۱۳ خرداد ۱۳۹۳ - ۰۰:۰۷

مدیریت نفت از دیدگاه مقام معظم رهبری

توسعه اقتصادی یکی از امراتی است که همواره مورد توجه همه ملل جهان بوده است و اسلام ناب نیز علاوه بر بهبود معنویت در جامعه اصرار زیادی بر توسعه اقتصادی در جامعه اسلامی دارد.
کد خبر : ۱۸۰۳۲۲
صراط: توسعه اقتصادی یکی از امراتی است که همواره مورد توجه همه ملل جهان بوده است و اسلام ناب نیز علاوه بر بهبود معنویت در جامعه اصرار زیادی بر توسعه اقتصادی در جامعه اسلامی دارد.

چکیده
:

توسعه اقتصادی یکی از امراتی است که همواره مورد توجه همه ملل جهان بوده است و اسلام ناب نیز علاوه بر بهبود معنویت در جامعه اصرار زیادی بر توسعه اقتصادی در جامعه اسلامی دارد. یکی از ثروت های بزرگی که خداوند متعال به این کشور اسلامی ما عطا نموده است سرمایه نفت است که نقش زیادی در بهبود شرایط اقتصادی ایران داشته است و مدیریت صحیح آن می تواند جامعه را به سوی تعالی و در عین حال کم شدن وابستگی به نظام سلطه سوق دهد.

مدیریت نفت یکی از مباحثی بوده است که همواره مورد توجه سکاندار این نظام اسلامی بوده است که در این نوشتار علمی به این مطلب می پردازیم و مدیریت نفت و استفاده بهینه از آن را به همراه مباحث مربوط از منظر مقام معظم رهبری مورد بررسی قرار می دهیم تا نصب العین مسولان کشور قرار گیرد و از این سرمایه برای تعالی مادی و معنوی کشور به صورت همزمان بهره جویند.

کلید واژگان:

توسعه، اقتصاد، رهبری، وابستگی، رشد، سعادت، نظام اسلامی

مقدمه:

رشد اقتصادی بی تردید معلول سرمایه های موجود در کشور است و بین میزان رشد اقتصادی و تولید انرژی تلازم وجود دارد، و معمولاً با افزایش رشد اقتصادی، مصرف انرژی فزونی می یابد. به عبارت دیگر، مصرف انرژی اندک باشد، نباید انتظار رشد اقتصادی قابل توجه را داشت. برای تولید انرژی بخصوص نفت، استخراج، تجهیز، نوسازی و اکتشاف مخازن جدید ضرورت دارد، چرا که بازار تقاضای انرژی در حد خاصی (حدود 80 میلیون بشکه در سال 2000) قراردارد و کشوری که بتواند با نوسازی و تعبیر تأسیسات استخراجی بازارهای معتبری پیدا کند، رشد اقتصادی بیشتر داشته و در نهایت از امنیت پایدارتری برخوردار خواهد بود.

فوریت سرمایه گذاری برای ایران جهت حفظ سقف فعلی تولید و حتی افزایش آن از اینجاست که در منطقه خلیج فارس که حدود 67 درصد منابع نفت دنیا را داراست، نوعی بازی با حاصل جمع صفر حاکم است. یعنی برد سایر کشورهای منطقه در واقع باخت ایران است. به عنوان مثال در حالی که تأسیسات نفتی ایران روز به روز فرسوده شده و از استانداردهای بین المللی عقب می افتد کشوری مثل امارات متحده عربی با فراخوانی جهانی، اقدام به سرمایه گذاری گسترده کرده و با تقویت اقتصاد و خرید تسلیحات مدرن عملاً امنیت ملی ایران را تهدید می نماید.

نتیجه این فاصله اقتصادی، در درآمد سرانه دو کشور به وضوح مشخص است. درآمد سرانه ایران از 2244 دلار در سال 1980 میلادی به 1000 دلار در سال 1997 سقوط کرد سپس این رقم با افزایش نسبی نرخ جهانی نفت افزایش یافته ولی پس از آن مرتباً روند نزولی داشته که یکی از دلایل مهم آن علاوه بر افزایش جمعیت، کاهش نرخ جهانی نفت و کمی توان تولید ایران بود.

ایران و نفت

ایران در دو دهه اخیر حدود 280 میلیارد دلار از بابت صدور نفت درآمد داشته و آن را در بین جمعیتی معادل سه برابر جمعیت عربستان توزیع کرده است در حالی که عربستان در همین مدت حدود سه برابر ایران درآمد نفتی داشته است (980 میلیارد دلار) با توجه به صبعه اقتصادی یافتن امنیت، دولت ایران باید سرمایه گذاری در میادین انرژی را تسریع ببخشد چرا که زنجیره ثبات و بحران داخلی وابسته به عایدات نفتی است و اگر درآمدهای نفتی در حد قابل قبولی نباشد و عایدات سرانه افراد تکافوی حداقل نیازها را نکند جامعه شاهد پیدایش شکاف های طبقاتی، و در نتیجه رواج رشوه، فاسد اداری، بیکاری، جنایت سازمان یافته و به طور کلی آسیب پذیری اجتماعی خواهد شد.

