۰۷ آبان ۱۳۹۲ - ۱۳:۲۱

ده پرسش روانبخش از حسن روحاني

به نظر مي‌رسد که در دولت شما نوعي پارادوکس نسبت به سياست خارجي و هسته‌اي وجود دارد؛ زيرا از يک طرف معتقديد مردم سياست خارجي را مي‌فهمند به همين دليل آن‌ها را مورد ارزيابي قرار مي‌دهيد و درباره سفر نيويورک نظرخواهي مي‌کنيد و از طرف ديگر معتقديد مفاد مذاکرات بايد از آن‌ها مخفي نگه داشته ‌شود. به‌راستي اين پارادوکس را چگونه بايد حل کرد؟ مردم بايد بدانند تا نظر بدهند يا نبايد بدانند؟
کد خبر : ۱۳۹۰۹۱
حجت الاسلام قاسم روانبخش در وبلاگش نوشت:

جناب آقاي روحاني!

همان‌گونه که حضرت عالي در دانشگاه اعلام کرديد، معتقديد که بايد انتقاد آزاد باشد و مي‌خواهيد گروه منتقد را تقويت کنيد. جنابعالي در اين باره گفته ايد «بايد بگوييم که حتماً دانشگاه پادگان نيست. مگر دانشجوي ما چه مي‌کند؟ نقد مي‌کند؟ بايد بگذاريم نقد کند. بگذاريم دانشگاه پرشور باشد.» سپس آن‌قدر ميدان داده‌ايد که تصريح نموده‌ايد دانشجويان بايد از حق تظاهرات آرام نيز برخوردار باشند، يعني نه تنها حق انتقاد دارند بلکه مي‌توانند اگر موردي را برخلاف نظرشان تشخيص دادند، در انتقاد از دولت يا تصميمي که اتخاذ شده است به صورت آرام تظاهرات کنند. در همين راستا حتما حق مي‌دهيد که اينجانب نيز از محضرتان چند پرسش مطرح کنيم که بيش‌تر جنبه انتقادي دارد و پاسخ جناب‌عالي به آن‌ها مي‌تواند بصيرت سياسي مردم و اطلاعات آن‌ها را افزايش دهد:

۱.. دولت شما همانند دولت دکتر احمدي‌نژاد بر ديپلماسي عمومي تأکيد ويژه‌اي دارد با اين تفاوت که ديپلماسي عمومي دولت يازدهم با استفاده از فضاي مجازي انجام مي‌شود و دولت دکتر احمدي‌نژاد در فضاي واقعي و خارجي. در همين راستا برخي مقامات مسؤول در دولت شما از جمله وزير خارجه از فضاي مجازي فيس بوک استفاده مي‌کند. سؤال اساسي اين است که استفاده از فضاي فيلتر شده در راستاي چه سياستي انجام مي‌شود؟ آيا توجه نداريد که فيس‌بوک در ايران بنا به دلايل امنيتي و فرهنگي و اخلاقي فيلتر شده است؟ در حالي که اکثر مردم به دليل فيلتر بودن اين سايت از آن بي‌اطلاعند، استفاده از صفحه فيس‌بوک چه معنا و مفهومي مي‌تواند داشته باشد؟ آيا استفاده از فيس‌بوک به معناي نامشروع جلوه دادن فيلترينگ نيست؟! آيا استفاده مسؤولان از فيس‌بوک موجب تشويق و تهييج کاربران براي استفاده از فيلترشکن به‌منظور ورود در همه عرصه‌هاي فضاي مجازي نيست؟ در اين صورت آيا اين‌گونه اقدامات، مخالفتي با قانون و قانون‌گرايي ندارد که جنابعالي همواره بر آن تاکيد کرده ايد؟ و آيا سوق دادن جامعه به سمت بي‌قانوني و... نيست؟

