۲۲ اسفند ۱۳۹۱ - ۰۹:۱۴
گفت‎وگو با محمدحسین صفار هرندی درباره آرایش سیاسی انتخابات؛

ماجرای‌دیدار خاتمی و کروبی با رهبرانقلاب

محمدحسین صفار هرندی می گوید: محبوبیت احمدی نژاد متعلق به شخص خودش نبوده است و امروز ایشان محبوبیت گذشته را ندارد، این که آقای احمدی نژادتصور می کند می تواند محبوبیت خود را به دیگری انتقال دهد، تصور غلط و شکست خورده ای است.
کد خبر : ۱۰۰۳۵۳
به گزارش صراط،محمدحسین صفار هرندی از چهره‎‎های اصول‎گرایی است که سرنوشت متفاوتی نسبت به دیگر اخراجی‎‎های دولت دارد؛ به‎دنبال تشکیل جبهه و گفتمان نرفته و در پوشش انتقاد از دولت نیز کاندیدای ریاست‎جمهوری نشده است. متن پیش رو تحلیل وی از آرایش جریان‎های سیاسی در انتخابات آتی ریاست جمهوری است.

با نگاهی به فضای امروز جامعه به‎نظر می‎رسد که در مقایسه با انتخابات‎‎های گذشته از شور و نشاط انتخاباتی در جامعه کاسته شده است. این آرامش چه دلیلی می‎تواند داشته باشد؟

اول باید مشخص کنیم که شور و نشاط انتخاباتی به چه معناست. آیا شور و نشاط یعنی این‎که به سر و صورت یکدیگر چنگ بزنیم و فضای انتخاباتی را ملتهب کنیم؟ گاهی در عرصه سیاست بار مثبت و منفی برخی عبارات جابه‎جا می‎شود. یکی از این عبارات همین شور و نشاط انتخاباتی است. همان بهتر که شور و نشاط به معنای جو چنگ‎اندازی به ‎صورت یکدیگر در جامعه وجود ندارد!

البته این نکته را باید مدنظر قرار داد که در نظرسنجی‎‎هایی که در این مدت از مردم پرسیده شده است در مقایسه با سالیان گذشته میزان علاقه به مشارکت در انتخابات افزایش داشته است. در انتخابـــات گذشته سه ماه مانده به انتخابات مثلا درصد مشارکت نزدیک 40 درصد بود ولی نظرسنجی‎‎ها نشان‎دهنده این است که در حال حاضر مردم میل بیشتری برای شرکت در انتخابات دارند در واقع مردم بلوغ سیاسی‎شان رشد خوبی داشته است و ما بدون چنین شور و نشاط‎ها و پر کردن خیابان‎ها از پوستر‎‎های تبلیغاتی می‎توانیم چنین مشارکتی را در این شرایط رقم بزنیم.

به ‎سراغ اصول‎گرایان می‎رویم. وضعیت ائتلاف موسوم به 1+2 را چگونه ارزیابی می‎کنید؟ آیا آینده روشنی برای آن متصور هستید؟

نمی‎دانم اولین‎بار چه‎کسی از واژه 1+2 برای این جمع استفاده کرده است. خود آقایان هم چنین موضوعی را عنوان نکرده‎اند. همان عبارت ائتلاف سه‎گانه مناسب‎تر است. این طرح ویژگی‎‎های مثبت و خوبی دارد. همان‎طور که مستحضر هستید، در انتخابات‎‎ ریاست‎جمهوری افراد نقش بسزایی دارند و در کشور ما که مسأله تحزب به شکل جدی مطرح نیست، این نقش برای چهره‎‎های مؤثر در عرصه سیاست پررنگ‎تر نیز می‎شود.

به‎نظرم این ائتلاف نیز نشان‎دهنده رشد سیاسی در کشور است و فواید مهمی به‎همراه خواهد داشت. اول این‎که واقعا به این سطح از فداکاری برسیم که بگوییم حتما نباید خودم در رأس باشم و بقیه افراد هم می‎توانند در عرصه باشند و ما می‎توانیم به آن‎ها کمک کنیم. این ازخودگذشتی قابل تحسین است. در کشور‎‎های دیگر نظیر آمریکا نیز شرایط شبیه به این وضعیت است؛ یعنی اول در میان دو حزب مطرح آمریکا جمعی از چهره‎‎های شناخته‎شده و مطرح با یکدیگر رقابت می‎کنند و سپس نفر برگزیده این رقابت در انتخابات شرکت خواهد کرد.

