۰۶ مهر ۱۳۹۱ - ۱۳:۰۲
امربه معروف و نهی از منکر (9)

استهزاء و تمسخر، روشی رایج در جامعه

در برخی محیطهای خانوادگی در برابر رفتارهای تمسخرآمیز افراد، واکنش مناسبی صورت نمی گیرد حتی در مواردی والدین، شخصاً به دلیل اخلاق ناپسندشان، رفتار دیگران را مورد تمسخر قرار می دهند
کد خبر : ۸۰۴۸۰
"صراط" - امر به معروف و نهي از منكر، پيشينه اي به قدمت تاريخ حيات انسان دارد. نخستين انسان دعوت كننده به نيكي، آدم بود و پس از وي نيز پيام آوران وحي و پيروان آنان در انجام اين وظيفه مهم تلاش كرده ‏اند. تاكيدهاي مكرر قرآن كريم، در خصوص امر به معروف و نهي از منكر بيانگر اهميتي است كه اسلام براي سالم سازي محيط اجتماع و مبارزه با عوامل فساد و گناه قائل شده است.
اهميت فريضه امر به معروف و نهي از منكر تا بدانجاست كه ساير فرايض و دستورهاي اسلامي در پرتو اجراي آن، بر پا داشته مي‏شود و جامعه اسلامي محقق مي‏گردد؛ از اين رو هرگاه در جامعه ‏اي اين فريضه مهم به اجرا گذاشته نشود و افراد در قبال پياده شدن اين امر خطير احساس مسئوليت نكنند مرگ آن جامعه حتمي خواهد بود. قيام امام حسين (عليه السّلام) نيز براي اجراي اين دو فريضه الهي بود. صراط نیوز از امروز تا فرا رسیدم ماه محرم الحرام که ماه عزاداری برای سالار شهیدان است هر هفته دو مقاله در چگونگی اجرای امر به معروف و نهی از منکر در سطح جامعه و موارد متعدد لزوم به جا آوردن این فریضه منتشر می نماید .
 
تحقیر وتمسخر دیگران
 
طلیعه
معاویه از بنی امیه و عقیل از بنی هاشم بودند، چون بنی هاشم همواره مورد تکریم و احترام قرار می گرفتند. بنی امیه در قبال آنان احساس حقارت می کردند و نسبت به آنان کینه داشتند و در هر فرصتی دشمنی خود را اعمال می نمودند.
روزی در مجلس معاویه، جمعی از رجال شام نشته بودند و عقیل نیز در آن مجلس حضور داشت. معاویه برای آنکه نیشی بزند، زهری بریزد، عقیل را در حضور دیگران تحقیر نماید بدون مقدمه رو به حضار کرد و گفت: آیا می دانید ابولهبی که خداوند در قرآن او را به بدی یاد کرده است و درباره اش فرموده است: تبت یدا ابی لهب و تب.(1) کیست؟
جواب دادند: نه.گفت: عموی این مرد است. و به عقیل اشاره کرد. عقیل نیز بلافاصله گفت آیا می دانید زن ابو لهب که خداوند در قرآن او را به بدی یاد کرده و درباره اش فرموده است: و امراته حماله الحطب.(2) کیست؟ جواب دادند: نه گفت: عمه این مرد است و معاویه را نشان داد.(3)
 
مفهوم شناسی
 
تمسخر از ریشه "سخر" به معنای ریشخند کردن است.(4) این واژه در معنا و مفهوم روایی آن در کلام حضرت امیر(ع) چنین آمده است: ستایش کننده مرد به صفاتی که در وی نیست، چون کسی است که او را استهزا کرده است. (5)

زمینه های روانشناختی و جامعه شناختی مساله
 
آگاهی از علل موثر در تکوین چنین رفتاری، مقدمه ای برای اصلاح و تحول آن رفتار محسوب می شود، این عوامل اجمالاً عبارتند از:


1) احساس حقارت درونی
به دلایل مختلف، برخی افراد در باطن خویش احساس ذلت می نمایند و از چنین احساسی رنج می برند و چون احساس می کنند، قادر به غلبه بر این ضعف ها و کمبودها نیستند، سعی در تخریب دیگران به ویژه افراد ممتاز و برجسته می کنند.

2) فاصله طولانی بین وضع موجود و مطلوب
استهزاءکنندگان، پیوسته و مداوم، میان آنچه که هستند و آنچه که می توانستند باشند، مقایسه ای ترتیب می دهند و رنج می برند و برای خروج از این وضعیت دشوار، به تحقیر و تمسخر دیگران اقدام می کنند، زیرا با تمسخر دیگران، به عواطف خویش ظاهراً تسکین می دهند.
 
