۲۷ دی ۱۳۹۱ - ۰۸:۵۸

نويسندگان‌نامه جام‌زهر دنده‌عقب‌گرفتند

نامه چند عضو فراكسيون مشاركت در مجلس ششم حاكي از قدرت فزاينده جمهوري اسلامي و در عين حال خائنانه بودن موضع قبلي آنها مبني بر ضرورت سر كشيدن جام تسليم در چالش هسته اي است.
کد خبر : ۹۳۳۲۵
به گزارش پایگاه خبری صراط ؛ رجب مزروعي، علي اكبر موسوي خوئيني، فاطمه حقيقت جو از اعضاي فراكسيون اصلاح طلبان و مشاركت در مجلس ششم بودند كه پس از ارتكاب خيانت هايي از كشور خارج شدند. آنها نامه اي خطاب به مقامات ارشد ايران و آمريكا و اروپا نوشته اند كه در آن خواسته شده با برگزاري مذاكره برد- برد و طبق مقررات پذيرفته شده بين المللي، حق غني سازي اورانيوم در ايران صريحا به رسميت شناخته شود و موضوع غني سازي 20 درصد نيز متوقف به تامين سوخت نيروگاه هاي مربوط باشد.

اين نوشته را نورالدين پيرمؤذن (عضو فراكسيون اصلاحات در مجلس) و اسماعيل گرامي مقدم (نماينده اصلاح طلب مجلس هفتم كه در خارج كشور به سر مي برد) به همراه يك سمپات گروهك منافقين (احمد سلامتيان) و يكي از حاميان گروهك ملي- مذهبي (يوسفي اشكوري) امضا كرده اند. اين عده البته خواستار پذيرفتن پروتكل الحاقي از سوي ايران و لغو تحريم هاي غرب نيز شده اند.

نكته قابل تامل در مضمون اين نوشته، اعتراف به مهمل بودن نامه منسوب به 127 نماينده مجلس ششم است كه ضمن آن خواسته شده بود ايران جام زهر تسليم در چالش هسته اي را سر بكشد و فعاليت هاي خود را تعطيل كند. آنها در آن زمان اصرار داشتند روي فشارهاي غرب با حاكميت چانه زني و باج خواهي كنند و از سوي ديگر براي ادعاهاي فاقد سند غرب سند بتراشند.

 چنان كه يكي از دوستان همين حضرات در فراكسيون مشاركت (احمد شيرزاد) پشت تريبون رسمي مجلس ششم ادعا كرد ايران 19 سال درباره برنامه هسته اي خود دروغ گفته و اكنون دم خروس بيرون افتاده است! به اعتبار همين مواضع هم بود كه ديپلمات هاي ارشد غربي در مذاكرات با تيم ايراني همواره به مواضع عناصر خائن در مجلس ششم استناد كرده و آن را به عنوان برگ برنده روي ميز مي گذاشتند.

موضوع ديگري كه نوشته چند نماينده مشاركت مجلس ششم به آن اذعان دارد اقتدار فزاينده جمهوري اسلامي در برابر فشارهاي غرب است، حال آن كه جريان مرعوب و تسليم طلب مدعي بودند كمترين مقاومت باعث حمله نظامي و اشغال كشور و شكست ايران خواهد شد.
معناي ديگر نوشته رجب مزروعي و دوستان سفيل و سرگردان وي نوعي ابراز ندامت ضمني نسبت به خبط هاي گذشته است.

خودكشي در ارتش آمريكا بيش از تلفات جنگي در سال گذشته بود

ميزان خودكشي نظاميان آمريكايي در سال ميلادي گذشته ركورد شكست.
وزارت دفاع آمريكا در گزارشي اعلام كرد: 349 نفر از نظاميان آمريكا در سال 2012 ميلادي خودكشي كرده اند كه اين رقم بي سابقه و بيش از تعداد سربازان كشته شده در جنگ است.