این ائتلاف سه‎گانه نیز از شخصیت‎‎هایی
در نظرسنجی‎ها ایشان بیش از یک یا 1.8 درصد رأی نداشته است. ایشان مقبولیتی در جامعه ندارد و در نظرسنجی‎ها در دو موضوع رکورددار است. در میان منفور‎ترین نامزد‎های ریاست‎جمهوری در صدر قرار دارد؛ و درصد بالایی اعلام کرده‎اند که حتما به ایشان رأی نخواهند داد.
تشکیل شده است که توان اداره کشور را دارند و روند انتخاب افراد هم در این ائتلاف روند پسندیده‎ای است؛ یعنی هر کس که از نظر مردم محبوب‎تر بود، کاندیدا می‎شود و دیگران نیز در کنار او می‎مانند و به وی کمک می‎کنند. این مسأله دوم که بیشتر به بعد از انتخابات برمی‎گردد، از مسأله وحدت و ائتلاف مهم‎تر است. یعنی قرار است قبل از انتخابات، کارگروه‎های مختلف را تشکیل دهند و در حوزه‎‎های مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و... افراد مطرح و به نوعی کابینه بعد را مشخص می‎کنند.
 
گویا بخش دیگری از اصول‎گرایان در قالب جبهه پایداری ائتلافی شبیه به این ائتلاف سه‎گانه تشکیل داده‎اند و افرادی نظیر آقای لنکرانی و جلیلی را برای این ائتلاف درنظر گرفته‎اند این ائتلاف چه سرنوشتی خواهد داشت؟

سازوکاری که این دوستان طراحی کرده‎اند و برخی اسامی را مطرح می‎کنند، با ائتلاف سه‎گانه تفاوت دارد. در ائتلاف سه‎گانه سه نفر خودشان دور هم جمع شده‎ و این ائتلاف را پذیرفته‎اند و در آن فعالیت دارند ولی دیگر ائتلاف‎ها هنوز در حد گمانه‎زنی و درخواست است و حضور و میل خودشان قطعی نیست. حتی آقای لنکرانی که حضورش از دیگران جدی‎تر است، اعلام کرده‎است که معلوم نیست حتما در انتخابات حضور یابد. برخی دیگر از اصول‎گرایان نیز گویا ائتلاف چهار‎نفره دیگری را تشکیل داده‎اند. این افراد همگی از یک طیف و جریان هستند و نمی‎توان آن را ائتلاف تلقی کرد و تقریبا یک توافق درون‎گروهی است. اما در ائتلاف سه‎گانه این افراد از یک جریان تلقی نمی‎شوند و واقعا هم اداره کشور صرفا به دست یک جریان، شدنی نیست.

بعد از حوادث سال 88 گروهِ معتقد به تحریم نظام در میان اصلاح‎طلبان از وزن بالایی برخوردار بودند. در انتخابات مجلس نهم از تعداد این گروه کاسته شد و امروز گویا در اقلیت هستند. به‎نظر شما اصلاح‎طلبان چگونه در انتخابات حضور خواهند یافت؟

من هم با گفته شما موافقم  هستم. نگاه اصلاح‎طلبان از سال 88 تا‎کنون تغییر زیادی یافته است. برخی اصلاح‎طلبان در جلسات خصوصی خود عنوان کرده‎اند از این‎که در وقایع سال 88 اختیار خود را به دست افراد تندرو اصلاح‎طلب سپرده بودند، پشیمان هستند و در همین جلسات به‎شدت از این گروه تندرو انتقاد و گلایه کرده‎اند. وقایع سال 88 و به‎ویژه حماسه 9 دی، عقل خیلی‎ها را سر جای خود آورد. یکی از این گروه‎ها اصلاح‎طلبان بودند و امروز این گروه دوباره به این نتیجه رسیده است که این نظام با فشار‎‎های بیرونی از پا نمی‎افتد و به همین دلیل دوباره اصلاحات از درون نظام و حضور در انتخابات را در دستور کار خود قرار داده‎اند.

