۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۱ - ۱۳:۱۱

اتاق فکر تخریب اعتقادات شیعی کجاست؟

همین که این دو خواننده تحت تاثیر این حرکت قرار گرفتند، نشان از اختلالات حاد روانی‌شان است. اگر این دو تا دیروز گمنام بودند، امروز منفور شدند و دیگر هیچ امیدی برای حضور مجدد در بین مردم را نخواهند داشت. شخصیت ...
کد خبر : ۶۳۴۰۲

به گزارش صراط به نقل از شفاف، ماجرا از آنجا شروع شد که مدتی پس از پخش یک سریال تلویزیونی که یکی از بازیگران آن کلمه «نقی» را به شکل خاصی تلفظ می‌کرد، فعالان ضد دین با انتشار چند صفحه در برخی شبکه‌های اجتماعی فضا را برای توهین به امام معصوم شیعیان فراهم کردند. در همان زمان، این حرکت با پاسخ کوبنده فعالان مجازی روبرو و تقریبا خنثی شد.

کاربران ضد دین، فعالان معمولی فضای مجازی نیستند. این کاربران به طور هماهنگ و با برنامه‌ریزی قبلی را بر یک موضوع خاص تمرکز می‌کنند و باعث تنش در فضای مجازی می‌شوند. همکاری این افراد با کسانی که به دیدگاه‌های دولت اسرائیل نزدیک هستند، این حدس را تقویت می‌کند که در پشت پرده بسیاری از فعالیت‌های ضد دین، رژیم غاصب صهیونیستی قرار دارد. از قضا خبری نیز اخیرا منتشر شده است که خواننده موسیقی موهن نسبت به امام معصوم، پناهندگی رژیم صهیونیستی را دریافت کرده است که نشان از استقبال این رژیم منحوس از فعالیت‌های ضددین دارد.

اما این که ساخت موسیقی توهین آمیز اخیر نسبت به امام معصوم در ادامه همان حرکت است جای سوال دارد؟ معمولا کاربران و فعالان ضددین بودجه و مرکز عملیات مشخص دارند و از طرف سازمان‌های اطلاعاتی و جاسوسی حمایت مالی می‌شوند. اما این دو خواننده گمنام، نه تا کنون اقامت کشورهای اروپایی را داشته‌اند و از حمایت آن سازمان‌ها برخوردار بودند! آن دو تا پیش از این حتی ارزش این را نداشتند که به عنوان پیاده‌نظام کاربران ضددین جذب شوند. از این رو آنها اساسا افراد بی‌ارزشی بودند. آنها با خواندن یک آواز سخیف، بر حرکت احمقانه کاربران ضددین سوار شده و توانسته است تا توجه همه را به سمت خود جلب کند. اما آیا این به آنها وجهه می‌دهد؟



حماقت این دو خواننده تا آنجا بروز یافته است که آنچه که تحت عنوان فعالیت‌های کاربران ضددین در فضای مجازی دیده اند را با کل جامعه ایران یکسان دیده فرض کردند. کاربران ضددین در فیسبوک، فرندفید و تویتر حداکثر به 50 نفر نمی‌رسد. اما چنان فضا را غبار آلود می‌کنند که گویی دسته بزرگی از افراد در فعالیت‌های آنان مشارکت می‌کنند. این دو خواننده تحت تاثیر چند صفحه در فیسبوک توهم پیدا کردند که مردم ایران ضددین شده اند و با اجرای این آهنگ می‌تواند در بین مردم ایران جایگاهی کسب کند. ولی این چنین نشد.

همین که این دو خواننده تحت تاثیر این حرکت قرار گرفتند، نشان از اختلالات حاد روانی‌شان است. اگر این دو تا دیروز گمنام بودند، امروز منفور شدند و دیگر هیچ امیدی برای حضور مجدد در بین مردم را نخواهند داشت. شخصیت منفوری که نمی‌تواند ارزشی بین مردم داشته باشد، دیگر حتی مناسب جنگ روانی علیه دینمداران هم نیست. بنابراین به زودی مانند تفاله‌ای توسط حامیان امروزشان نیز دورانداخته می‌شوند. این دو نفر تمام شده اند. مانند سلمان رشدی که اگرچه تاکنون حکم ارتداد وی عملی نشده است، ولی مانند مرده‌ای زندگی می‌کند که هیچ فعالیت مثبتی ندارد. و این چنین عملا از صفحه زندگی محو شد.

هرچند این موضوع حقارت و شخصیت پست آن دو خواننده را نشان می‌دهد که حاضرند برای کسب اقامت دائم در کشورهای اروپایی به مقدسات میلیون‌ها انسان توهین کنند، از طرفی هم ماهیت ضددین دولت‌های اروپایی را نشان داد که وقتی که صحبت از حقوق همجنس‌بازها و یهودی‌ها می‌شود، گریبان چاک می‌دهند و خود را در صف اول دفاع از آنها می‌بینند.

نکته مهم این که عمق نفرت مردم از این حرکت، سبب فعالیت‌های خودجوش متعددی برای مقابله با آنها شد. اما باید در کنار همه این حرکتها، از اتفاقات اخیر درس هم گرفت. کاربران ضددین بسیار محدود هستند ولی حساب شده و با حمایت‌های اسرائیل عمل می‌کنند. از این رو گاه این فرصت را پیدا می‌کنند که ذهن و فضای رسانه‌های داخلی را به خود معطوف کنند.

ما باید از حرکت‌های برنامه‌ریزی شده ستاد جنگ روانی اسرائیلی درس بگیریم که دائم در حال رصد فضای کشور بوده و از هر فرصتی برای ابراز دشمنی خود استفاده می‌کنند. از این رو ضروری است تا با برنامه‌ریزی دقیق، بین فعالان شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی اطلاهپع‌رسانی شده و آموزش‌های لازم نسبت به نحوه برخورد با چنین پدیده‌هایی به آنها داده شود.