در چنین شرایطی با وقوع کوچک ترین بحران بین المللی و مستأصل شدن دولت، توده های مردمی ثبات موجود را هدف قرار خواهند داد چراکه دولت در چنین جوامعی فعال مایشاء است و مردم به واسطه فقدان یا ضعف نهادهای مدنی، دولت را مسوءل معضلاتی می دانند که در عرصه های گوناگون فرهنگی، سیاسی و اقتصادی رخ می نماید. فراموش نکنیم که یکی از دلایل تنفر مردمی از حکومت پهلوی دوم همین امر بود که شخص شاه یگانه متصدی فرایند راهبردهای جامعه به سمت دروازه تمدن بود و موج فزاینده توقعات مردمی باعث شد که رژیم سابق در معرض حملات لایه های متعدد اقشار جامعه قرار بگیرد و چون توان پاسخگویی بدین نیازها در ساختار سابق نبود، فرایند انقلاب اسلامی شتاب گرفت.

نفت در دنیا

درآمد سرانه عربستان، امارات متحده عربی، کویت و عراق در سال 1978 (همزمان با انقلاب اسلامی) به ترتیب 8، 18، 5،12 برابر ایران بوده است. پس از انقلاب اسلامی به دلیل اعمال تحریم های اقتصادی وقوع جنگ تحمیلی و فرار سرمایه ها، درآمدهای نفتی ایران به شدت کاهش یافت. با وقوع انقلاب اسلامی و احتمال تزلزل در بازار انرژی، نرخ جهانی نفت به شدت افزایش یافت. چرا که ایران تولید کننده حدود 6 میلیون بشکه نفت در جهان بود و اخلال در چنین میزانی به منزله یک شوک در جهان به شمار می آمد. در اثنای این تحولات منطقه ای و نگرانی بی المللی، کشورهای منطقه از فرصت پیش آمده نهایت استفاده را به عمل آورند.

فقط کشور عربستان در سال 1980ز40 میلیارد دلار اضافه درآمد داشت و عایدات نفتی خود را به بیش از 100 میلیارد دلار رساند. کشورهای دیگر منطقه مانند کویت و امارات متحده عربی، نیز از این موقعیت بهره بردند. و دلارهای نفتی خود را در اختیار عراق قرار دادند. و بدین طریق نفت منطقه و تحولات مربوط به آن، تهدیدی استراتژیک علیه امنیت ملی ایران مبدل گردید.طی ده سال یعنی از زمان وقوع انقلاب اسلامی (13571979) فاصله درآمد نفتی ایران با کشورهای منطقه تقریباً دو برابر شد، به طوری که طی سال های مذکور متوسط درآمد سرانه عربستان 16 برابر، امارات متحدة عربی 33 برابر، کویت 22برابر و عراق 2/6 برابر ایران است.یکی از بسترهای موءثر برای وقوع هرگونه ناامنی، عدم اشتغال است.

در ایران دهه هشتاد حدود 70 درصد جمعیت زیر سی سال و 50 درصد از کل جمعیت زیر 20 سال سن دارند ترکیب این سن با حجم مذکور موجب تکثیر بحران و تولید ناامنی می شود. در چنین شرایطی از هرگونه ناآرامی کوچک می توان انتظار تولید یک شورش تمام عیار داشت. چرا که بیکاری منشأ اصلی بحران های اجتماعی از قبیل جرم و جنایت، اعتیاد، مهاجرت، ناهنجاری روحی، خودکشی، استرس و آزار دیگر شهروندان می باشد.

با این توضیح، نگاهی به آمار موجود نشان می دهد که نرخ بیکاری بر پایه جدول زیر، از 9/1 درصد در سال 1357 به 16/4 درصد در سال 1379 بالغ شده و دولت برای سازماندهی این معضل باید سالانه حداقل 760 هزار شغل جدید ایجاد کند. این رقم روز به روز در حال افزایش است، یعنی با ادامه این وضع، طی ده سال آینده تعداد بیکاران به 50 درصد شاغلان امروز (15میلیون شاغل) خواهید رسید. یعنی جامعه شاهد 7/5 میلیون نفر بیکار خواهد بود بدیهی است که چنین وضعیتی فوق العاده آسیب زننده است مگر اینکه با یک عزم جدی و ملی، نسبت به ساماندهی آن اقدام شود.

نفت و توسعه اقتصادی

تأمین حداقل نیازهای معیشتی تدارک یک زندگی شایسته برای عموم اتباع کشور به یکی از روش های مشروعیت سازی در کشورهای جهان سوم تبدیل شده است و در مقابل بسیاری از رژیم های مشروع در نتیجه ناکارآمدی از گردونه زیست سیاسی حذف شده اند. در چنین فضایی که امنیت صبغه ای اقتصادی پیدا کرده و به مثابه مایه دوام و قوام رهبری سیاسی عمل می کند، باید انرژی و توان لازم روی موضوعات توسعه زا متمرکز شود .