البته نظام با همه اصلاح‎طلبان برخورد یکسانی نخواهد داشت. برخی از این افراد در حوادث سال 88 نقش پررنگی داشتند و بعضا در قبال آن حوادث سکوت کرده‎اند و هنوز هم حاضر به تبری از آن افراد نیستند. نظام حق دارد که با این اصلاح‎طلبان کمی دست‎به‎عصا حرکت کند. اصلاح‎طلبان برای شرکت در عرصه انتخابات باید مرز خود را با فتنه و وقایع 88 مشخص کنند و شاید بتوان گفت که برای حضور در انتخابات، شرط برائت از فتنه‎گران برای اصلاح‎طلبان ضروری است.

آیا پرچم‎دار این اصلاح‎طلبان آقای خاتمی خواهد بود و آیا وی در انتخابات شرکت خواهد کرد؟

پرچم‎دار اصلاحات از درون، شخص آقای خاتمی است. حالا شاید برخی افراد با این پرچم‎داری مخالف باشند ولی فضا این‎طور به‎نظر می‎رسد. اما برای پرچم‎دار بودن نیاز نیست که آقای خاتمی حتما در انتخابات شرکت کند و نامزد انتخاباتی شود. به‎نظرم با توجه به شرایط موجود آقای خاتمی در انتخابات شرکت نمی‎کند چون ایشان به خوبی می‎داند که شرایط حضورش مساعد نیست.

«مساعد نیست» یعنی رد صلاحیت خواهد شد یا این‎که رأی نمی‎آورد؟

شاید هر دو موضوع مؤثر باشد. احتمال رد صلاحیت ایشان بالاست و از سوی دیگر ایشان خودش هم می‎دانند که رأی نخواهد آورد و مردم اقبالی به‎سمت ایشان نخواهند داشت. به همین دلیل بعید است ایشان هزینه رد صلاحیت و یا حتی شکست در انتخابات را تقبل کنید.

اصلاح‎طلبان در سال
این محبوبیت را نمی‎توان به‎صورت کامل به دیگری انتقال داد. البته محبوبیت آقای احمدی‎نژاد هم متعلق به شخص خودش نبوده است و امروز ایشان محبوبیت گذشته را ندارد.
84 با حکم حکومتی، جواز ورود به عرصه انتخابات را به‎دست آوردند و در چند وقت اخیر نیز برخی اصلاح‎طلبان دیداری با رهبری داشته‎اند. آیا ممکن است آقای خاتمی با نامه به رهبری و حکم حکومتی تأیید صلاحیت شود؟


در مورد این دیدار که چندی پیش صورت گرفته بود، بر اساس اخباری که به گوش من رسیده و حتی مصاحبه‎‎هایی که این سه نفر داشته‎اند، اصلا مسأله انتخابات مطرح نشده و صحبت به‎سمت چنین درخواست‎هایی نرفته است. البته تأیید با حکم حکومتی هم بعید به ‎نظر می‎رسد. اصلاح‎طلبان به خوبی می‎دانند که امروز در شرایطی نیستند که بخواهند با نظام چانه‎زنی کنند یا چنین مذاکراتی داشته باشند. مثلا آقای خاتمی در این سه سال امکان دیدار با رهبری را نداشته است؛ در صورتی که تا پیش از آن، هر ماه یک‎بار از این امکان استفاده می‎کردند و این یعنی شرایط ایشان در مقایسه با گذشته تغییر یافته و در حد چانه‎زنی با نظام نیست.

خودش درخواست دیدار نداشته یا این امکان از ایشان گرفته شده است؟

خودش این امکان را از خودش گرفت و با رفتار‎هایی که داشت، امروز دیگر از چنین امکانی برخوردار نیست!

در همه ادوار انتخابات آقای هاشمی نقش پررنگی داشته‎اند. احتمال حضور ایشان در این انتخابات چقدر جدی است؟

احتمال حضور شخص ایشان در انتخابات ضعیف است. بالاخره همان‎طور که خود ایشان هم عنوان کرده‎است، نسبت به گذشته خسته‎تر شده‎است و شاید خیلی توان اداره کشور را نداشته باشد و براین اساس خودش میلی به کاندیداتوری ندارد. اما برخی از اطرافیان ایشان علاقه دارند که ایشان در انتخابات حضور یابد و خود ایشان هم به‎نحوی موضع گرفته‎ که باب ورودش به‎طور کامل بسته نشود و امکان حضور وجود داشته باشد. برخی از مواضع ایشان هم رنگ و بوی انتخابات سال 84 را می‎دهد ولی به‎نظرم احتمال حضور ایشان ضعیف است.