۲. جناب‌عالي در ديپلماسي يد طولايي داريد به طوري که در عرصه رسانه‌ها شما را به شيخ ديپلمات مي‌شناسند. همان گونه که مستحضريد، بر اساس اصول ديپلماسي، مذاکره کنندگان همواره سعي مي‌کنند به هنگام مذاکره از موضع قدرت وارد شوند تا بتوانند از طرف مقابل امتياز بيش‌تري بگيرند. اظهار عجز و ناتواني موجب جري شدن دشمن و زياده خواهي و امتياز گرفتن بيش‌تر او خواهد شد. ولي مع الاسف جناب‌عالي درست در آستانه سفر تيم مذاکره کننده به ژنو، در دانشگاه تهران ادعا کرديد که خزانه کشور خالي است! بي‌ترديد به فرض صحت، دشمن از اين اطلاعات و اظهار عجز رئيس جمهور کشور سوء استفاده مي‌کند؛ زيرا مي‌داند افزايش فشار بر کشوري که خزانه اش خالي است مي‌تواند کار را تمام کند و ديگر نيازي به مذاکره نيست. آيا چنين اظهاراتي با دولت تدبير و اميد منافات ندارد؟ لطفا بفرماييد چنين اظهاراتي به چه کساني اميد مي‌دهد: ملت ايران يا دشمنان؟ و آيا مي‌توان آن را يک تدبير ناميد؟ آيا جز اين است که اگر مردم احساس کنند خزانه کشور خالي است، اوضاع اقتصادي بسيار نابسامان خواهد شد؟ در خوشبينانه‌ترين حالت اگر بيان چنين مطلبي از سر آگاهي بوده است، اعتبار شما را زير سؤال مي‌برد و اگر از سر خطابوده، با ديپلمات بودن شما در تعارض است.

۳. آمريکاي جنوبي در سال‌هاي اخير و هنگام اعمال تحريم‌ها براي ايران ظرفيت بسيار خوبي بوده است و روي هم رفته به کمک آن‌ها توانستيم در دولت‌هاي نهم و دهم در مقابله با تحريم‌ها و فشارها تا حدودي بر مشکلات فائق آييم. جناب‌عالي خوب است توضيح دهيد چرا در سفر به آمريکا نسبت به تقاضاي ديدار مورالس عکس‌العمل منفي نشان داده ايد؟ آيا اعتبار رئيس‌جمهور بوليوي از رئيس جمهور فيجي که داراي مقام۱۵۷ اقتصادي جهان است کم‌تر است که او را به حضور نپذيرفتيد؟ آيا ملاقات نکردن جناب‌عالي با رؤساي جمهور آمريکاي جنوبي نيز دادن نوعي امتياز به امريکا براي مذاکرات هسته‌اي بوده است؟!

۴. يکي از اموري که از دولت‌هاي گذشته تاکنون به صورت يک سنّت درآمده، ديدار رئيس‌جمهور ايران با گروه‌هاي ضد جنگ در آمريکابوده است به طوري که تقريبا هر رئيس‌جمهوري که به امريکا سفر کرده با آن‌ها ديدار داشته است تا نشان دهد ما ضد جنگ هستيم. جناب عالي اولين رئيس جمهوري هستيد که در سفر تان به نيويورک از ملاقات با آن‌ها خودداري کرده‌ايد. حال سؤال اين است که چرا با وجود آمادگي گروه‌هاي مذکور براي چنين ديداري، با آن‌ها ديداري نداشته ايد؟

۵.. ترديدي نيست که برخي مسائل کشور بايد محرمانه بماند و بيان آن‌ها به مصلحت مردم و کشور نيست. در گذشته هم چنين نبوده است که همه مسايل کشور به صورت آشکار براي مردم بيان شود. ولي محرمانه بودن مذاکرات هسته‌اي براي دولتي که دانستن را حق مردم مي‌داند و مي‌خواهد با نظرسنجي، پشتوانه مردمي نيز براي حرکت خود فراهم کند، امري مطلوب نيست. از سوي ديگر، محرمانه بودن موضوعي براي آن است که دشمنان از آن مطلع نشوند. سؤال اين است زماني که ۱+۵ يعني همه مستکبران جهان از موضوع مذاکرات هسته‌اي مطلعند، آشکار شدن آن چه معلوماتي را در اختيار آن‌ها مي‌گذارد و چه ضرري مي‌تواند براي کشور و مردم داشته باشد؟ در اين صورت آيا محرمانه بودن مذاکرات به دليل آن نيست که مذاکرات به گونه‌اي انجام شده که چنان چه ملت ايران اطلاع يابند به آن اعتراض خواهند کرد؟

۶. به نظر مي‌رسد که در دولت شما نوعي پارادوکس نسبت به سياست خارجي و هسته‌اي وجود دارد؛ زيرا از يک طرف معتقديد مردم سياست خارجي را مي‌فهمند به همين دليل آن‌ها را مورد ارزيابي قرار مي‌دهيد و درباره سفر نيويورک نظرخواهي مي‌کنيد و از طرف ديگر معتقديد مفاد مذاکرات بايد از آن‌ها مخفي نگه داشته ‌شود. به‌راستي اين پارادوکس را چگونه بايد حل کرد؟ مردم بايد بدانند تا نظر بدهند يا نبايد بدانند؟