3) فقدان تربیت اصیل خانوادگی
در برخی محیطهای خانوادگی در برابر رفتارهای تمسخرآمیز افراد، واکنش مناسبی صورت نمی گیرد حتی در مواردی والدین، شخصاً به دلیل اخلاق ناپسندشان، رفتار دیگران را مورد تمسخر قرار می دهند و در شکل اخیر، والدین منشا بد آموزی و بد رفتاری فرزندان می باشند.
 
4) غفلت و بیگانگی از اخلاق اسلامی
نظام اخلاقی اسلام، نظامی جامع، متقن، مدلل و پاسخگوست و آنچه امروزه به عنوان منکرات در جامعه رواج دارد یا معلول بی توجهی و بیگانگی با اسلام و اخلاق اسلامی است یا محصول عدم پایبندی به آنها(ارزشهای اخلاقی) در عمل می باشند. لذا افرادی که دیگران را استهزاء می کنند یا اصلاً آشنایی به رویکرد اخلاق اسلامی در این باب ندارند و یا اینکه علی رغم آگاهی، اراده لازم را ندارند.
 
5) کم خردی
بررسی افرادی که به تحقیر دیگران، مبادرت می کنند، بیانگر این واقعیت است که عقل در وجود آنان به کمال خود نرسیده است وگرنه انسانی که بر مبنای عقلانیت زندگی می کند، از چنین شیوه ای استفاده نخواهد کرد. همین واقعیت در کلام رسول خدا(ص) چنین آمده است: یا علی برای آدم احمق و کم خرد، سه نشانه است: سستی نمودن در انجام واجبات الهی، به مسخره گرفتن بندگان خدا و فراوان سخن گفتن در غیر یاد خدا (6)

پیشنهادها و راهکارها

در مواجهه با افرادی که اگر مبتلا به چنین رفتارناپسندی هستند، از روشهای متفاوتی می توان استفاده کرد که برخی از آنها عبارتند از:

1) تکریم و احترام
اگرچه قبول این پیشنهاد دشوار به نظر می رسد که اگر آدمی در قبال افراد توهین کننده و استهزاءگر با احترام مواجه شود و به آنها تکریم شخصیت نشان دهد، آنان تغییر می یابند و واقیت امر، حاکی از تاثیر گذاری فوق العاده و عمیق چنین روشی است زیرا اولاً، چنین روشی، او را شرمنده می کند، ثانیاً دلیلی بر تداوم عملش نمی بیند.
 
2) موعظه حسنه
به کار گیری روش پند و اندرز نیکو(موعظه حسنه) استناد قرآنی دارد چنانچه موعظه حسنه موثر، ملایم و دلپسندانه و از روی نیت خیر انجام شود، در روحیه مخاطب تاثیر گذاشته و او را متحول می نماید. اهمیت کلام ملایم در موعظه تا آنجاست که خداوند متعال به حضرت موسی(ع) در ماموریت الهی اش به سوی فرعون، چنین سفارش می کند:
فقولا له قولاً لینا لعله یتذکر او یخشی. با او با کمال آرامی و نرمی سخن گوئید باشد که از این خواب غفلت و غرور بیدار و متذکر شود.(7)
 
3) روش منع محبت
چنانچه روشهای تکریم احترام و نیز موعظه حسنه، سودی نبخشید، لازم است چنین فردی را به حال خود رها کرده و از محبت و توجه به او خودداری ورزید، زیرا چنین شیوه ای موجب تنبه و بیداری فرد خطاکار شده و او را از تداوم اشتباه باز می دارد.
 
4) روش ایجادبصیرت
قبلاً اشاره شد که یکی از علل تحقیر و تمسخر دیگران، احساس ناتوانی در ابراز وجود از طریق صحیح است و چنانچه به اینگونه افراد تفهیم شود که آنان می توانند با آگاهی به سرمایه های وجود خویش و تلاش جدی خود را به رشد و تعالی برسانند شاید آنان به خود آیند و توان خویش را به جای تخریب دیگران به سازندگی خویش معطوف نمایند.
 

منابع:
1) سوره لهب آیه 1
2) سوره لهب، آیه های 4 و 5
3) فلسفی، محمد تقی(1359)، اخلاق(گفتار فلسفی)، ج 1، ص 342
4) قرشی، سید علی اکبر(1353)، قاموسی قرآن، ج 3، ص 242
5) اسلامی، محمود(1376)، مصابیح الدجی،ص 611
6) اسلامی، محمود، مصابیح الدجی، ص 617
7) سوره طه، آیه 44