۱۹ فروردين ۱۳۹۲ - ۱۰:۴۱

هدف از حملات سایبری به ایران چیست؟

اتخاذ استراتژی ایجابی و گسترش فناوری اطلاعات بهترین روش مقابله با جنگ سایبری است، زیرا معتقدیم دین، فرهنگ و مردم ایران از غنای اطلاعاتی‌ـ‌اجتماعی بالایی برخورداراند و اگر استراتژی سلبی ما تبدیل به ایجابی شود، این غنا در فرمت‌های مختلف در سطح جهانی اشاعه پیام خواهد داشت.
کد خبر : ۱۰۴۰۸۴
صراط: دکتر «حمید ضیایی‌پرور»؛ مدرس علوم ارتباطات دانشگاه سوره است. وی دبیر گروه دانش و سلامت روزنامه‌ی «همشهری» و نویسنده‌ی وبلاگ «خبرنگار» می‌باشد که در حوزه‌ی فناوری اطلاعات و جنگ نرم سایبری تحقیقات بسیاری کرده است؛ از آن جمله می‌توان به تحقیقی که پیرامون اتفاقات و حوادث سال ۸۸ و پس از آن نموده است اشاره کرد. یکی از برجسته‌ترین جنگ‌ها در فضای سایبری و مجازی مربوط به رویدادهای دوره‌ی دهم ریاست جمهوری ایران است که در سال ۸۸ اتفاق افتاد. طرفین منازعه از ۷ تاکتیک اساسی در این جنگ علیه یکدیگر استفاده نمودند. جنگی که هنوز پایان نیافته است و هر روز ابعاد جدیدتری از آن آشکار می‌شود. در این جنگ، مخالفان جمهوری اسلامی ایران برای آن برنامه‌ی مدون و استراتژی مصوب با بودجه‌ای مشخص در نظر گرفته بودند. آنچه ضیایی‌پرور به آن اشاره می‌کند این است که اینترنت در دنیا از سال ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۰ رشد داشته است و سرعت پیشرفت این فناوری بسیار بالا بوده است؛ به طوری که بعد از آن دنیای مجازی با پدیده‌ی وب ۱، وب ۲ و وب ۳ مواجهه می‌شود. سپس ما عصر شبکه‌های اجتماعی و تولید محتوا توسط کاربر را داریم و اینکه فضای مجازی به سمت واقعیت مجازی در حال حرکت کردن است و در نهایت نقش مردم در تولید محتوا به عنوان فعالان این عرصه را داریم.

وی اشاره می‌کند که مشکل اصلی، در جنگ نرم در فضای سایبر، نگرش تهدیدانگاری فناوری‌های دیجیتالی است که ما گمان می‌کنیم یک عده در جایی نشسته‌اند و علیه ما توطئه می‌کنند. موضوعی که وی بر آن تأکید دارد این است که اگر ما با این فناوری‌های فرامدرن هوشمندانه برخورد کنیم، امروزه همین فناوری‌ها می‌توانند برای ما ظرفیت توسعه ایجاد کنند.

لطفاً تعریفی از جنگ نرم سایبری ارائه فرمایید.

جنگ نرم جنگی است که هیچ سلاح یا ادوات نظامی در آن استفاده نمی‌شود و به جای استفاده از زور و سلاح و قدرت نظامی، از ابزارها و تکنیک‌ها و فناوری‌های رسانه‌ای، اینترنتی و تکنولوژیکی در این راستا استفاده می‌شود و در واقع هدف آن تأثیر بر افکار نخبگان، گروه‌های سیاسی و کاربران کشورهای هدف است. این گونه تقابل‌ها نیز با ساخته‌های مختلف عرصه‌ی تکنولوژی صورت می‌گیرد و به شکل‌های متفاوت انجام می‌شود؛ از جمله جنگ‌های رایانه‌ای، جنگ شبکه‌های اجتماعی، جنگ‌های رسانه‌ای، جنگ‌های الکترونیکی، جنگ‌های اطلاعاتی و جنگ‌های سایبری که همگی مصادیق جنگ نرم هستند.

امروزه یکی از پیشرفته‌ترین جنگ‌های نرم جنگ سایبری است. تاکتیک‌های آن کلیه‌ی ابزارهای عرصه‌ی تکنولوژی از جمله اینترنت، تلفن همراه، نرم‌افزارها و سخت‌افزارهای رایانه‌ای و شبکه‌های مجازی است. به دلیل نفوذ این ابزارها، نوع تاکتیک‌ها نیز بسیار متعدد، متکثر و پیچیده است و امروز، اغلب تقابل بین کشورها در فضای جنگ نرم سایبری شکل می‌گیرد. همه‌ی تکنیک‌هایی که در عملیات روانی مورد استفاده قرار می‌گیرد، در جنگ نرم نیز کاربرد دارد و با این تکنیک‌ها در شبکه‌های اجتماعی، بخش عمده‌ای از افکار عمومی کاربران کشورهای هدف را تحت تأثیر اهداف خود قرار می‌دهند.