در ایران هم به دلیل اقتصاد تک محصولی و وابستگی به درآمدهای ناشی از فروش نفت، بخش انرژی مهم ترین منبع امنیت زای ایران است به شرط اینکه سرمایه گذاری در آن منطقی باشد. گفتنی است آنچه تحت عنوان امنیت پایدار از آن یاد کردیم تنها با سرمایه گذاری بیشتر و تولید انبوه و نفت قابل حصول نیست. امنیت پایدار محصول سازگاری کلیه موءلفه های تولید، توزیع و مدیریت آنها می باشد و گرنه اگر تولید بیشتر نفت و صدور بی حساب آن امنیت زا بود، پهلوی دوم باید به یکی از پایدارترین حکومت های دنیا تبدیل می شد؛ ولی چنان نشد.

انقلاب اسلامی و نفت

با وقوع انقلاب اسلامی و پس از جنگ تحمیلی ظرفیت تولید ایران در اوپک طی مقطع زمانی 681358 از 19 درصد به 13/3 درصد تقلیل یافت. به خصوص در سال 1366 ارزش سرمایه گذاری در صنعت نفت و گاز به حداقل خود طی 30 سال گذشته رسید. (46 میلیارد ریال به قیمت ثابت) متوسط نرخ رشد سالیانه سرمایه گذاری طی سال های 681357، حدود 10درصد بود در حالی که در مقطع اول حداقل 44 درصد بود پس از پایان جنگ تحمیلی و آغاز دوره بازسازی خرابی ها و کاستی های ناشی از وقوع جنگ، برنامه های توسعه درآمدهای نفتی در دستور کار قرار گرفت و طی برنامه توسعه اول و دوم (13771369) سرمایه گذاری در تولید نفت و گاز افزایش یافت.

اما در اواخر سال 1377 و سال 1378، ارزش سرمایه گذاری در صنعت نفت و گاز کاهش جدی پیدا کرد و در حالت بسیار نگران کننده ای یافت. کاهش 40 درصدی سرمایه گذاری در صنعت نفت و گاز (به قیمت های ثابت) در سال 1377 بسیار نگران کننده بود. با وجود این طی دورة مذکور، رشد سالیانه سرمایه گذاری صنعت نفت و گاز حدود 15/5 درصد بود که ظرفیت تولید روزانه نفت ایران را به 4 میلیون و سهم ایران در اوپک را به 14 درصد رساند. (3)

مدیریت در نفت

تنظیم آهنگ امنیْتی کشور به طور چشمگیری وابسته به مکانیسم بهره برداری از منابع نفت و گاز می باشد همان گونه که گفته شد این دو ماده صرفاً دو محصول قابل صدور یا مصرف نیستند بلکه منبع و سرمایه مولد جامعه هستند که تمام شئون جامعه اعم از اقتصاد، سیاست، فرهنگ و به طور کلی رفاه عامه را تحت تأثیر قرار می دهند. ملاحظه فرایند متداول در بازار نفت و گاز جهان و اقدامات جمهوری اسلامی ایران در بهره برداری شایسته از این بازار نشان می دهد که طی دو دهه پس از انقلاب اسلامی ایران آن گونه که باید نتوانسته است از عنصر نفت به عنوان ابزاری امنیت افزا بهره بگیرد.

پهلوی دوم به نحو ملموسی توانسته بود از نفت به عنوان ابزاری برای تدارک رشد اقتصادی و اقتدار نظامی بهره ببرد و بین سه عنصر امنیت ملی، عرضه انرژی و رشد اقتصادی، نوعی سازواری خلق کرده بود که هر سه پا به پای هم پیش می رفتند لیکن عدم مدیریت با کفایت موجب شد هر سه موءلفه مذکور به نقطه آسیب پذیر رژیم تبدیل گردد. بدین ترتیب که نفت نقش آفرینی خودش را در تضمین امنیت پایدار ملی و رشد اقتصادی از دست داد.(5)

محمدرضا شاه با نوعی واقعگرایی کوته اندیشانه، مشی معکوس و روندی را طی کرد که کشورهایی مانند مالزی و کره جنوبی پیموده بودند. بدین ترتیب که این کشور (کره جنوبی) ابتدا صنایع مادر و پیچیده و سرمایه ای را رونق بخشید و از محل سود دهی آنها اقدام به تولید انبوه کالاهای مصرفی و مونتاژ می کرد. لیکن محمدرضا شاه ابتدا از صنایع مصرفی، مونتاژ و تشریفاتی آغاز کرد تا در پایان به نقطه آغاز کره جنوبی دست یابد و نهایتاً امنیت رژیم علی رغم مطلوب ایران در جهان و اوپک، در معرض حمله و نارضایتی توده های میلیونی واقع گردید.(6)

در عصر جمهوری اسلامی برای مدت یکدهه، ایده تضمین رشد و امنیت با استفاده از منابع انرژی کنار نهاده شد و ایدئولوژی به مثابه موءلفه ای امنیت بخش و رشد افزا تلقی گردید. رویکرد جدید ناشی از شرایط اشتیاق انقلابی، وقوع جنگ تحمیلی و محبوبیت مخالفت با سیاست های محمدرضا پهلوی بود و بر همین اساس از انرژی به عنوان مایه قوام امنیّت ملّی و رشد اقتصادی صرفنظر شد و تلاش کارگزاران نظام عمدتا بر دوری از امپریالیسم بین الملل و بازیگران ضد انقلاب منطقه متمرکز گردید. در طول این ده سال بازارهای بین المللی، سبد نفتی ایران را بی ثبات یافته و آن را جایگزین نمودند.