۷. ضرب‌المثل معروفي است که مي‌گويد آزموده را آزمودن خطاست و امام علي(ع) نيز مي‌فرمايند: لاََ يُلْدَغُ الْمُؤْمِنُ مِنْ جُحْرٍ وَاحِدٍ مَرَّتَيْنِ، مؤمن از يک سوراخ دوبار گزيده نمي‌شود. آيا سياست خارجي جناب‌عالي همان سياست خارجي آقاي خاتمي نيست که بر اصل نرمش (نه نرمش قهرمانانه) مبتني بوده است؟ سياست خارجي آقاي خاتمي تا چه اندازه موفق بوده است که امروز ‌بخواهيم مجددا آن را بيازماييم؟ به عنوان نمونه ايران در اکتبر ۲۰۰۱ با کمک‌هاي خود به آمريکا در افغانستان منشأ تحول شد و آمريکا توانست به کمک ايران حکومت طالبان را ساقط کند. اين حُسن نيت ايران موجب شد که امريکايي‌ها دوماه بعد يعني در ژانويه همان سال، ايران را در محور شرارت قرار دهند! در موضوع هسته‌اي و پذيرش پروتکل الحاقي نيز موجب شد هم براي مدت‌ها کشورمان از کاروان علم و دانش عقب بماند و هم حس زياده خواهي دشمنان را تحريک کرد به طوري که وقتي ايران خواست تعليق داوطلبانه اش را بردارد با مخالفت امريکا و اروپايي‌ها روبرو شد و منشأ فشارهاي بيش‌تر غرب براي ادامه تعليق گرديد و نتيجه‌اي جز صدور قطعنامه‌هاي پي در پي و رفتن پرونده ايران به شواري امنيت نداشت. به نظر شما آيا نرمش کنوني نتيجه‌اي جز آن چه در گذشته به دست آمد براي ما خواهد داشت؟

۸. جنابعالي به خوبي مي‌دانيد که عمده تحريم‌ها در اختيار کنگره امريکاست و قوانيني که تا کنون بر ضد ايران تصويب شده، ۱۰۰ به صفر است در حالي که براي شکستن تحريم‌ها به آراي ۵۱درصد به ۴۹ درصد نياز داريم و چنين چيزي با توجه به حاکميت صهيونيست‌ها بر کنگره امريکا به اين سادگي‌ها ميسر نخواهد شد. اکنون نيز موضع کنگره نسبت به حفظ تحريم‌ها بلکه تقويت آن‌ها بسيار شديدتر شده است. خوب است توضيح دهيد که دولت شما در ديپلماسي خود چگونه مي‌تواند ۱۰۰ را به ۴۹ تقليل دهد؟ و آيا جز با به رسميت شناختن رژيم صهيونيستي و تامين امنيت اين رژيم جعلي مي‌توان کنگره تحت سيطره صهيونيست‌ها را راضي به رفع تحريم‌ها کرد؟

۹. در مذاکرات آلماتي، قرار شده بود که در برابر تعليق غني‌سازي ۲۰درصد، تحريم طلا و پتروشيمي برداشته شود. ظاهرا آقاي دکتر جليلي نيز آن را رد نکرده و اظهار داشته بود که اين موضوع نياز به بررسي دارد. اکنون بفرماييد در برابر تعليق ۲۰درصد چه امتيازي دريافت کرده ايد؟ و کدام تحريم‌ها قرار است برداشته شود؟ آيا آزاد کردن احتمالي دارايي‌هاي بلوکه شده ايران آن هم به صورت تدريجي با آن همه امتياز داده شده سنخيتي دارد؟

۱۰. جنابعالي در وعده‌هاي انتخاباتي خويش وعده داده ايد که فناوري هسته‌اي را کامل مي‌کنيد و در عين حال به دليل توان بالايي که در ديپلماسي داريد پرونده ايران را از شوراي امنيت خارج و تحريم‌ها را نيز لغو خواهيد کرد. آيا آن چه در مذاکرات ژنو صورت گرفته و بعدا ادامه خواهد يافت با وعده‌هاي انتخاباتي شما سازگاري دارد؟