استراتژی اصلی این نوع جنگ‌ها چیست؟ و فرماندهان آن‌ها چه کسانی هستند؟

وقتی صحبت از جنگ نرم می‌شود، اذهان به سمت حمله‌های نظامی سوق پیدا می‌کند. ریشه‌ی این نوع از جنگ‌ها نیز در بخش نظامی است. بسیاری از فناوری‌های مدرن در بخش نظامی به ظهور می‌رسد؛ اینترنت، شبکه‌های بدون سیم و انواع دیگر از سازمان‌های نظامی آغاز می‌شود و سپس در بین مردم گسترش پیدا می‌کند و روزبه‌روز گروه‌ها و سازمان‌های دیگر وارد آن می‌شوند. برجسته‌ترین افراد در این نوع از جنگ‌ها را باید ژورنالیست‌ها در همه‌ی انواع آن در حوزه‌ی مطبوعات، ماهواره، خبرگزاری‌ها و... دانست که از آن‌ها به عنوان افسران جنگ نرم اسم می‌برند.

همه‌ی تکنیک‌هایی که در عملیات روانی مورد استفاده قرار می‌گیرد، در جنگ نرم نیز کاربرد دارد و با این تکنیک‌ها در شبکه‌های اجتماعی، بخش عمده‌ای از افکار عمومی کاربران کشورهای هدف را تحت تأثیر اهداف خود قرار می‌دهند.

در فضای مجازی هم می‌بینیم که به طور کلی کاربران این فضاها و استفاده‌کنندگان ابزارهایی چون تلفن همراه، اینترنت و... بالقوه عوامل آن محسوب می‌شوند، حتی شاید خود این افراد متوجه این امر نباشند؛ گفتیم که این فضاها و ابزارهای عرصه‌ی تکنولوژی از پیچیدگی‌های بسیاری برخوردار هستند و پیچیدگی امر در همین جاست.

استراتژی اصلی جنگ نرم بمباران اطلاعاتی مخاطبان است. در اینجا، با هجوم و بمباران اطلاعاتی، دیگر سره از ناسره قابل تشخیص نیست و قدرت تشخیص برای افراد در این فضاها وجود ندارد.

در مقابل این امر کشورهای مورد هدف، به جای استفاده از استراتژی متناسب با آن‌ها، یعنی بمباران اطلاعاتی و استراتژی‌های ایجابی، از استراتژی‌های سلبی یا ایجاد محدودیت استفاده می‌کنند؛ در واقع به بستن و فیلترینگ این فضاها و فناوری‌ها می‌پردازند. کاهش پهنای باند، ایجاد اختلال در فضاهای مجازی برای کاربران، عدم توسعه‌ی زیرساخت‌های تکنولوژیک مربوط به این فناوری‌ها از جمله کارهایی است که کشورهای هدف در مقابل جنگ نرم به کار می‌گیرند.

تحلیلگران این فضاها معتقدند استراتژی سلبی در برابر استراتژی ایجابی محکوم به شکست است و استراتژی سلبی در عصر جدید رسانه‌های سایبری قدرت کنترلی خود را از دست می‌دهد؛ زیرا ضد این فناوری‌ها در خود فناوری‌ها وجود دارد و کسی که به اینترنت یا تلفن همراه دسترسی داشته باشد، می‌تواند راه فرار از این فیلترینگ‌ها و تحدید‌ها را پیدا کند؛ مثلاً در قضیه‌ی دلار و ارز، شرکت مخابرات کلمات دلار و سکه را در پیامک‌ها فیلتر کرد، اما افرادی پیامک می‌دادند یک دسته گل محمدی ۹۰۰ هزار، نیم دسته گل محمدی ۵۰۰ هزار و... استفاده‌کنندگان این ابزار، برای رساندن پیام خود، تکنیک‌های خاص خود را می‌یابند و بالاخره از این بن‌بست راهی برای خود پیدا می‌کنند.

استراتژی سلبی منجر به شکست است؛ همان طور که در کشورهای ایران، چین، عربستان و سوریه تجربه شد. در ایران سایت‌های فیلترشده بیشترین بازدیدکننده را دارد، در حالی که ایران در فیلترینگ سایت‌ها در بالاترین رتبه قرار دارد. همچنین در استفاده از این سایت‌ها جزء یکی دو کشور اول دنیا هستیم. استراتژی سلبی در برخورد با جنگ نرم کارایی ندارد؛ بلکه ما باید از استراتژی ایجابی در تولید محتوا، خبر و بمباران اطلاعاتی چه در داخل کشور و چه در خارج از کشور برای مخابره استفاده کنیم و این کار جواب می‌دهد.