صداي آمريكا با اشاره به اين خبر گفت: 301 نظامي در سال 2011 ميلادي دست به خودكشي زده بودند. برخي از كارشناسان پيش بيني مي كنند كه اين تعداد حتي در سال جاري ميلادي بالاتر رود.به گزارش VOA «لئون پانتا، وزير دفاع آمريكا، خودكشي در نيروهاي مسلح را يك بيماري همه گير ناميده است، روندي كه وزارت دفاع آمريكا به طور كامل آنرا درك نمي كند و به نظر مي رسد كه قادر به كنترل آن نيست.»

پنتاگون با اشاره به اينكه اين ميزان، از تلفات جنگي نيروهاي آمريكايي در افغانستان نيز بيشتر بوده، اعلام كرد بررسي علل و همچنين راه هاي پيشگيري از خودكشي سربازان آمريكايي، در اولويت برنامه هاي اين وزارتخانه است.
جان روكو، سرگرد نيروي دريايي آمريكا كه سرپرست برنامه پيشگيري از خودكشي سربازان آمريكايي مستقر در عراق بود، خود نيز در سال 2005 ميلادي (هشت سال پيش) دست به خودكشي زده بود(!)

به گزارش صداي آمريكا «كارشناسان تا حدودي فشار و استفاده از الكل را عامل خودكشي مي دانند. همچنين گفته مي شود كه بسياري از سربازان، ملوانان و تفنگداران دريايي با آينده نامشخصي پس از پايان جنگ عراق و خروج از افغانستان در سال آينده روبرو هستند.»

همزمان با انتشار اين خبر يك روزنامه آمريكايي در گزارشي نوشت: تصميم اوباما براي پايان دادن جنگ افغانستان بعد از آن صورت گرفت كه وي با وجود چند سال تعلل فهميد اين جنگ بي فايده است روزنامه هافينگتون پست در مطلبي انتقادي خاطرنشان كرد: چه تعداد از سربازان آمريكايي بايد زخمي يا كشته مي شدند تا باراك اوباما رئيس جمهور متوجه مي شد ديگر ادامه جنگ افغانستان فايده اي ندارد؟ در بهار سال 2009 اوباما تصميم خود براي اعزام 33 هزار نيروي بيشتر به افغانستان را اعلام كرد.

به عبارت ديگر اوباما پس از روي كار آمدن، تعداد نيروهاي مستقر در افغانستان را تا 50 درصد افزايش داد. در اين زمان بود كه تعداد تلفات نيروهاي آمريكا در افغانستان افزايش يافت.به نوشته اين روزنامه «ژوئن سال 2011 - يك سال و نيم قبل - بود كه اوباما متوجه شد ديگر ادامه جنگ افغانستان فايده اي ندارد.

 در واقع سخنراني هاي تبليغاتي جنگ طلبانه اوباما درباره افغانستان توطئه اي سياسي بيش نبوده است. با اين حال اوباما در اواسط سال 2011 به همان نتيجه اي درباره جنگ افغان دست يافت كه از مدت ها قبل اكثر كارشناسان سياسي به آن رسيده بودند؛ ديگر ادامه جنگ افغانستان فايده اي ندارد.»

هافينگتون پست افزود: چرا اوباما دو سال صبر كرد تا ديدگاهش را درباره افغانستان تغيير دهد؟ از تابستان 2009 تاكنون بيش از 1300 نيروي نظامي آمريكا در افغانستان كشته شده اند. اين تعداد تقريبا نيمي از كشته شدگان نظاميان آمريكايي در طول جنگ 11 ساله افغانستان است.
اوباما به تازگي اعلام كرده نقش نظاميان آمريكايي در افغانستان از بهار آينده تغيير مي كند و آنها آماده خارج كردن و محدودسازي نيروهاي خود خواهند شد.
 
پاسكاري خبرجعلي پارازيت!
روزنامه حمايت در اقدامي نسنجيده و پرسش برانگيز پس از چند هفته با استناد به گزارشي مخدوش دست به انتشار مطلبي زد كه موجبات سوءاستفاده ضدانقلاب را فراهم كرد.