عربستان سعودی از این شرایط پیش آمده استفاده کرده و مبالغ هنگفتی عاید خود ساخت.ایران اسلامی در دهه دوم حیات خود که با بازسازی خرابی های ناشی از هشت سال جنگ گسترده مواجه گردید و شور نخستین انقلاب را فاقد بود برای تدارک قدرت نظامی خویش و نیز تأمین رشد اقتصادی مناسب، دوباره به استخراج انرژی روی آورد. ایران پس از یک و نیم دهه تجربه دریافت که الزاماً باید به قدرت قوی منطقه از لحاظ نظامی و اقتصادی تبدیل شود. نیل به هر دو هدف فوق مستلزم صدور انبوه و مداوم منابع نفتی بود، از این رو نزدیکی به کارتل های عظیم نفتی و کشورهای نفت خیز منطقه در دستور کار سیاست خارجی ایران قرار گرفت و شرکت های آمریکایی و اروپایی در عداد بزرگترین مشتریان ایران وارد شدند. عدم مدیرت نفت می تواند این ضررها را برای جامعه ایجاد کند:

1)از دست دادن بازار رو به رشد انرژی در جهان

همان گونه که گفته شد نفت در سال های اخیر گاز، همچنان، مهمترین مادة اولیه صنایع مهم جهان به شمار می روند و با رشد تولید و مصرف جهانی، نیاز برای این دو ماده حیاتی افزایش می یابد. بیشترین مصرف نفت و گاز در آمریکا، اتحادیه اروپا و کشورهای تازه صنعتی شده شرق آسیا(8) صورت می گیرد. البته پیش بینی آژانس بین المللی انرژی حاکی از آن است که سهم سازمان همکاری و توسعه اقتصادی از تقاضای جهانی نفت از حدود 57 درصد در سال 1991 با نه درصد کاهش به 48 درصد در سال 2010 خواهد رسید و سهم کشورهای تازه صنعتی شده آسیای شرقی چشمگیر خواهد بود.

کشورهای چین، هند، مالزی و تایلند طی دهه های آینده رشد اقتصادی و در نتیجه واردات نفت قابل توجهی خواهند داشت.چین پس از انضمام هنگ کنگ و تایوان به بدنه امپراتوطی عظیم چینی، یکی از قطب های عظیم مصرف انرژی خواهد بود و مقرون به صرفه ترین منطقه برای تأمین این نیاز استراتژیک چین، خلیج فارس است. به همین مناسبت است که طی سال های دهه 1990 تحرک چین در منطقه خلیج فارس دوچندان شده و در سال های آتی نیز با توجه به توان فزاینده نظامی چین، این کشور به عنوان بازیگری تعیین کننده در کشورهای حوزه خلیج فارس فعال خواهد شد.

معادلادت فوق و پیش بینی آژانس بین المللی انرژی گویای این واقعیت است که تا سال 2010، تقاضای جهانی نفت سالانه 1/8 درصد یا حدود دو میلیون بشکه رشد خواهد داشت.

با توجه به این که ایران پس از عربستان سعودی دومین قدرت نفتی اوپک می باشد و حدود چهل درصد تقاضای جهانی انرژی را نفت تأمین می کند (انرژی هسته ای و بترتیب 6/6و 2/5درصد تقاضای جهانی انرژی را تأمین می کنند) و شاهرگ حیاتی ایران را نفت تشکیل می دهد، آیا این کشور می تواند رشد فزاینده تقاضای جهانی و تأمین آن را نادیده بگیرد؟ و آیا چنین اهمالی تهدید کننده امنیّت ملّی نیست؟ اگر جواب مثبت است می توان نتیجه گرفت عدم سرمایه گذاری مناسب در تولید و صدور انرژی می تواند ایران را در تصاحب بازارهای جدید ناکام و بدین ترتیب موجب تقویت رقبای منطقه ای آن بشود. در چنین شرایطی ایران به کشوری درجه دوم و آسیب پذیر تبدیل خواهد شد.

2)کاهش سهم و نقش ایران در سازمان اوپک

ایران نخستین تولید کننده نفت در منطقه بود و در حال حاضر نیز پس از عربستان سعودی، ایالات متحده و روسیه چهارمین تولید کننده بزرگ به شمار می آید. ظرفیت تولید فعلی ایران حدود 4/2میلیون بشکه در روز است. با توجه به ذخیره بالغ بر 110 میلیارد بشکه ای نفت و 21 تریلیون متر مکعبی گاز (1615 درصد کل گاز دنیا) انتظار این بوده که ایران همواره قدرتی موءثر و صاحب نقش در منطقه اوپک باشد.

