۰۵ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۰:۱۵
بذرهاي پي در پي در زمين وحشت

اسراروقايع تروريستي اخيردرآمريکا+عکس

مردم آمريکا هنوز از شوک ناشي از انفجارهاي بوستون خلاص نشده بودند که خبر تروريستي ديگري، درست يک هفته بعد، آنان را هراسان کرد: بازداشت دو مظنون به انفجار قطار مسافربري کانادا. اين ماجراها و حواشي آن، چه مزايايي براي چه کساني دارد؟
کد خبر : ۱۰۸۰۹۸
صراط:ملّت آمريکا هنوز از شوک ناشي از انفجارهاي دوشنبه 15 آوريل 2013 (26 فروردين 1392) در مسابقات ماراتن بوستون خلاص نشده بودند که خبر تروريستي ديگري، درست يک هفته بعد يعني دوشنبه 22 آوريل 2013 (2 ارديبهشت 1392) رسانه‌ها را لرزاند. خبر فوق، اين بود:

پليس فدرال آمريکا با همکاري وزارت امنيت داخلي، دو مرد جوان به نام‌هاي "شهيب الصغير" (Chiheb Esseghaier) سي ساله و "رائد ياسر" (Raed Jaser) سي و پنج ساله را بازداشت کردند. اين دو نفر قصد داشتند با وقوع انفجارهايي، يک قطار مسافربري، احتمالاً در مسير شهر نيويورک- تورنتو را از ريل خارج کنند.


توطئه براي  حمله تروريستي و همچنين ارتباط با گروهک "القاعده" براي کشتن افراد، اتهام اصلي اين دو متهم است.


شهیب الصغیر



رائد یاسر

اين دو نفر، روز سه‌شنبه 23 آوريل براي رسيدگي و قرار وثيقه در دادگاه شهر تورنتو حاضر شدند.


*** متهمان، اين بار چه ويژگي‌هايي دارند؟

در نگاه اول، مظنونين اين حادثه در ميان شهروندان تورنتو جايگاهي شبيه جايگاه برادران سارنايف در شهر بوستون دارند. "ماکس ساليدا" (Max Salida) همسايه يکي از اين دو جوان، در مجله کانادايي مکلينز (Maclean's) يکي از دستگيرشدگان را مهربان و دوست‌داشتني خواند و گفت: «اگر اين مرد، واقعاً همان همسايه من باشد، چنين اتهامي به وي را هرگز قبول نمي‌کنم.»


شهيب الصغير مهندس دانش‌آموخته دانشگاه تونس است که به عنوان محقّق در مؤسسه تحقيقات علمي دانشگاه کبک (INRS- Quebec) مونترال فعاليت مي‌کرده است. وي حتي در يک ماه اخير مقاله مهمي با موضوع بيماري ايدز براي مجلات تخصصي نوشته بود.


"جنيفر استرکان" رئيس پليس کانادا، اظهار داشت: «اين دو مظنون که تابعيت آنان احتمالاً تونسي و فلسطيني است، ساعات حرکت قطارهاي شهر تورنتو را دقيقاً کنترل مي‌کردند. البته هنوز مشخص نيست که انفجار کدام خط ريلي، مدّنظر آنان بوده اما حدس مي‌زنيم اين طرح تروريستي، از سوي "سران القاعده در خاک ايران"(!)، برنامه‌ريزي، حمايت و هدايت شده باشد.»



*** بررسي اين ادعاي عجيب:

علي اکبر صالحي وزير امور خارجه ايران بلافاصله پس از طرح اين ادعا، روز سه‌شنبه هرگونه ارتباط القاعده با ايران را خنده‌دار دانست و از مسئولان کانادا خواست کمي عاقلانه‌تر فکر کنند و به شعور مردم دنيا توجه کنند.


رامين مهمانپرست نيز در واکنش به اين خبر گفت: «ما با هر اقدام خشونت‌آميزي که جان انسان‌ها را به خطر بيندازد مخالفيم. دولت افراطي کانادا که در سال‌هاي اخير پروژه ايران‌هراسي را در دستورکار قرار داده، قصد دارد چنين موضوعاتي را با کشور ما ارتباط دهد.»


به نقل از وب‌سايت اتريشي "وينرسايتونگ" اکنون پليس کانادا مدعي فعاليت اعضاي القاعده در ايران شده و اين در حالي است که شايد بتوان گفت بديهي‌ترين و اصلي‌ترين شاخصه اين گروهک تروريستي ايدئولوژي افراطي ضدشيعي آن است. امروزه بر همگان روشن است که جهاد مسلحانه سلفي با مکتب تشيع و به راه انداختن جنگ‌هاي خونين عليه شيعيان عراق، پاکستان، بحرين، افغانستان، ليبي و بالاخص علويان سوريه، ماهيت ضدايراني القاعده را هم در مباحث درون‌مذهبي، و هم در راهبردهاي سياسي ايران به بهترين وجه برملا مي‌کند.




خود پليس کانادا در نشست خبري خود بعد از دستگيري اين دو متهم اذعان کرد که ما هنوز هيچ مدرکي دال بر حمايت دولت ايران از اين توطئه نداريم.