در حالي كه مدت مديدي است رسانه هاي ضدانقلاب و اپوزيسيون در تلاش هستند افسانه هاي عجيب و غريبي را درباره تاثير پارازيت هاي ماهواره اي بر سلامت رواج دهند، چند هفته پيش يكي از خبرگزاري هاي داخلي در بخشي از گزارش خود مدعي شد پارازيت بر سلامت انسان ها تاثير منفي مي گذارد. اگرچه اين خبرگزاري ساعتي بعد به اصلاح گزارش خود پرداخت اما نكته قابل تامل تر آن كه پس از چندين هفته روزنامه حمايت ارگان سازمان زندانها همان ادعا را بار ديگر منتشر كرده و مدعي شد پارازيت خطر تولد نوزاد معلول و عقب مانده ذهني را 30 برابر افزايش مي دهد!

اين موضوع در حالي از سوي يك كارشناس مجهول الهويه مطرح مي شود كه چندي پيش بي بي سي نيز مدعي شده بود موش ها و سوسك هاي تهران به دليل پارازيت نابود و محو شده اند!

چنين ادعاهاي مضحكي در حالي مطرح مي شود كه از هيچ پايگاه علمي و آكادميكي چه در داخل و چه در خارج از ايران برخوردار نيست و سازمان بهداشت جهاني نيز چندي پيش اعلام كرد پارازيت تاثيري بر سلامت انسان ها ندارد.

گفتني است كه توهم تاثير پارازيت بر سلامت انسان ها، از چند سال قبل به عنوان دستاويزي براي تبليغ عليه جمهوري اسلامي ايران مورد سو ءاستفاده رسانه هاي غربي و برخي روزنامه ها و سايت هاي بدنام داخلي بود. اين توهم پراكني با اعلام بي خطر بودن پارازيت از سوي سازمان بهداشت جهاني، با شكست روبرو شد و تعجب آور است كه يك روزنامه وابسته به دستگاه قضايي كشور به اين خبر جعلي كه تاريخ مصرف آن نيز گذشته است استناد مي كند؟!
 
اپوزيسيون هستيم يا گداي دربار ملك عبدالله؟!
همكار نشريات زنجيره اي در دوره اصلاحات معتقد است: رژيم پهلوي از يك اپوزيسيون آبرومند برخوردار بود اما جمهوري اسلامي با اپوزيسيوني مضحك و كاريكاتورگونه طرف است.

داريوش سجادي (مدير يكي از شبكه هاي ماهواره اي تعطيل شده) در وبلاگ خود، اظهارات چند هفته پيش وزير خارجه رژيم بحرين را مورد توجه قرار داد كه گفته بود بايد مانند سوريه، كنفرانس دوستانه مردم ايران را با كمك گروه هاي مخالف برگزار كنيم.

سجادي مي نويسد: بعد از برگزاري آخرين دور از كنفرانس هاي ادواري مسمي به «دوستان مردم سوريه» در تونس با مشاركت و هدايت و سرمايه گذاري عربستان و قطر و بحرين و تركيه و به منظور ايجاد هماهنگي بين نيروهاي وحشي سلفي و تروريست «حامي ايجاد دمكراسي در سوريه از طريق كشتار درماني»! اظهارات «شيخ خالدبن حمد آل خليفه» وزير خارجه بحرين در حاشيه اين اجلاس اسباب انبساط خاطر شد! ايشان بعد از رتق و فتق امور دمكراسي در سوريه(!!!) و لابد و ايضاً در كشور متبوعه شان با اشاره به ايران ابراز لحيه فرموده اند.

گاه آن رسيده كه شاهد كنفرانس «دوستان مردم ايران» باشيم(!) تصورش خالي از لطف نيست كه شاهد كنفرانسي به منظور حمايت از ايجاد دمكراسي در ايران(!) باشيم كه در آن رياست اجلاس با امير بحرين و پادشاه عربستان «دمكراتيك تر» (!) باشد در حالي كه نيش اش تا بنا گوش باز است براي اظهارات سخنرانان اپوزيسيون ايراني كف مي زند و اشرفي پخش مي كند.