اتخاذ این تاکتیک‌ها علیه ایران در فضای مجازی در جهت دستیابی به اهداف جنگ را تا چه حد مؤثر ارزیابی می‌کنید؟ (خصوصاً در حوادث پس از انتخابات سال ۸۸)

بخش عمده‌ی رخدادهای سال ۸۸ و بعد از آن، در فضای سایبری روی داد. فرآیند اطلاع‌رسانی، دعوت به تجمعات، تحریک عمومی، فریب و دروغ و فرآیند شبکه‌های سیاسی در این فضا اتفاق افتاد. تحولات سال ۸۸ برجسته‌ترین جنگ سایبری در ایران بوده است. فارغ از ارزش‌گذاری، باید گفت در طرف مقابل نیز همین طور بوده است؛ یعنی جنگ نرم در فضای سایبری، برای ایران از طرف عاملان آن یکی از برجسته‌ترین جنگ‌هایی بود که کار شد. به همین دلیل ما شاهد بروز و شروع اتفاقاتی در داخل کشور بودیم که بعضی از آن‌ها نتیجه‌ی فرآیند پروژه‌های سیاسی خارج از کشور بودند و از آن‌ها تأثیر می‌گرفتند.

استراتژی سلبی به تنهایی منجر به شکست است؛ همان طور که در کشورهای ایران، چین، عربستان و سوریه تجربه شد. در ایران سایت‌های فیلترشده بیشترین بازدیدکننده را دارد، در حالی که ایران در فیلترینگ سایت‌ها در بالاترین رتبه قرار دارد.

روش‌های مواجهه‌ی صحیح با این پدیده‌ی نوین را چه می‌دانید؟ و به چه سیاست‌هایی در مواجهه با این پدیده انتقاد دارید؟

اتخاذ استراتژی ایجابی و گسترش فناوری اطلاعات بهترین روش مقابله با این پدیده‌ی نوظهور است، چرا؟ به این دلیل که معتقدیم دین، فرهنگ و مردم ایران از غنای اطلاعاتی‌ـ‌اجتماعی بالایی برخوردار است و اگر استراتژی سلبی ما تبدیل به استراتژی ایجابی شود، این غنای اطلاعاتی‌ـ‌اجتماعی در فرمت‌های مختلف در سطح جهانی پیام خواهد داشت. به نمونه‌هایی از آن می‌توان به کتاب‌های مولوی، حافظ، سعدی و بسیاری دیگر از میراث فرهنگی، که در دست داریم، اشاره کرد. گنجینه‌های مذهبی، عرفانی و ادبی، که در فرهنگ اسلامی‌ـ‌ایرانی ما نهفته است، می‌تواند پیام‌های تازه‌ای برای مخابره به دنیا در خود داشته باشد. فرهنگی که غنی است نباید درهایش را بست، بلکه بایـــد از آن با استفاده از استراتژی‌های جدید بهره‌ی کافی را برد و راه آن تولید محتوا، توسعه‌ی تکنولوژیکی مناسب برای افکار عمومی داخل و خارج از کشور است.

آیا سواد رسانه‌ای استفاده‌کنندگان از اینترنت می‌تواند به مثابه‌ی روشی برای مقابله با این پدیده‌ی جدید نگریسته شود؟

قطعاً تأثیر دارد. بالا بردن سواد رسانه‌ای کاربران و ورژن سواد دیجیتالی و اطلاعاتی آن‌ها در این امر بسیار کمک خواهد کرد. به این ترتیب، مردم هوشمندتر اطلاعات بیشتری نسبت به کارکرد و نحوه‌ی درست استفاده از این فرآیندها کسب خواهند نمود. اتخاذ و در دستور کار قرار دادن استراتژی ایجابی و بالا بردن سواد رسانه‌ای در موضوعات رسانه، طبعاً، می‌تواند بسیار مثمر ثمر واقع شود.

در کشورهای جهان سوم از موبایل به عنوان یک رسانه‌ی چندسویه بیشتر استفاده می‌شود تا اینترنت و محیط سایبری. این تنها به دلیل مسائل مالی است یا فقر فرهنگی هم می‌تواند در این مسئله تأثیر داشته باشد؟

خاصیت فناوری اطلاعاتی چون تلفن همراه این است که به سرعت خودش را با مخاطب شخصی‌سازی و بومی‌سازی می‌کند. هر فناوری‌ای، در داخل هر کشوری، کارکرد خود را با توجه به نیازهای مردم آن جامعه پیدا می‌کند. بنابراین آیا نوع استفاده از این ابزار و فناوری‌ها در جهان سوم با جهان اول و صنعتی متفاوت است یا خیر؟ جواب این است که قطعاً متفاوت است. هرچه این فناوری‌ها در کشوری گسترش پیدا کند، کاربرد و استفاده از آن نیز گسترش می‌یابد و به شکل پیشرفته‌تری مورد استفاده قرار می‌گیرد.

