۲۶ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۲:۳۰
«تذکرة الرجال»

طنز/رفیق بی کلک و علیرضا سجادپور

از مولانا کرامات بسیار نقل است، از جمله آن که فرموده بود: «ما تحت تاثیر فشارها قرار نمی گیریم!» اما چون فشار هایی در ارتباط با اکران فیلم گشت ارشاد و خصوصی به او وارد شد، تصمیم به محدود کردن اکران این دو فیلم گرفت و فرمود:« در شرایط فعلی این یک تصمیم مدیریتی بود، تا بلکه بخشی از حواشی به وجود آمده پیرامون این دو فیلم از بین برود!» تا این حد رو بازی می کرد و یک کلام بود!
کد خبر : ۷۵۷۴۶
آن اداره نظارت وزارت ارشاد را مدير كل... آنکه گاهی سفت می گرفت و گاهی شل!!!



به گزارش صراط به نقل از فردا ، مطلب پیش روی از سری مطالب ستون ویژه "تذکرة الرجال " فردا است.  "رفیق بی کلک" و "پ.خالتور" نویسندگان این بخش هستند که  با نگاهی متفاوت و طنزگونه به بررسی احوالات چهره های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و .. می پردازند. در این مطلب «رفیق بی کلک» به سراغ «علیرضا سجادپور»رفته‌ است.

****************************

آن فارغ التحصيل مهندسي عمران از دانشگاه اميركبير، آن که بالای پنجاه بود و هنوز چهره اش نبود پیر! آن فارغ التحصیل فيلمنامه نويسي از دانشگاه هنر، آنکه چون دهان باز می کرد بیرون می ریخت گوهر! آن نویسنده خلبان و سرباز کوچک و عبور از خط سرخ، آن که فرقی برایش نمی کرد افزایش قیمت مرغ! آن اداره نظارت و ارزشيابي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي را مدير كل ، آن که در دادن مجوزها گاهی سفت می گرفت و گاهی شل! آن عضو شورای انتخاب کننده فیلم های سینمای ایران در جشنواره فجر، آن که برخی کارگردانان از دستش کشیده بودند زجر! آن که تحت فشار بود به خاطر مجوز به فیلم لاله، آن که محتاط بود تا نیافتد در چاله! آن که می رفت گهگاه زیر بار حرف زور، مولانا علیرضا خان سجادپور!

از دوران تحصیلش نقل کرده اند که بسیار در کار مغز انسان حیران بود. پس چون علت را جویا شدند فرمود: «در عجبم از مغز آدمی که از اولین لحظه ی تولد فعالیتش آغاز شود و در ۳۶۵ روز سال 24 ساعته کار کند و آخ نگوید، و فقط در یک جا به کلی متوقف شود و آن وقتی است که پای مبارکمان به سالن امتحانات گذاریم!!!» پس نقل است که این جمله او، آن قدر قبول عام یافت، که در پشت کامیون ها و وانت های شهر نقش ببست!!!

از شگردهای مولانا این بود که بسیار در لفافه سخن می گفت، تا به کسی برنخورد! از آن جمله این که او را پرسیدند: «نظر شما در مورد اخراجی‌ها چیست؟!» فرمود: «اخراجی‌ها كف استاندارد ماست و اگر فیلمی از این هم نازل‌تر بشود!!! به هیچ وجه آن را قبول نكنیم!» و دیگر اینکه گفته بود: «اخراجی های 3 اثر هنری نیست!» و در عوض یکی از اتفاقات مهم سینمای ایران را فروش بالای اخراجی ها می دانست که به گفته او عامل آشتی مردم با سینمای جنگ بود!پس چون مریدان این تلون حال مولانا تاب نیاوردند، و زبان به ان قلت گشودند، فرمود:

«اول آنکه شما مریدید و دلیلی نمی بینم که پاسختان بدهم! دوم اینکه رسم بر این بوده است که مریدان به به و چه چه مراد خود گویند، نه آن که چراغ بردارند و عیب هایش بجویند! و سوم آنکه شما را چه شده است، که رسم مریدی به یک سو نهادید !!!» پس مریدان مهر دهان بر نهادند، تا کار بیخ پیدا نکند!

روزی او را پرسیدند: «نظر شما درباره فیلم های شبکه فارسی وان چیست؟!» پس اندکی تامل کرد و به ناگاه طبع شاعری اش گل نمود و این بیت را مناسب حال فیلم های آن شبکه کذایی یافت:

«آسایش دو گیتی در فارسی وان دو حرف است

با همسران خیانت با خوشگلان مدارا!!!»

از مولانا تناقضات بسیار نقل است، از جمله آن که فرموده بود: «ما تحت تاثیر فشارها قرار نمی گیریم!» اما چون فشار هایی در ارتباط با اکران فیلم گشت ارشاد و خصوصی به او وارد شد، تصمیم به محدود کردن اکران این دو فیلم گرفت و فرمود:« در شرایط فعلی این یک تصمیم مدیریتی بود، تا بلکه بخشی از حواشی به وجود آمده پیرامون این دو فیلم از بین برود!» تا این حد رو بازی می کرد و یک کلام بود!

نقل است که چون او را پرسیدند: «مهمترین اتفاقات سال 90 را چه می دانید؟» فرمود: «مهم‌ترينش تاسيس رسمي سازمان سينمايي، دوم موفقیت در بازاريابي بين‌المللي و سوم جايزه اسكار اصغر فرهادي!» پس آماتوری تازه کار او را عرض کرد: «یا مولانا! انحلال خانه سینما را از قلم انداختید!» پس فرمود: «آن که مهم نبود!!»

نقل است که او مریدی او را پرسید: «بزرگترین سوال زندگی ات در دوران خردی چه بوده است؟!» فرمود: «سوال که بسیار بود، اما کلیدی ترینش این بود که وقتی برق می رود، دقیقا کجا می رود؟!» پس مرید را تغیری در حال پدید آمد و عرض کرد: « جوابش را یافتید؟!» پس مولانا روی در هم کرد و پشت به او نمود! یعنی: «یک بار دیگر از این سوال ها بپرسی، دستور توقیفت را بدهم!!!»

رفیقِ بی کلک