این نقش تا اوایل دهه 1980 پایدار بود ولی با وقوع انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی و مشکلات ناشی از ترمیم خرابی های جنگ، ایران از عربستان سعودی عقب افتاد.ایران طی دو دهه پس از انقلاب حدود 280 میلیارد دلار نفت فروخته در حالی که عربستان سعودی حدود پنج برابر ایران (980میلیارد دلار) فروش نفت داشته است(9) این امر معلول سرمایه گذاری هنگفت عربستان سعودی برای ظرفیت سازی صدور نفت بود، در حالی که ایران برای حفظ تولید در همین سقف فعلی (4/2 میلیون بشکه) با مشکلات متعددی مواجه است. با چنین سقفی ایران حدود چهارده درصد تولید اوپک را در اختیار دارد. در حالی که این میزان در سال های جنگ تحمیلی 13/3درصد و طی مقطع (571350) حدود نوزده درصد بود.

3) استخراج سریع همسایگان از مخازن مشترک انرژی

ایران در نواحی نفتی خارک، لاوان، بهرگان، سیری، نفت شهر و پارس جنوبی دارای میادین مشترک نفتی و گازی با کشورهای همسایه است که بهره برداری سریع از آنها با توجه به شروع عملیات بهره برداری همسایگان ضروری می نماید.

4)عدم کنترل ظرفیت

بازار خرید و فروش نفتی اساساً بر مبنای مطلق مزیت اقتصادی عمل می کند و خرید و فروش بر اساس مصالح سیاسی، معطوف به نفع استراتژیک دیگری است که کشور صادر کننده معمولاً مد نظر قرار می دهد. از این رو هر کشوری می کوشد با تدارک ظرفیت و سهمیه اضافی، سقف درآمد ارزی خود را ارتقاء بخشیده و نوعی هژمونی نفتی در منطقه و جهان کسب نماید. با این توضیح، بر اساس توافق های به عمل آده در اجلاس متعدد مقامات کشورهای عضو اوپک، رضایت تولید کننده مصرف کننده مورد توجه واقع شده و مقرر گردیده است که در صورت افزایش نرخ جهانی نفت از قیمت مصوب و تعیین، سقفی معین به بازار جهانی تزریق و بدین ترتیب از حدوث بحران جلوگیری شود.

در چنین شرایطی فقط کشورهایی قادرند این سقف را پر کنند که از توان تولید بالاتری برخوردارند و کشورهای ضعیف همان سهم سابق را نگه می دارند. به عنوان نمونه عربستان سعودی پس از وقوع جنگ دوم خلیج فارس و خروج عراق از بازار، صد میلیارد دلار سهم این کشور را فروخته است.(11) این نشان می دهد که ایران اگر ظرفیت مازاد هم داشته باشد هنگام لزوم نمی تواند سهم را به خودش اختصاص دهد. ایران در زمان انقلاب تولید خود را از شش میلیون به دو میلیون بشکه تقلیل داد هنگامی که این شوک نفتی به بازار وارد شد و قیمت نفت به چهل دلار در هر بشکه رسید عربستان با استفاده از فرصت پدید آمده، تولید خود را به ده میلیون بشکه در روز رساند.

عربستان از ابتدای وقوع انقلاب اسلامی تا دو دهه پس از آن 980 میلیارد دلار فروش داشته در حالی که ایران فقط 280 میلیارد دلار نفت فروخته، بنابراین عربستان توانسته است طی بیست سال، حدود هفتصد میلیارد دلار بیشتر از ایران به توان ملی خودش بیفزاید.(12) با استفاده از چنین درآمدهایی بود که ایران در عرصه امنیتی آسیب جدی متحمل شد. تنها در سال 1981، عربستان سعودی همراه با کویت، قطر وام بدون بهره به عراق کمک کرد.(13)

سیاست های تخاصم آمیز در بین کشورهای اوپک در برخی مواقع به حدی رسیده که "جنگ قیمت ها" اصطلاحی متداول در بازار انرژی دنیا شده است و در طی این جنگ ها عربستان سعودی بواسطه برخورداری از تأسیسات عظیم اکتشاف، استخراج و صدور نفت، سالها اوپک و انرژی جهانی را زندانی قدرت مالی و فنی خود کرده بود.تعارض ایران عربستان در سال 1982 به حدی رسید که وزیر نفت ایران اعلام نمود:(14) "نبرد ما با ریاض در بازار نفت صورت نخواهد گرفت بلکه این نبرد یک مبارزه سیاسی است و به مجرد سقوط صدام حسین، بسیاری از مسایل خواهد شد."

