلس منافع و مقاصد طراحان قطعنامه را راحت تر مي کند.

2- مهدي کروبي: تحريم‌هاي شوراي امنيت سازمان ملل متحد بويژه قطعنامه 1929 که مطابق فصل هفتم منشور تدوين شده است و ليست جامعي از شرکت‌ها و سازمان‌هاي مربوط به سپاه را ضميمه کرده، موجب اخلال در انجام کارهاي اساسي و قراردادهاي منعقده است.

در کشوري که غالب امور به طور انحصاري در اختيار سپاه و بسيج است پرواضح است تحريم ها ضربه اساسي به اقتصاد آن بطور عام و مردم به طور خاص وارد مي‌کند.

3- استوارت لوي، معاونت امور ضدتروريسم خزانه‌داري امريكا با بيان اينكه قطعنامه شوراي امنيت به ‌طور ويژه‌اي سپاه پاسداران را هدف قرار داده، مي‌گويد: سپاه نهادي بود كه اعتراض‌هاي مردمي پس از انتخابات را سركوب كرد و اين سركوب تا امروز ادامه دارد. با در نظر گرفتن همه اينها سپاه كانوني مهم در سياست ايران است و سياست امريكا در قبال ايران هم در كانون توجه ما قرار دارد.

ما يك هدف داريم «تغيير رفتار ايران به خصوص سپاه» اگر ما بتوانيم تحريم‌ها را در نهادهايي مثل سپاه متمركز كنيم كه در اقتصاد، بر‌نامه موشكي، حمايت از تروريسم!!! و سركوب معترضان مردمي ايران فعال هستند، خواهيم توانست تحريم‌ها را به نحوي پياده كنيم كه مردم ايران به حمايت از حاكميت برنخيزند.

ب) در خواست انعطاف دولت در سياست خارجي و تسليم در برابر خواست هاي نامشروع بين المللي از جمله مسئله هسته اي

ج) طرح مجدد اتهام تقلب در انتخابات و ادعاي سرکوب مخالفان توسط دولت

د) باج خواهي از نظام و اجبار به تسليم در برابر عدول از مواضع

ميرحسين موسوي و سيد محمد خاتمي ضمن ابراز تأسف شديد از افزايش فشارها بر منتقدان، تداوم اقدامات غيرقانوني و ادامه بازداشت ها از يک سو و افزايش امواج روزافزون دروغ و تهمت به شخصيت هاي پاي بند!!! به معيارهاي انقلاب و مدافع مطالبات و حقوق مردم و خواستار اعتلاء کشور از سوي ديگر، خواستار ايجاد محيطي امن و آزاد براي مردم و فراهم نمودن فضاي نقد سياست ها و رفتارهاي حکومت در عرصه هاي اقتصادي، سياسي، فرهنگي و بين المللي شده و تأمين لوازم مشارکت همگاني در عرصه سرنوشت کشور را خواستار شدند.

به هرحال ادامه لجبازي سران فتنه با نظام که از چشم ايادي استکبار دور نمي ماند و شائبه انفعال نظام در برابر زياده خواهي ها واغماض طولاني مدت دستگاه قضا در مقابل اخلالگري هاي فتنه گران، انگيزه صدور قطعنامه ها و اعمال تحريم هاي اقتصادي را در امريکا و اروپا ايجاد کرده است.

از طرفي فتنه گران نيز به تصور بازدارندگي تحريم ها و ناگزيربودن نظام به تسليم در برابر تجديدنظرطلبي، با دوپينگ حمايت هاي معنوي دوستان امريکايي و اروپايي خود و همسو با آنان از همه بضاعت خود براي خورد کردن ديوار اعتماد و اعتبار نظام سود مي برند و بدون توجه به عواقبي که به تخريب بيش از پيش وجهه آنها در بين مردم منجر خواهد شد، يکه تازي مي کنند.

اما تحريم ها به اذعان کارشناسان غربي و شرقي کارايي مستاصل کردن نظام مستحکم جمهوري اسلامي را ندارند:

تيمور ساروکين، کارشناس خبرگزاري روسي «رگنوم»: غرب بار ديگر ايران را تهديد به تحريم مي کند، اما اين تهديدات مقامات تهران را تحت تاثير قرار نداده اند، بويژه که اين کشور غني سازي اورانيوم را نيز آغاز کرده است.

هفته نامه آلماني اشپيگل: تحريم هاي جديد لطمه اي به دولت احمدي نژاد نمي زند؛ زيرا آنها نيز همانند قبلي ها بي تاثير هستند. فعلاً اتحاد کشورهاي غربي واردسازي ضربه نظامي به تاسيسات هسته اي ايران را غيرممکن مي داند، تنها ابزار اعمال فشار بر ايران، تحريم است که آنها مي توانند از آن در رابطه با ايران استفاده کنند. اما امروز مسلم است که جمهوري اسلامي هراسي در برابر تحريم‌هاي اقتصادي ندارد و براي آن نيز دلايلي وزين دارد. همانطور که مي دانيم، اولين تحريم ها عليه ايران را آمريکا در سال 1979تصويب کرد، اما چنين اقداماتي در آن زمان موثر نبوده اند تا چه رسد به امروز.

آدام روبرتس، استاد آکسفورد، مي‌گويد: مشکل اين است که چگونه مي‌توان از تبديل شدن اين تحريم‌ها به خشم ناسيوناليستي در ايران جلوگيري کرد؛ زيرا در سال 1980 زماني که عراق به ايران حمله کرد، جامعه بين‌الملل به کمک ايران نيامد و عراق را تحريم نکرد. اين موضوع را بايد در مورد ايران به ياد آورد.

با توجه به اين‌که دولتمردان ايران گفته‌اند که با وجود تحريم‌ها روي پاي خود هستند و با وجود روحيه ناسيوناليستي در اين کشور، برآورد تاثير تحريم‌ها بر ايران کار دشواري است.

مايکل جاکوبسن، مشاور امور امنيتي و تحريمي مرکز مطالعات خاور دور واشنگتن: در وضعيت فعلي ايراني‌ها به خوبي مي‌توانند تحريم‌ها را دور بزنند. آنها مي‌توانند به خوبي کار خود را انجام داده و از اشتباه‌ها درس بگيرند. به خوبي مي‌دانند ايالات متحده در کدام جهت آنها را تحت فشار قرار خواهد داد و چگونه به کدام جهت متمايل شوند که کمترين هزينه را بپردازند. در خصوص شرکت‌هاي تجاري نيز بايد بگويم بسياري شرکت‌ها وجود دارند که به راحتي تحريم‌ها را زير پا مي‌گذارند و اهميتي به مجازات ها نمي دهند.

يادآوري اين مهم لازم است که؛ آن هنگام که دوره تنگناها و تحريم ها به ياري خدا براي ملت بزرگ و مقاوم ايران، «برداً وسلاما» شود، فتنه گران، روسياهان زمانه خواهند بود.