تأثیر فضای سایبری را بر محیط اجتماعی چگونه می‌بینید؟ (منظور تأثیر بر اتفاقات و رویدادهای اجتماعی است.)

این تأثیر به طور مشخص، با توجه به ضریب ۴۳ درصدی نفوذ اینترنت در ایران، یعنی نزدیک به ۳۳ میلیون کاربر و نیز ضریب نفوذ ۹۱ درصدی تلفن همراه، با تقریباً ۷۰ میلیون استفاده‌کننده از این ابزار، کاملاً مشهود است و تأثیر آن‌ها بر فضای اجتماعی و رخدادهای اجتماعی زیاد دیده می‌شود. ردپای بسیاری از رویدادهای اجتماعی را از این طریق می‌توان دنبال کرد. اگر اطلاعات مورد نیاز جامعه نباشد، این ابــــزار به عنوان یک رســانه و یک کانال عمل می‌کند و در این صورت آن‌ها را باید یک مجرای اطلاعاتی محسوب کرد.

با توجه به روند و سرعت فناوری‌ها، که مرتباً در حال پیشرفت هستند، به نظر می‌رسد که به یک شورای بسیار چالاک احتیاج است که به اصطلاح، سرعت‌العمل لازم را داشته باشد و اگر عکس‌العمل‌های آن زمان‌بر باشد، باز هم ما آسیب‌پذیر خواهیم بود.

تأثیرات این محیط بر محیط فرهنگی چگونه است؟ آیا می‌توان گفت به نوعی محیط سایبری در حال هموار کردن راه جهانی شدن فرهنگی است؟

بله، همین طور است و یکی از آسیب‌ها یا نقاط ضعف در کشور ما هم همین امر است. فرهنگ‌هایی که غالب هستند، خود را بیشتر تحمیل می‌کنند و فضای سایبری پتانسیلی برای فرهنگ غالب است که در سطح جهانی خود را مطرح کند. این فضا، از جنبه‌ای، تهدیدی برای فرهنگ ما محسوب می‌گردد و از طرفی، می‌تواند فرصتی برای توسعه‌ی فرهنگ ایرانی باشد. اینجا اتخاذ استراتژی ایجابی برای مخابره‌ی فرهنگ خود در جهان بیشتر خود را نشان می‌دهد. ما باید از این استراتژی برای جا انداختن فرهنگ خود استفاده کنیم، تا اینکه با استراتژی سلبی درهای ورود به جهان را روی خود ببندیم.

آیا قوانینی برای این پدیده در سطح بین‌المللی وجود دارد؟ و به طور کلی فضای حقوقی پیرامون این پدیده چیست؟

در حوزه‌ی جرایم رایانه‌ای قوانینی وجود دارد که هم در ایران و هم در جهان اجرا می‌شود، ولی از آنجایی که این فناوری‌ها به سرعت در حال پیشرفت هستند و روند رو به رشد بالایی دارند، روند قانون‌گذاری و مصوبات مربوط به آن نمی‌تواند پابه‌پای آن جلو برود و خلأ قوانین جامع‌الاطراف و متناسب با پیشرفت‌های ابزارهای ارتباطی‌ـ‌اطلاعاتی در اینجا احساس می‌شود.

از نظر شما نقش «شورای عالی فضای مجازی» در این موقعیت چیست و عملکرد این شورا را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

شورای عالی فضای مجازی یکی از نیازهای مبرمی بود که با تدبیر رهبری در سیاست‌های فضای مجازی به وجود آمد و شکل گرفت. این شورا، در طی ۶ ماه یا زمان بیشتری که تشکیل شده است، به اهدافی که فعالان و کاربران این عرصه از آن توقع داشتند، دست نیافته و توقعات را برآورده نساخته است. با توجه به روند و سرعت فناوری‌ها، که مرتباً در حال پیشرفت هستند، به نظر می‌رسد که به یک شورای بسیار چالاک احتیاج است که به اصطلاح، سرعت‌العمل لازم را داشته باشد و اگر عکس‌العمل‌های آن زمان‌بر باشد، باز هم ما آسیب‌پذیر خواهیم بود.

نفس تشکیل این شورا بسیار ستودنی است، ولی تا هنگامی که نتواند در این عرصه با چالاکی و سرعت جبهه‌ی مقابل وارد شود و خود را اثبات کند، برای فعالان این حوزه حضور یا عدم حضور آن یکی است.
منبع: برهان