5)بالا رفتن ریسک ملّی ایران

منطقه خاورمیانه به خاطر تراکم بحران های گوناگون سیاسی، نظامی، اجتماعی و اقتصادی در مقایسه با سایر مناطق تجاری، صنعتی جهان از ریسک بالایی برخوردار است. بر اساس مطالعه مجله "اکونومیست" طی سه ماهه دوم سال 1999 نمرة ریسک خاورمیانه 56 از صد بوده است این در حالی است که طبق برآورد مجله مذکور، مناطق با ریسک بیش از سی برای سرمایه گذاری مناسب نیستند. گفتنی است در چنین منطقه ای ایران در اعداد کشورهای اقتصادی برای جمهوری اسلامی اعتباری فوق العاده دارد و مقامات حاکم نمی توانند نسبت بدین مقوله مهم بی توجه باشند و چنین توجهی مستلزم برخورداری و بهره گیری از درآمدهای ارزی می باشد، منابع انرژی اهمیتی مضاعف پیدا می کنند.

بر اساس پیش بینی برنامه های اول و دوم، دولت مجاز شده بود حدود 28 میلیارد دلار از منابع خارجی برداشت نموده و اصل و بهره آن را از محل عایدات نفتی و سرمایه گذاری همان منابع پرداخت نماید. لیکن کاهش قیمت نفت طی سال های پس از جنگ خلیج فارس بخصوص در سال های 971996، دولت ایران را مجبور به تقاضای استمهال و قسط بندی بدی ها نمود. این قبیل تقاضاها باعث تقلیل مرتبه و کد اعتاری و خودداری شرکت های معتبر بین المللی از بیمه سرمایه گذاری در ایران گردید و بدین ترتیب ایران با نوعی بحران اعتباری در جهان مواجه شد. چنین وضعیتی می تواند با فعال سازی تهدیدات خارجی و تعمیق آسیب پذیری های متعدد داخلی، پویش امنیتی کشور را با بحران جدی مواجه سازد.

6) استهلاک فزاینده تجهیزات و مخازن

مخازنی که در حال حاضر مورد بهره برداری قرار گرفته اند و تجهیزاتی که به همین منظور مورد استفاده قرار می گیرند دارای عمر محدودی هستند. بسیاری اوقات بهره برداری از برخی مخازن به دلیل درصد پایین بازدهی آن مقرون به صرفه نمی باشد و ارزش سرمایه گذاری انبوه ندارد و در برخی موارد انتقال تجهیزات نصب شده روی یک حلقه یا میدان بسیار سنگین است. چنین دلایلی، استفاده بهینه از مخازن، ذخایر و تأسیسات را مضاعف می نماید.

مدیران تولید انرژی باید ما به ازای مبالغ فوق را از محل صادرات مداوم و بهنگام جبران نمایند و این در شرایطی مقدور می شود که سرمایه ذاری مناسب در میادین غنی و مقرون به صرفه انجام پذیرد، کارشناسان برآورد کرده اند که استهلاک شدید تجهیزات و مخازن، باعث کاهش تولید روزانه نفت ایران به میزان دویست الی 250 هزار بشکه در هر سال می شود. تهدید ناشی از این موضوع هنگامی چشمگیر می شود که افزایش تولید و ضریب بهره برداری رقبای منطقه ای ایران را در نظر آوریم. عدم سرمایه گذاری کافی در مخازن موجود، در بدیهی ترین پیش بینی موجب انحراف سرمایه ها و اخلال در چرخه اقتصادی کشور شده و بدین وسیله ضریب امنیتی کشور را کاهش می دهد.

رهبری و مدیریت نفت:

مقام معظم رهبری مدظله العالی همواره بر این نکته تاکید داشته اند که با ید یک مدیریت عالی بر منابع نفتی و سیستم نفت کشور صورت گیرد که اگر این منویات در بین مسولان اجرایی و نفتی کشور اجرا شود قسمت اعظمی از توسعه اقتصادی عملیاتی خواهد شد. مهمترین راهکارهایی که رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای درباره مدیریت نفت بیان فرموده اند بدین شرح است:

1.دستیابی به قیمت واقعی نفت

"یک وقت خطاب به بعضى از سیاسیّونى که در کشورهاى دیگر تولید کننده فعّال نفت هستند، نکته و سؤالى مطرح کردم و گفتم: «ما امروز نفت داریم. کشورهاى حاشیه خلیج فارس،بعضى کشورهاى افریقایى و بعضى کشورهاى آسیایى هم، نفت تولید مى ‏کنند. این نفتِ گران قیمت را به قیمتهاى ارزان و به بشکه‏اى چندین برابر کمتر از قیمت حقیقى آن، از اینها مى ‏خرند. این کشورها هم چون به پولِ فروشِ نفت احتیاج دارند، بالاجبار آن را با قیمت پایین مى ‏فروشند. آن‏گاه مستکبرین مى ‏روند و از این نفت، حداکثر استفاده را مى ‏کنند.» (17)