پس با اين وجود، طرح اين ادعا در افکارعمومي توسط رسانه‌ها، چه مزايايي براي چه کساني دارد؟

از يک سو نخستين مزيتي که موضوع جديد مهار انفجار در خط ريلي تورنتو، با خود به همراه داشت، اين بود که تمرکز اذهان عمومي، موقتاً از ماجراي بحث‌برانگيز بوستون برداشته شد.

از سوي ديگر "جيمز ماليزيا" (James Malizia) دستيار کميسر امنيت ملي کانادا، با ژستي قدرتمند در مقابل دوربين‌هاي مصاحبه خبري ظاهر شد و سعي کرد تا به مردم اطمينان دهد: «تحقيقات ما از آگوست 2012 آغاز شده بود و ما هميشه بر تأمين امنيت و حفظ جان مردم تأکيد داريم. من اطمينان مي‌دهم که هرچند ما به قدرت و مقاصد مظنونان اين اقدام، واقف بوديم اما هيچ خطري کارکنان راه‌آهن و مسافران بي‌گناه را تهديد نمي‌کرد.»


طي اين ده روز، دائماً پيش‌بيني‌هايي ‌از قول مسئولين گوناگون امنيتي آمريکا از رسانه‌ها شنيده شده است: اگر مظنونين بوستون مهار نمي‌شدند، قرار بود انفجارهاي مهيب‌تري رخ دهد، بمب و نارنجک به سمت نيروهاي پليس پرتاب شود، چندين مکان ديگر با خاک يکسان و مردم بي‌گناه ديگري کشته شوند،... اگر طرح متهمان راه‌آهن تورنتو خنثي نمي‌شد، قطار از ريل خارج مي‌شد، واگن‌ها منفجر مي‌شد، و باز هم کشتار مردم؛ اگر...

مجموع اين "اگر"ها و چنين و چنان‌ها، اثرگذاري ويژه‌اي در حس قدرداني مردم آمريکا نسبت به نهادهاي اف‌بي‌آي و دستگاه امنيتي داشت. گرچه شبکه سي‌بي‌سي کانادا، هرگونه ارتباط طرح اخير تورنتو با انفجارهاي بوستون را تکذيب کرده اما اين‌گونه اظهارات، چيزي از دلهره اين روزهاي مردم آمريکا کم نمي‌کند. مسئولان دولتي، آمريکا را مواجه با تهديدات جدّي تروريسم معرفي نموده‌اند و خود را مديراني قوي در مبارزه با آن! "مايکل بلومبرگ" (Michael Bloomberg ) شهردار نيويورک پس از حوادث اخير گفت: «مردم حق دارند نگران حريم خصوصي خود باشند. اما ما در دنياي خطرناک و پيچيده‌اي زندگي مي‌کنيم که در آن نسبت به گذشته به امنيت بيشتري نياز داريم.»

ترديدي نيست که ملّت وحشت‌زده آمريکا، اکنون در شرايطي قرار گرفته‌اند که هر گونه مراقبت‌هاي شديد و ربودن آزادي‌هاي فردي‌شان توسط پليس را حمل بر تأمين امنيت جاني خودشان مي‌کنند.



*** نتيجه‌گيري

رسيدگي به متهمان يک حادثه فرضي در تورنتو در حالي انجام مي‌شود که افکارعمومي جهان، هنوز درباره انفجارهاي بوستون، سراسر ابهام و تناقض است. روزنامه آلماني "تاگس‌اشپيگل" گزارش داد: بر پايه پروتکل دادگاه، روز سه شنبه 23 آوريل، عده‌اي از قضات و دادستانان، در کنار پزشکان بر سر بالين جوهر تسارنايف 19 ساله در بيمارستان بوستون حاضر شدند. اتهام حمل سلاح‌هاي کشتارجمعي به وي تفهيم شد؛ بي‌آنکه اين مظنون مجروح، از حق داشتن وکيل در دادگاه برخوردار باشد. اين وضعيت برخلاف قوانين کيفري آمريکاست و وي احتمالاً به اعدام محکوم خواهد شد.

در حال حاضر پشت‌پرده انفجارهاي بوستون و انفجار تروريستي صورت‌نگرفته در خط ريليِ تورنتو، تنها يک روي سکه است که بيشتر در رسانه‌ها ديده مي‌شود. روي ديگر سکه، نتايج آتي اين حوادث است. اين طور که به نظر مي‌رسد، شايد افکارعمومي بتوانند ده‌ها سال بعد با کنارهم چيدن رخدادهايي که به صورت کاملاً هدفمند، جهان را دگرگون خواهد ساخت، حوادث امروز را هضم کنند؛ همانند قضاوت‌ها و روشنگري‌هايي که اکنون تازه در سال 2013 در مورد حوادث 11 سپتامبر 2001 شاهد هستيم.


بمب‌هاي اتمي کره شمالي، سپس تروريسم چچني از روسيه، و حالا هم عناصر القاعده از ايران، همگي بذرهاي پرورش‌يافته‌اي هستند که يکي پس از ديگري بر خاک حاصلخيز "وحشت" پاشيده مي‌شوند تا احساس درخطربودن بيشتر، نياز به پليس بيشتر و کنترل بيشتر را در مردم تقويت کرده و احياناً مقدمات جنگ‌هاي جديدي را در آينده فراهم کند.