وي مي افزايد: تصورش را بكنيد آنگاه محسن سازگارا و عليرضا نوري زاده و رضا پهلوي و پرويز ثابتي و مجتبي واحدي و محسن مخملباف و شيرين عبادي و فاطمه حقيقت جو و نيك آهنگ كوثر و اردشير اميرارجمند و عطاالله مهاجراني و مسعود رجوي و مسعود بهنود و ضيا آتاباي و شهرام همايون و «هخا» و ابراهيم نبوي و گوگوش و شاهين نجفي و محسن نامجو و شنبه زاده(!) و «من وتو» و «صداي آمريكا» و راديو فردا و بقيه «تجار اپوزيسيون» در رقابتي نفس گير براي كسب اشرفي بيشتر به منظور «لابد» تلاش بيشتر براي سرنگوني جمهوري اسلامي و استقرار دموكراسي مطمح نظر آقاشون «ملك عبدالله» با يكديگر به منظور كسب نظر لطف بيشتر اميران دمكرات خليج فارس به رقابت بپردازند.
سجادي نوشت: رژيم پهلوي هر ايرادي داشت اما برخوردار از يك مزيت هم بود و آن برخورداري اش از اپوزيسيوني «آبرومند و صاحب صلاحيت» نظير (امام) خميني و ديگران بود كه جملگي سرشان به تنشان مي ارزيد اما اكنون جمهوري اسلامي برخوردار از اپوزيسيوني چنين مضحك و كاريكاتورگونه است كه يك طرفش امير بحرين و ملك عبدالله و آل خليفه و باراك اوباما و نتانياهو و آن طرفش مسعود رجوي و رضا پهلوي و سازگارا و نوري زاده و عبادي و... بقيه تجار مسما به اپوزيسيون است! اين اسباب شرمندگي است.

نشست ژنو بي نتيجه بود؛ كليد بحران سوريه دست ايران است
يك روزنامه سعودي در گزارشي نوشت: غرب اگر مي خواهد بحران سوريه حل شود بايد طرح ايران را مد نظر داشته باشد.
روزنامه الحيات كه همزمان در لندن و رياض منتشر مي شود، در تحليل خود خاطرنشان كرد: طرح 3 مرحله اي كه بشار اسد در سخنراني اخير خود مطرح كرد، با ايران هماهنگ شده بود؛ با اين تفاوت كه در طرح ايران بر نظارت سازمان ملل تأكيد شده بود در حالي كه اسد حرفي از نظارت سازمان ملل نزد. ايران به روشني نشان داد هر راه حلي براي سوريه منوط به توجه به نظر ايران است.

همان طور كه در عراق و لبنان هيچ راه حلي بدون توجه به منافع ايران ممكن نيست پيش برود، در سوريه نيز امكان ندارد طرحي مطرح شود و ديدگاه ايران در آن لحاظ نشود.الحيات افزود: ايران ثابت كرد تصميم هاي جلسه ژنو كه در 30 ژوئن سال گذشته ميلادي برگزار شد و در آن ايران را كاملاً حذف كردند، به هيچ وجه نمي تواند پيش رود و جامعه جهاني ناگزير است براي حل بحران سوريه بر روي نقش ايران نيز حساب كند. به عبارت ديگر اگر غرب مي خواهد بحران سوريه حل شود بايد طرح ايران، را مد نظر داشته باشد.

روزنامه سعودي اذعان كرده كه «غرب ترجيح مي داد مدلي شبيه مدل ليبي يا يمن را در سوريه پياده كند اما در ماجراي سوريه وضع فرق مي كند و سوريه حاميان قدرتمندي مانند ايران و روسيه داشت».الحيات با اشاره به طرح يا ماده هاي پيشنهادي ايران مي نويسد: در اين طرح بر نظارت سازمان ملل بر توقف خشونت ها و عمليات نظامي در سوريه تأكيد شده است و اين كه بايد به موازات طرح اخضر ابراهيمي براي دولت انتقالي كه شامل اعزام نيروهاي حافظ صلح به سوريه براي تضمين امنيت و انتقال مسالمت آميز قدرت مي شود، اين طرح نيز پيش رود. اما اين مسأله نيز تأكيد شده كه ايران با هر چيزي كه استقلال سوريه را زير سؤال ببرد، مخالف است.
منبع: کیهان