برخی دوست دارند که نقشی برای ایشان در انتخابات متصور باشند. شائبه نزدیکی ائتلاف 2+1 به آقای هاشمی را چقدر جدی می‎دانید و به‎نظر شما این گمانه‎زنی با چه هدفی مطرح شده است؟

من واقعا نمی‎دانم این دوستان با چه دلیلی چنین موضوعی را مطرح کرده‎اند و واقعا خنده‎دار است که تصور کنیم در پشت پرده این ائتلاف، آقای هاشمی حضور دارد یا با حضور ایشان در عرصه انتخابات، ائتلاف سه‎گانه از صحنه کنار می‎کشد. مصاحبه سخنگوی ائتلاف سه‎گانه و تکذیب این گمانه‎زنی به همین دلیل بود. البته این حرف‎ها حاصل ذوق‎زدگی یکی از روزنامه‎ها از صحبت‎‎های آقای ولایتی بود. ایشان در پاسخ به خبرنگاری درباره احتمال کنار رفتن به‎نفع آقای هاشمی گفته بودند که من تابع ائتلاف هستم. از چنین حرفی واقعا نمی‎شود چنین تیتری را برداشت کرد که مثلا ائتلاف سه‎گانه به‎نفع آقای هاشمی کنارخواهد کشید این ‎روزنامه از این صحبت، زیادی ذوق‎زده شده بود. شاید بهتر بود آقای ولایتی کمی بیشتر توضیح می‎داد ولی بالأخره ایشان دیپلمات بوده‎ و اهل زیاده‎گویی نیست.

دولت خود را جدا از اصول‎گرایان می‎داند و ما هم آن‎ها را جداگانه بررسی می‎کنیم. وضعیت دولت و نامزدی آقای مشایی در انتخابات را چگونه ارزیابی می‎کنید؟

البته دولت نمی‎تواند خود را از اصول‎گرایان جدا تصور کند و مثلا بگوید سه تیر 84 نتیجه تفکر و اقدامات جریان آقای احمدی‎نژاد به تنهایی بوده است. ایشان برآمده از جریان اصول‎گرایی است.

دولت که این‎روز‎ها اصول‎گرایان را اقتدارگرایان خطاب می‎کند...

دولت خارج از اصول‎گرایی نبوده است. در سال 84 آقای احمدی‎نژاد به اعتبار اصول‎گرایان وارد انتخابات شدند؛ هرچند در همان زمان نیز در روند وحدت کارشکنی‎‎هایی داشت.
در سال 82 آقایان کروبی و خاتمی به دیدار رهبری رفتند و خواستار تعویق انتخابات شدند و مدعی بودند که شرایط برگزاری آن مهیا نیست. شرایط را هم طراحی کرده بودند. رهبری در پاسخ به کروبی و خاتمی گفتند که انتخابات باید در تاریخ مقرر برگزار شود و اگر نمی‎توانید آن را برگزار کنید، بگویید تا یک گروه دیگر را مسئول برگزاری انتخابات کنم!
اما اگر به قبل‎تر برگردیم، خواهیم دید که شخص احمدی‎نژاد در مجلس ششم رأی آنچنانی نداشت و در تهران نفر پنجاه و چهارم می‎شود.

سابقه این افراد مشخص است. همگی در جریان‎‎های اصول‎گرایی ریشه داشته‎اند. حتی چند سال بعد از سال 84 و در انتخابات مجلس هشتم، دولت در کمیته 5+6 نماینده داشت و خارج از اصول‎گرایی نبود. در انتخابات 88 هم همینطور بود. حتی در انتخابات مجلس نهم هم رئیس‎جمهوری به‎عنوان رهبر نمادین اصول‎گرایان از چهره‎‎های اصول‎گرایی دعوت کرد تا برنامه‎‎های اصول‎گرایان برای انتخابات مشخص شود. حالا این‎که یکی از افراد همین دولت در این مدت بیاید بگوید که دولت خارج از جریان اصول‎گرایی بوده است، ادعای خنده‎داری است. اما در مورد این آقایی که نام بردید، باید بگویم که احتمال پیروزی ایشان بسیار ضعیف است.