2.جلوگیری از غارت نفت

حالا فرض کنید به جاى کشورهاى عربستان، ایران، اندونزى ، امارات، کویت و غیره و غیره، نفت در اختیار امریکا و انگلیس و ایتالیا و بعضى کشورهاى دیگر اروپایى بود و ما مى ‏خواستیم از آنها نفت بخریم. شما را به خدا، حاضر بودند حتى یک قطره نفت به ما بدهند؟! اگر شما مى ‏خواستید یک بشکه نفت از آنها بگیرید، صد گونه شرط و شروط مى ‏گذاشتند و بعد هم به هر قیمتى که دلشان مى ‏خواست، آن را به شما مى ‏دادند! امروز همان نفت، یعنى همان مایع ذى ‏قیمت را، با استفاده از خیانت بعضى از دولتهاى تولید کننده نفت، که دستشان در دست آنهاست، به کمترین قیمت ممکن مى ‏خرند و در واقع غارت مى ‏کنند و مى ‏برند و از آن، همه اساس مدنیّت صنعتى کنونى را بر پا مى ‏دارند. روشنایى ‏شان از نفت ماست؛ گرمایشان از نفت ماست؛ حرکتشان از نفت ماست؛ کارخانه و مصنوعاتشان هم از نفت ماست."(18)

3.جلوگیری از حیف و میل شدن نفت

ما از جهت نفت هم ضربه‌ى اقتصادى مى ‌خوریم! نفت، ثروت ملت ایران و ثروت دولت است اما درآمد دولت تولید کننده‌ى نفت، کمتر از درآمد دولتى است که کمپانیهاى نفتى آن را از ما مى ‌خرند و آن دولت از آنها مالیات مى ‌گیرد! شما ببینید چه ظلم بزرگى در دنیا انجام مى ‌گیرد و اتفاق مى ‌افتد! یعنى تجار و کارخانه‌داران فلان کشور صنعتى که نفت را از خلیج فارس مى ‌خرند و به آن‌جا مى ‌برند، دولت از آنها مالیات مى ‌گیرد - به خاطر نفتى که آنها مى ‌خرند و وارد مى ‌کنند - آن مالیاتى که او به‌خاطر این نفت مى ‌گیرد، بیشتر از آن قیمتى است که دولت تولید کننده و صادر کننده‌ى نفت، به خاطر فروش نفت خودش مى ‌گیرد! آیا این ظلم نیست؟! این ظلمى است که کشورهاى صنعتى مى ‌کنند؛ اعمال نفوذى است که مى ‌کنند. این یک ضرر است.(19)

4.خودکفایی در تصمیم گیری نفتی

"ماده‏ى ارزشمندى که امروز دنیا جانش به آن بند است یعنى نفت به ملتهاى خاصى متعلّق است عمدتاً در همین منطقه‏ى خود ما، مقدارى هم در جاهاى دیگر اما سرنوشت این ماده، قیمت‏گذارى و مصرفش، دست دیگران است و صاحبان اصلى در آن کمترین نقش را دارند! یک روز سیاستهاى آن‏ها به نحوى اقتضا مى ‏کند که قیمت را اندکى بالا ببرند، تا فلان دولت پول‏دار شود و برود جنسهاى آن‏ها را بخرد؛ لذا مقدارى قیمت را بالا مى ‏برند. یک‏وقت سیاستها اقتضا مى ‏کند که چند کشور را دچار تنگناى اقتصادى کنند، پس قیمت نفت باید پایین بیاید.(20)

5.مقابله به مثل با غرب درباره نفت

"من یک وقت راجع به نفت گفتم اگر این نفتى که دست کشورهاى این منطقه است، در دست اروپاییها بود و بنا بود آنها به شما مردم ایران و مردم سایر کشورهایى که امروز نفت تولید مى ‏کنند، بفروشند، براى هر استکانش جانِ شما را مى ‏گرفتند! حالا میلیونها بشکه را به قیمت ثمن‏بَخس مى ‏خرند و پولى که بابت آن مى ‏دهند، مثل ندادن است.(21)

6. توجه به تجدید ناپذیری نفت

اگر نفت در اختیار آن‏ها (آمریکا) بود و ما احتیاجِ به نفت داشتیم، آنها یک بطرى نفت را به قیمت پدر و مادرشان به ما مى ‏فروختند. این‏طور نبود که یک بشکه‏ى نفت را مثلًا فرض کنید بیست، سى یا سى و پنج دلار- و در واقع مفت- که ما الآن داریم مى ‏فروشیم، بفروشند. ولى مى ‏بینید که کشورهاى داراى نفت، سرمایه‏ى تجدیدنشدنى خودشان را تبدیل مى ‏کنند به یک پول ناقابل.(22)

7.توجه به دشمنی استکبار با نفت کشور

آن‏ها از هر چیزى که ملتهاى این منطقه را مستغنى و مستقل کند و آن‏ها را روى پاى خودشان نگه دارد، نگرانند. آن‏ها مى ‏خواهند این منطقه‏ى پُرجمعیت و پُرنعمت و داراى منابع زیرزمینى همیشه محتاج آن‏ها باشد؛ لذا با فناورى ما هم مخالفند، با دانشمند شدن جوانان ما هم مخالفند، با داشتن انرژى هسته‏یى هم مخالفند و اگر بتوانند، با داشتن نفت ما هم مخالفند؛ کمااینکه یک روز از بى ‏کفایتى و خیانت زمامداران این کشورها استفاده مى ‏کردند و نفت را به یغما مى ‏بردند.