در نظرسنجی‎ها ایشان بیش از یک یا 1.8 درصد رأی نداشته است. ایشان مقبولیتی در جامعه ندارد و در نظرسنجی‎ها در دو موضوع رکورددار است. در میان منفور‎ترین نامزد‎های ریاست‎جمهوری در صدر قرار دارد؛ و درصد بالایی اعلام کرده‎اند که حتما به ایشان رأی نخواهند داد و در لیست نامزد‎‎های محبوب هم رکورددار بوده و در انتهای لیست قرار دارد. این‎که آقای احمدی‎نژاد تصور می‎کند می‎تواند محبوبیت خود را به دیگری انتقال دهد، تصور غلط و شکست‎خورده‎ای است.

آیا افرادی نظیر آقایان الهام و نیکزاد نمی‎توانند رأی ایشان را دوباره به‎دست آوردند؟

این محبوبیت را نمی‎توان به‎صورت کامل به دیگری انتقال داد. البته محبوبیت آقای احمدی‎نژاد هم متعلق به شخص خودش نبوده است و امروز ایشان محبوبیت گذشته را ندارد. در سال 84 هم شخص ایشان در دور اول فقط 4 میلیون رأی داشت که در دور دوم و زمانی که سایر جریان‎های اصول‎گرایی پشت سر ایشان ایستادند، رأی ایشان به 17 میلیون رسید. و در انتخابات شورای شهر سوم در سال 84 و در اوج محبوبیت آقای احمدی‎نژاد توانست تنها دو کرسی از شورای شهر تهران را کسب کند. پس نمی‎توان گفت که ایشان روی هر کسی دست بگذارد؛ آن نامزد رأی بالایی دارد. خودِ نامزد‎ها برای مردم مهم‎تر هستند.

برخی از تحلیلگران مدعی بودند که احتمال دارد دولت در روند برگزاری انتخابات ریاست‎جمهوری اخلال ایجاد کند و مثلا در پی ردصلاحیت برخی از افراد، دولت به این ردصلاحیت‎ها معترض شود. تا قبل از اتفاقات انتخابات نظام پزشکی این تحلیل بدبینانه به‎نظر می‎رسید. اما بعد از آن مشخص شد که احتمال دارد چنین اتفاقی رخ دهد. نظر شما در این زمینه چیست؟

چه این تحلیل را بدبینانه بدانیم و چه انتخابات نظام پزشکی و حوادث رخ‎داده را مدل مینیاتوری انتخابات خردادماه بدانیم، در روند برگزاری انتخابات تأثیری نخواهد داشت. پیش از این هم ثابت شده است که انتخابات در جمهوری اسلامی ایران به قدری مهم است که از اختیارات رئیس‎جمهوری خارج بوده و هیچ کس نمی‎تواند برگزاری انتخابات را به تعویق بیندازد. پیش از این هم سابقه چنین برخوردهایی را داشته‎ایم. در سال 82 آقایان کروبی و خاتمی به دیدار رهبری رفتند و خواستار تعویق انتخابات شدند و مدعی بودند که شرایط برگزاری آن مهیا نیست. شرایط را هم طراحی کرده بودند. برخی استانداران و نمایندگان مجلس استعفا داده بودند و کشور‎‎های غربی هم تهدید کرده بودند که اگر انتخابات برگزار شود، نتیجه آن را به رسمیت نخواهند شناخت.

رهبری در پاسخ به کروبی و خاتمی گفتند که انتخابات باید در تاریخ مقرر برگزار شود و اگر نمی‎توانید آن را برگزار کنید، بگویید تا یک گروه دیگر را مسئول برگزاری انتخابات کنم! این جواب رهبری برای همه کافی است که بدانند در ایران یک روز هم انتخابات به تعویق نخواهد افتاد.

شما دولت را متعلق به جریان اصول‎گرایی می‎دانید و از سوی دیگر معتقدید که اصلاح‎طلبان باید از فتنه‎گران اعلام برائت کنند. طبیعی است که برخی اصلاح‎طلبان هم عنوان کنند که اصول‎گرایان برای شرکت در انتخابات باید از جریان انحرافی اعلام برائت کنند.

البته این خواسته غیرمنطقی نیست و ما هم از این پیش‎شرط برای اصول‎گرایان استقبال می‎کنیم ولی انصافا اصول‎گرایان بیش از اصلاح‎طلبان نسبت به انحراف موضع داشته‎اند و پنبه جریان انحرافی را همین اصول‎گرایان زده‎اند. اصول‎گرایان در این مسائل نسبت به اصلاح‎طلبان خوش‎سابقه‎تر هستند. هنوز اصلاح‎طلبان از سخنان امثال کدیور و گنجی انتقاد نمی‎کنند.