سالهاى متمادى نفت ایران در اختیار انگلیسى ‏ها بود؛ حتّى مختصرى به دولت وابسته‏ ى بى ‏کفایت آن روز مى ‏دادند و نفت را براى خودشان مى ‏بردند؛ بعد هم امریکایى ‏ها و دیگران وارد شدند و اختیارها را در دست گرفتند. این‏ها این را مى ‏خواهند. این‏ها از اینکه کشورى مثل ایران بتواند نیروگاه هسته‏ ایى داشته باشد و خودش هم سوخت این نیروگاه را تولید کند و دستش پیش کشورهاى اروپایى و غیره دراز نباشد، ناراحتند؛ مسئله این است.(23)

8.تبدیل نفت به سرمایه داخلی

"حالا آنها نفت را ندارند، ولى اگر همین نفت - فعلاً انرژى کنونى ما نفت و گاز است - که در اختیار کشور ما و کشورهاى این منطقه‌ى خلیج فارس هست، در دست دیگران بود و بنا بود آنها به ما بدهند، من بارها گفته‌ام که نه بشکه‌اى ، هر بطرى ‌اش را گرانتر از قیمتى که ما امروز به آنها یک بشکه را مى ‌فروشیم، به ما مى ‌فروختند؛ با هزار تحمیل. آنها مى ‌خواهند فردا که نفتى وجود نداشت در دنیا - نفت که تا ابد نمى ‌ماند، تمام مى ‌شود - اختیار انرژى در دست آنها باشد. ملتهایى که مى ‌توانند خودشان تولیدِ انرژى کنند، نکنند؛ این را مى ‌خواهند، دنبال اینند. ملت ما این را فهمید، ایستاد. خوشبختانه مسؤولان ما آگاهانه دنبال این قضیه رفتند و تصمیمشان هم جدى است، به جاهاى بسیار خوبى رسیده‌اند؛ ان‌شاءاللَّه به جاهاى بهترى هم خواهند رسید."

نتیجه گیری:

از این مقاله می توان نتیجه گرفت که از منظر رهبری ما نبایست فریفته سرمایه نفتی کشور شویم و بی حساب این سرمایه ملی را در حلقوم جهان غرب بریزیم و باید برای آن یک برنامه ریزی بلند مدت کرد و از یوق وابستگی به نفت خارج شد و در عین حال با مدیریت نفت و منافع حاصل از آن جامعه اسلامی ایران را به قله های تعالی و تکامل رسانید.

پی نوشت ها:

1. علی زمانی، «سرمایه گذاری در نفت و گاز، درآمدهای نفتی و رشد اقتصادی»، روزنامه مشارکت(78/12/2) ص 3.

2. علی زمانی، «بحران سرمایه گذاری در صنعت نفت و گاز ایران»، روزنامه همشهری، 1379/14/22، ص8.

3. همان.

4. شهرام چوبین، و جرالد دی گرین، «راهبرد حدود آمریکا؛ نزدیکی به ایران»، ماهنامه رسانه های دنیا، شماره دوم (آذماه 1377) ص14.

5. هوشنگ امیر احمدی، «اقتصاد سیاسی و نفت»، ترجمه علیرضا طیب، ماهنامه اطلاعات سیاسی اقتصادی، شماره 87، ص80.

6. گفتگوی با دکتر حمیدرضا ملک محمدی، استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران.

7. هوشنگ امیر احمدی، «جایگاه استراتژیک ایران در بازار جهانی نفت»، ماهنامه اطلاعات سیاسی اقتصادی، شماره 7877 (بهمن و اسفند 1372) ص66.

8 - NICS .

9. حسین کاظم پور اردبیلی و دیگران، «عواقب سیاسی کاهش قیمت جهانی نفت»، فصلنامه خاورمیانه، سال ششم، شماره یک (بهار 1378) صص1514.

10. علی زمانی، «بحران سرمایه گذاری در صنعت نفت و گاز ایران»، روزنامه مشارکت، 1378/12/2. صص 329.

11. محمود سریع القلم «توسعه یافتنی ایران و تحولات ژئوپلتیک» سخنرانی در مرکز تحقیقات استراتژیک، 1377/11/8.

12. کاظم پور اردبیلی، «عواقب سیاسی کاهش قیمت جهانی نفت»، پیشین ص15.

13. هوشنگ امیر احمدی، «اقتصاد سیاسی و نفت» ماهنامه اطلاعات سیاسی اقتصادی، شماره 7877 (بهمن و اسفند 1372) ص69.

14. همان.

15. جغرافیای اقتصادی: مطالعات زمین شناسی از جنبه منابع طبیعی در ارتباط با توسعه کشاورزی، تجارت و صنعت.

16. امیر احمدی، پیشین، ص82

17. 1/1/73

18.همان

19. 1/1/77

20. 4/10/77

21. 11/8/82

22. 1/4/83

23. 1/1/84


منبع: فارس